به گزارش قدس آنلاین، معمولاً راهکاری که برای کشف معنای حقیقیِ اسامی ائمه معصومین علیهمالسلام به کار میگیرند، ناظر بر رویداد تاریخیِ عصر امامت آن امام بزرگوار است؛ به عنوان مثال دربارۀ امام باقر (ع) گفته میشود ایشان از آنجایی که در زمانۀ خود باب علوم مختلف را در جامعه باز کردند، به نام «باقر» شهرت یافتند. یا دربارۀ امام صادق (ع) میگوییم ایشان به راستگویی شهرت داشت؛ اما از منظری دیگر، از آنجایی که نام ائمه معصومین علیهمالسلام از جانب خداوند انتخاب و بر رسول گرامی اسلام (ص) وحی شد و نیز در کتاب صحیفه حضرت فاطمه (س) از ایشان با همان اسامی نام برده شد، حقیقت امر چیزی فراتر از تاریخ است. با این منظر، هر یک از ائمه علیهمالسلام در تمام زمانها و مکانها مجرای اثرگذاری آن اسم خداوند بر عالم هستند؛ به عنوان مثال اسم «الباقر» به این معنا است که خداوند از مجرای امام پنجم ما خزینههای علوم مختلف را شکافت و در عالم و آدم جریان داد. این علوم در مراتب بالاتر دارای معانی عالیتری است تا حدی که هرکه از علم خدا بهره برد، به برکت امام باقر (ع) به این بهره دست یافت؛ از جمله عالیترین علمها مربوط به علم فرآیند آخرالزمان، جریان مهدویت و بهشت موعود و فراتر از آن، علم به قیامت است؛ همچنان که شاهدیم علوم دیگر مثل فقه و جزئیات آن، از زمان امام باقر (ع) شدت یافت و در زمان امام صادق (ع) ابواب دیگری از علم مثل علم شیمی، فیزیک، ریاضی از سوی شاگردان آن حضرت به گونهای ویژهتر طرح شد.
دربارۀ امام کاظم (ع) این مسئله نیز نمود دارد. یکی از راههای کشف مفهوم اسم «الکاظم» رجوع به آیاتی است که از ریشه «کظم» گرفته شده است؛ قبلاً معنای مشترکی که برای این آیات مطرح شد، عبارت بود از: «اقدام برای تغییر وضعیت بد و نامطلوب و تبدیل آن به یک حالت مطلوب». این تحقیق به دنبال مقالۀ فرهاد احمدی آشتیانی، دکترای علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران صورت گرفت. وی که مقالهاش با عنوان «معناشناختی «کظم» در سیاق آیات قرآنی»، برگزیده اولین همایش ملی واژه پژوهی شد.
قبلاً اولین آیه مورد بررسی قرار گرفت. دومین آیهای که از ریشه «کظم» است، آیۀ ۸۴ سورۀ یوسف (ع) است «وَ تَوَلّی عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفی عَلی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ» یعنی: و از آنان کناره گرفت و گفت: دریغا بر یوسف؛ و در حالی که از غصّه لبریز بود دو چشمش از اندوه سفید شد.
بسیاری از مترجمان و مفسران قرآن واژه «کظیم» در این آیه را به معنای فروخوردن اندوه و یا خشم معنا کردهاند، اما در نظر گرفتن این معنا برای آیه مورد بحث، دارای دو اشکال است؛ اول اینکه در این آیه واژه «کظیم» به تنهایی آمده و نه در ترکیب با «حزن». بنابراین نمیتوان معنای «فروخوردن غم و اندوه» را برای آن در نظر گرفت؛ همچنان که در بسیاری موارد، معنای ترکیب «کظم الغیظ» غلبه یافته و آن را برای استعمال واژه «کظم» هم به کار بردهاند. به این معنا که در آیاتی که واژه کظم بدون همراهی واژههای غیظ یا حزن به کار رفته فروخوردن خشم یا اندوه به عنوان معنا برای واژه کظم در نظر گرفته شده است و این یک خطای فاحش در لغتپژوهی اندیشمندان ما بود.
دوم آنکه در جایی که یعقوب (ع) بر یوسف (ع) تأسف خورده و در فراق او آشکارا دچار غم و اندوه شده، تا جایی که از شدت حزن چشمانش سفید شده و یا از شدت یاد یوسف علیهالسلام به مرز بیماری و هلاک شدن رسیده و به سوی خدا غم و اندوه خود را شکوا میکند، دیگر چه معنایی برای فروخوردن غم و اندوه میتوان تصور کرد؟ بنابراین اینکه او از فرزندان خود روی برگردانده و بر یوسف علیهالسلام تأسف میخورد تا جایی که از شدت حزن چشمانش سفید میشود، در چنین شرایطی به دنبال «تغییر شرایط نامطلوب» بر آمده است و با تغییر رفتار، اقدام به تغییر آن شرایط و تبدیل آن به «شرایط مطلوب» میکند؛ بنابراین آیه به صورت زیر ترجمه میشود «از آنان روی گردانید و گفت: «ای دریغ بر یوسف!» و چشمانش از اندوه سپید شد در حالی که در پی انجام کاری برای تبدیل این شرایط ناگوار به شرایط مطلوب بود. (کظیم)»
وقتی با این منظر به ماجرای زندگانی امام کاظم علیهالسلام نگاه میکنیم، شاهدیم امام علیهالسلام به دنبال مدیریت جامعهای هستند که در صحیفۀ فاطمه سلامالله علیها از آن دوران با عنوان «فتنةٌ عَمیاء» یا فتنه کور یاد میشود؛ فتنهای که از یک سو فرقهها و مکاتب فکری متعددی در جامعۀ آن دوران حضور داشتند و فتنهای که عباسیان با ادعای مهدویت و منجیگرایی رقم زدند. اگر مدیریت امام کاظم (ع) نبود، شیعیان بسیاری در وادی انحراف قدم میگذاشتند و مسیر تشیع بهسوی انحراف گرایش مییافت؛ همچنان که امام صادق علیهاسلام در تفسیر آیه «وَ إِنْ کانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ؛ هر چند از مکرشان کوهها از جای کنده میشد» (ابراهیم۴۶) فرمود: از مکر بنیعباس نسبت به قائم قلوب رجال از جای کنده شد؛ و إن کان مکر بنی العباس بالقائم لتزول منه قلوب الرجال» (البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۱۸)
منبع: باشگاه خبرنگاران پویا
انتهای پیام/
نظر شما