بسم الله الرحمن الرحیم
بعثت، سرآغاز ابلاغ وحی و عرضه نظامات فراگیر و همه جانبه اسلام، تا تشکیل حکومت اسلامی و حاکمیت الله به رهبری شخص رسول اعظم صلّیالله علیه و آله و سلّم است.
بعثت، اصل، اساس و پایه انقلاب الهی، جهانی و جاودانی اسلام و این روز عظیم در بقا، پیشآهنگ غدیر است.
چهارده قرن است که از آن واقعه بزرگ تاریخی می گذرد، و هرچه گذشتِ زمان بیشتر شده و نیروی خرد و اندیشه بشر، تواناتر و دورپروازتر گشته، اهمیّت این واقعه بزرگ آشکارتر شده است.
زمان ها و قرن ها و قرن ها و ادوار تاریخ هرچه بیشتر می گذرد، بشر بر ارزش و اهمیّت دعوت اسلام آگاه تر میشود.
آن شخصیتی که در این روز عزیز و بزرگ و جاودانی، نقش اصلی و محوری را دارد وجود مبارک پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله است. سیره زندگانی آن حضرت و مکتب ایشان، برای جامعه بزرگ بشریت، آموزندهترین و سازندهترین درس است که آن را باید به عنوان یک علم جهانی، بلکه بالاتر معرّفی نمود که جامعه متحیّر و سرگردان، نیازمند شناخت بیشتر این سیره و بحث و کاوش در آن میباشند.
بزرگان عرصه علم و ادب و فصاحت و بلاغت و شجاعت درباره آن شخصیّت عظیم، صاحب روز بزرگ مبعث هر چه بنویسند و بگویند باز هم قطرهای از آن اقیانوس بیکران را به کام تشنهلبان معرفت و بینش نچشاندهاند. باید در این امر به سرچشمه ناب قرآن و اهل بیت علیهم السلام رهسپار شویم و از باب «ما لایدرک کله لایترک کله» جرعهنوش زلال آن بحار عمیق و ژرف گردیم، که از هر چه ما بگوییم و دیگران اعتراف کنند، قرآن و روایات از همه بالاتر و رساتر است.
آنجا که خداوند متعال میفرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ.» ما چه سخنی بگوییم؟!
آری، باید مدح پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را از زبان گوهرافشان امیرالمؤمنین علیه السلام بشنویم، و اوصاف نبی را از ولیّ فرا بگیریم، چرا که پیغمبرشناس و اسلامشناس و قرآنشناسی آگاهتر و داناتر از علی علیه السلام نداریم، و هیچ کس به حقیقت نمیتواند پیغمبر را مانند او توصیف نماید. هرچه علی علیه السلام بفرماید، متن واقع و عین حقیقت است زیرا حضرتش نمایش و جلوه وجود پیغمبر و آیینه تمامنمای کمال او و دین او و قرآن او و برادر او و وصیّ او و خلیفه و جانشین او و وارث او و باب مدینه علم او و محبوبترین خلق بعد از اوست. آنجا که در خطبه 26 میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه نَذیراً لِلعالَمینَ، وَ أَمیناً عَلَی التَّنزیلِ. وَ أَنتُم مَعشَرَ العَرَبِ عَلی شَرّ دینٍ، وَ فی شَرِّ دارٍ. مُنیخونَ بَینَ حِجارَةٍ خُشنٍ، وَ حَیّاتٍ صُمٍّ. تَشرَبونَ الکَدِرَ، وَ تَأکُلونَ الجَشِبَ، وَ تَسفِکونَ دِماءَکُم، وَ تَقطَعونَ أَرحامَکُم.الأَصنامُ فیکُم مَنصوبَةً، وَ الأثامُ بِکُم مَعصوبَةٌ؛ به درستی که خداوند متعال برانگیخت محمّد صلی الله علیه و آله را نذیر و ترساننده جهانیان، و امین بر آنچه نازل میگردید. و شما گروه عرب بدترین کیش را داشتید، و در بدترین خانه مقیم بودید، و در میان سنگهای درشت به سر میبردید، و با مارهای گزنده همخانه بودید. آبهای ناصاف مینوشیدید، و غذای غلیظ و بیخورش میخوردید، و خون یکدیگر را میریختید، و ارحام را قطع مینمودید. بتها در میان شما برپا بودند و گناهان به شما بسته.»
و یا در خطبه 85 میفرماید: «وَ أنزَلَ عَلَیکُمُ الکِتابَ تِبیاناً لِکُلِّ شَیءٍ، وَ عَمَّرَ فیکُم نَبِیَّهُ أَزماناً حَتّی أَکمَلَ لَهُ وَ لَکُم فیما أَنزَلَ مِن کِتابِه دینَهُ الَّذی رَضِیَ لِنَفسِه، وَ أَنهی إِلَیکُم عَلی لِسانِه مَحابَّهُ مِنَ الأَعمالِ وَ مَکارِهَهُ وَ نَواهِیَهُ وَ أَوامِرَهُ. فَأَلقی إِلَیکُمُ المَعذِرَةَ، وَ اتَّخَذَ عَلَیکُمُ الحُجَّةَ، وَ قَدَّمَ إِلَیکُم بِالوَعیدِ، وَ أَنذَرَکُم بَینَ یَدَی عَذابٍ شَدیدٍ؛ بر شما نازل فرمود کتاب (قرآن) را که برهان هر چیزی در آن است، و پیغمبرش را مدّتی در میان شما زنده نگه داشت تا برای وی و برای شما در آنچه از کتاب نازل کرده دین خود را که مورد پسند اوست کامل گرداند، و بر شما با زبان پیغمبر اعمالی را که محبوب و مکروه اوست و نهیها و امرهای خود را اعلام نمود. پس القا کرد به سوی شما عذر خود را [در عذاب و مؤاخذه شما]، و از شما اخذ حجّت نمود، و مقدّم داشت به سوی شما وعید و تهدید را، و ترسانید شما را از عذاب شدید.»
و نیز در جایی دیگر میفرماید: «حَتّی أَفضَت کَرامَةُ اللَّهِ سُبحانَهُ إِلی مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّه عَلَیهِ وَ آلِه فَأَخرَجَهُ مِن أَفضَلِ المَعادِنِ مَنبِتاً، وَ أَعَزِّ الأُروماتِ مَغرِساً، مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتی صَدَعَ مِنها أَنبِیاءَهُ، وَ انتَجَبَ مِنها أُمَناءَهُ. عِترَتُهُ خَیرُ العِتَرِ، وَ أُسرَتُهُ خَیرُ الأُسَرِ، وَ شَجَرَتُهُ خَیرُ الشَّجَرِ؛ نَبَتَت فی حَرَمٍ، وَ بَسَقَت فی کَرَمٍ، لَها فُروعٌ طِوالٌ وَ ثَمَرَةٌ لا تُنالُ. فَهُوَ إِمامٌ مَنِ اتَّقی، وَ بَصیرَةُ مَنِ اهتَدی، سِراجٌ لَمَعَ ضَوؤُهُ، وَ شِهابٌ سَطَعَ نورُهُ، وَ زَندٌ بَرَقَ لَمعُهُ. سیرَتُهُ القَصدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشدُ، وَ کَلامُهُ الفَصلُ، وَ حُکمُهُ العَدلُ. أَرسَلَهُ عَلی حینِ فَترَةٍ مِنَ الرُّسُلِ، وَ هَفوَةٍ عَنِ العَمَلِ، وَ غَباوَةٍ مِنَ الأُمَمِ؛ تا اینکه کرامتاللَّه سبحان (که منصب نبوّت و رسالت باشد) منتهی شد و رسید به محمّد صلی الله علیه و آله. پس بیرون آورد او را از بهترین معدنها از جهت روییدن، و عزیزترین اصلها از حیث نشاندن، از درختی که بیرون آورد از آن پیغمبران خود را، و برگزید از آن امینان خود را. عترت آن حضرت بهترین عترتها، و قبیله او بهترین قبیلهها، و درخت او بهترین درختهاست؛ درختی که در حرم روییده، و در مجد و کَرَم رشد و نمو کرده، و از برای آن شاخههای بلند و میوهای است که دست [تطاول و خیانت] به آن نمیرسد (اشاره به مقام والای آن حضرت و اهل بیت طاهرین اوست که برای کسی دسترسی به آن حاصل نخواهد شد). پس او پیشوای کسی است که پرهیزکاری کرد، و بینایی کسی است که هدایت جست، و چراغی است درخشان، و ستارهای است که نور از آن ساطع است، و روشنکنندهای است که لمعان آن برق میدهد. سیره و روش او میانهروی است، و سنّت و طریقه او رشد و صواب است، و سخن او جداکننده [میان حقّ و باطل] است، و حکم او عدل است. فرستاد او را در هنگام انقطاع فرستادگان، و زمان لغزش [عاملان] از عمل، و غفلت امّتها.»
و یا در خطبه 147 میفرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه بِالحَقِّ لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَةِ الأَوثانِ إِلی عِبادَتِه، وَ مِن طاعَةِ الشَّیطانِ إِلی طاعَتِه، بِقُرآنٍ قَد بَیَّنَهُ وَ أَحکَمَهُ لِیَعلَمَ العِبادُ رَبَّهُم إِذ جَهِلوهُ، وَ لِیُقِرُّوا بِه بَعدَ إِذ جَحَدوهُ، وَ لِیُثبِتوهُ بَعدَ إِذ أَنکَروهُ. فَتَجَلّی لَهُم سُبحانَهُ فی کِتابِه مِن غَیرِ أَن یَکونوا رَأَوهُ بِما أَراهُم مِن قُدرَتِه، وَ خَوَّفَهُم مِن سَطوَتِه؛ خداوند محمّد صلی الله علیه و آله را به حق برانگیخت تا بیرون آورد بندگانش را از پرستش بتها به سوی پرستش خود، و از طاعت شیطان به سوی طاعت خود، با قرآنی که آن را مبین و محکم گرداند تا بندگان بشناسند پروردگار خود را وقتی که به او جاهل بودند، و به او اقرار نمایند بعد از آنکه نفیاش نمودند، و او را اثبات کنند بعد از آنکه انکارش میکردند. پس تجلّی کرد بر ایشان خدای سبحان در کتابش بدون اینکه ببینند او را به آنچه ارائه داد به ایشان از توانایی خود، و ترسانید ایشان را از خشم و سطوت خود»
از این خطبهها و خطبههای دیگر، مطالب بلند و ارجمند و ارزنده بسیار پیرامون عنایت کبرای الهی به بعثت حضرت خاتمالانبیاء صلی الله علیه و آله، اوضاع جوامع بشری در عصر ظهور رسالت آن حضرت، اهداف و نتایج و آثار این رسالت بزرگ و شؤون ممتاز و مقامات عالیه آورنده آن، کمال و جامعیّت کتاب اسلام، و عملیّات اصلاحی و جنبشهای اجتماعی و انقلابیِ این دین که هر یک فعلی از افعال عظیم الهی، و دلیلی محکم بر وجود عالَم غیب است استفاده میشود که اشاره به آن خود کتابی مستقلّ میطلبد.
در پایان، ابیاتی را به محضر پیروان مکتب جهانی حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلّم به عنوان شادباش تقدیم میدارم:
مژده یاران عید مبعث شد پدید * رحمت رحمان بُوَد اندر مزید
عالم امروز است در سور و سرور * به به از این روز و این عید سعید
نو شد اوضاع جهان از دین نو * گشت ظاهر ز امر حق عصر جدید
خواجه عالم محمّد آن که کرد * پر جهان از نور ایمان و امید
تا زند بر ریشه ظلم و ستم * تا اساس معدلت سازد سدید
پرچم توحید در عالم فراشت * پردههای شرک و نادانی درید
از ظهورش صولت کسری شکست * رنگ از رُخسار جبّاران پرید
منقرض شد دور استبداد و جهل * دور علم و دور آزادی رسید
الحق اندر انبیا و رهبران * کس چو احمد فارِس میدان ندید
تا قیامت دین او پاینده است * لایزول و لایزال و لا یبید
نظر شما