تحولات لبنان و فلسطین

«یدو» فیلمی به کارگردانی مهدی جعفری، نویسندگی مهین عباس‌زاده و مهدی جعفری و تهیه‌کنندگی محمدرضا مصباح محصول سال ۱۳۹۹ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که با دریافت پنج سیمرغ و یک دیپلم افتخار رکورددار دریافت جوایز در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر شد.

با «یدو» نوجوانی خودم را روایت کردم

این فیلم سینمایی به کارگردانی مهدی جعفری و تهیه کنندگی محمدرضا مصباح توانست سیمرغ بلورین در بخش «بهترین صدابرداری»، سیمرغ بلورین در بخش «بهترین صداگذاری»، سیمرغ بلورین در بخش «بهترین فیلم‌برداری»، سیمرغ بلورین بخش «بهترین کارگردانی» و همین‌طور سیمرغ بلورین در بخش «بهترین فیلم» را از آن خود کند. همچنین ستاره پسیانی که برای بازی در این فیلم در بخش «بهترین بازیگر نقش اصلی زن» نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود، دیپلم افتخار جشنواره را گرفت. مهدی جعفری که قبل از ساخت فیلم تحسین شده «۲۳ نفر» بیشتر در جایگاه مدیر فیلم‌برداری شناخته می‌شد، با ساخت این فیلم که بهترین فیلم از نگاه ملی جشنواره سی و هفتم فیلم فجر را از آن خود کرد، جا پایش را در فیلم‌سازی محکم کرد و در «یدو» نشان داد که قابلیت‌های ویژه ای در کارگردانی دارد. مانند اثر قبلی این کارگردان، قهرمان این اثر هم یک نوجوان است. نوجوانی که در سینمای ایران مدتی است  فراموش شده و جعفری نشان داد می‌تواند حتی در نقش یک قهرمان دوباره به پرده نقره ای بازگردد. داستان فیلم دربارهٔ ماه‌های آغازین جنگ تحمیلی است. دورانی که خانواده‌های شهرهای مختلف خوزستان به ناچار خانه و کاشانه و همهٔ دلبستگی خود را رها کردند و به شهرهای دیگر پناه بردند تا جان خود را نجات دهند. اما در این میان مادری قصد ندارد خانه و کاشانهٔ خود را رها کند ، در حالی که پسر بزرگ‌تر و نوجوان خانواده «یدو» ، درکی از این تصمیم مادر ندارد. مخاطب همراه او  در مسیر تلخی ها قرار گرفته و بزرگ شدن او را در مسیر حوادث می‌بیند. بسیاری از مخاطبان در انتظار اکران این فیلم در نوروز بودند، اما تهیه کننده این اثر چند روز پیش اعلام کرد این اثر آماده رفتن به چند جشنواره خارجی است. با کارگردان این فیلم درباره مسیر فیلم‌سازی اش و ساخت «یدو» گفت و گو کرده ایم که می‌خوانید:

در اختتامیه جشنواره فجر گفتید که یکی از دلایل ساخت «یدو» ادای دین به فیلم‌های کانونی بود، چرا  توجه به فیلم‌های کانونی برایتان اهمیت داشت؟

فیلم‌های موسوم به فیلم‌های کانونی سهم مهمی از سینمای نوین پس از انقلاب را به خود اختصاص می‌دهند. بسیاری از سینماگران موفق ما کار خود را در سینما از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرده اند. همان‌طور که در آن جا هم گفتم به نظر من این فیلم‌ها بخشی از هویت ملی سینمای ما را رقم زده اند. اشاره من بیشتر از آن رو بود که به خودم و هم‌نسلانم یادآوری کنم که امروز ما روی شانه‌های این فیلم‌ها ایستاده ایم. قطعاً بدون چنین پشتوانه فرهنگی ارزشمندی ما نمی توانستیم عاشق سینما شویم. شک نکنید که اگر علاقه و گرایشی به مفاهیم اخلاقی و انسانی در آثار بنده و امثال بنده وجود دارد، به دلیل تعلق خاطرمان به فیلم‌های آقای کیارستمی بزرگ، آقای تقوایی بزرگ، آقای بیضایی بزرگ، آقای نادری بزرگ و دیگر بزرگان سینمای کانون است. هیچ‌وقت روزی را فراموش نمی کنم که سال ۶۵ در سالن موزه هنرهای معاصر در خلال جشنواره فیلم کوتاه تهران برای نخستین بار فیلم «خانه دوست کجاست» را روی پرده دیدم. من که آن موقع یک فیلمساز آماتور ۱۷ ساله بودم و فقط دو یا سه فیلم سوپر هشت ساخته بودم پس از پایان فیلم گیج و منگ بودم. احساس می‌کردم پای موعظه پیامبری نشسته ام. برای من آن جاده زیگزاگی که روی آن تپه معروف بود، فقط یک جاده خاکی خوشگل نبود، بلکه یک راه بود، راهی که مرا امروز به جایی که هستم رسانده است. اگر نقصی در کار بنده هست شاید به این دلیل است که آدرس آقای کیارستمی را درست متوجه نشده ام وگرنه تمام تلاش این سال‌های من این بوده که روزی بتوانم خانه دوست گمشده خودم را در آن‌سوی تپه خاکی بیابم.

فیلم‌نامه «یدو» برایتان چه جذابیت‌هایی داشت که شما را مجاب به ساخت این فیلم کرد؟ با توجه به اینکه شما زاده اهواز هستید، آیا قصه یدو، قصه ای آشنا برایتان بود؟

بله بخشی از دلیل ساخته شدن این فیلم شاید به خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خودم بازگردد، ولی بهانه اصلی آن خواندن قصه کوتاه «زخم شیر» نوشته آقای صمد طاهری بود. البته آن قصه ساختار و پایان دیگری داشت، اما جهان آن داستان برای من که روزهای ابتدایی جنگ را در اهواز دیده بودم، آشنا بود. از طرفی در فیلم‌های دفاع مقدسی ما کمتر فرصت پرداختن به زندگی در سایه جنگ پیش می‌آید و این داستان و خاطرات نوجوانی خودم و همین‌طور شناختی که از زندگی و سرگذشت چند تن از شهدای نوجوان آبادانی داشتم دست به دست هم داد تا فیلم‌نامه «یدو» را به کمک همسرم «مهین عباس زاده» بنویسیم.

فیلم شما روایت مقاومت است، اما روایتی متفاوت که از  نگاه یک زن (مادر) و کودکان است، چرا این نگاه را در روایت مقاومت داشتید؟

در طول جنگ نه تنها در آبادان که در بسیاری ازشهرهای مرزی و مرکزی ایران سهم عمده مقاومت به عهده زنان و کودکان و نوجوانان بوده است. در شهرهایی مثل آبادان آن تعداد از سکنه و اهالی شهر که به هر دلیل نخواستند و یا نتوانستند شهر را ترک کنند، هر روز در معرض خطر مواجهه رو در رو با دشمن و یا خمپاره باران دشمن بودند. در شهرهای دیگر هم مثل دزفول، اصفهان و تهران و... هر روز همه خانواده ها منتظر بمباران هوایی دشمن بودند؛ بنابراین زنان و کودکان قشر آسیب پذیرتری به شمار می‌آمدند، اما در فیلم‌های ما کمتر فرصت تماشای این لحظات از حضور و مقاومت آن‌ها وجود داشته است. داستانی مثل «یدو» این فرصت و امکان را در اختیار ما می‌گذاشت که نگاه واقع‌گرایانه‌تری به این لحظات داشته باشیم.

چطور به بازیگر نوجوان این فیلم رسیدید، در میلاد صویلاوی چه استعدادی یافتید که او را برای این نقش مناسب یافتید؟

شاید بخشی از پروسه انتخاب بازیگر به تجربه کاری شما باز گردد، اما همیشه بخش مهم‌تری به نام شهود که احتمالاً آن هم برآمده از تجربه‌های پیشین است، در آخرین لحظه ها به کمک می‌آید. در مورد میلاد صویلاوی باید بگویم ایشان به دلیل چهره و صدای مناسبی که داشت، ابتدا برای نقش برادر کوچک‌تر انتخاب شده بود و تمرین مفصلی هم در این نقش داشت، اما در شب قبل از کلید یک احساس درونی به من گفت که او می‌تواند برای نقش اصلی یعنی یدو جایگزین شود. انتخاب اولیه ایشان بر اساس فراخوان بازیگری و تست هایی بود که آقایان جمشید بهمنی و رضا نوری از او گرفته بودند . به هر تقدیر چنین به نظر می‌رسد که این بار هم خدا با ما یار بود که به چنین انتخابی رسیدیم. 

بازی ستاره پسیانی هم در این فیلم بازی درخشانی بود، درباره بازی گرفتن از این بازیگر بگویید؟

با ستاره پسیانی از سال‌ها قبل آشنا بودم و در نخستین تله فیلم من به نام  نقش و نقاش بازی کرده بود. استعداد او را دیده بودم. اگر چه جزو نخستین انتخاب‌های ما بود، ولی از آنجا که ابتدا سن ننه را کمی بالاتر دیده بودیم با دوستان دیگری گفت‌وگو کردیم که به هردلیل نشد و ما هم کم کم متقاعد شدیم شاید با توجه به سن وسال بچه‌هایی که انتخاب کرده‌ایم، مادر میانسال تر بیشتر به کاراکتر ننه نزدیک باشد این شد که دوباره به سراغ خانم پسیانی رفتیم و مشکل کمبود سن ایشان را هم به کمک گریم خوب آقای عباسی حل کردیم. در مورد کیفیت بازی ایشان باید بگویم که بخش مهمی از خروجی درخشان کار حاصل زحمت و تلاش خود ایشان است و بخشی هم من به هر حال به عنوان کارگردان تلاش می‌کردم تا او را به تصویری که از ننه در ذهن خود ساخته بودم، نزدیک کنم. مدل بازی نقش ننه مدلی بود که در آن بازیگر باید همه ابعاد جسمی و روحی خودش را فراموش کند و از نو بسازد. این کار برای بازیگری مثل خانم پسیانی که پیش از این فیلم هیچ آشنایی قبلی با این کاراکتر جنوبی نداشت، کمی مشکل بود. هم در حرکات بدن و بیان و هم از نظر لهجه و زبان و توجه داشته باشید که همه این کارهای مهم و تکنیکی باید در شرایط سخت گرمای تابستان آبادان و همچنین در کنار چند نابازیگر اتفاق بیفتند. به نظرم کاری که ایشان انجام دادند وخروجی کارشان بسیار بسیار ارزشمند و قابل قدردانی است. هنوز هیچ‌کس را ندیده ام که بگوید ننه ی فیلم یدو را باور نکرده است. نه تنها او را باور کردند که با او خندیدند و گریه کردند. 

درباره زمان فیلم‌برداری فیلم هم صحبت کنیم، این فیلم علاوه بر اینکه در دوران کرونا فیلم‌برداری شد همزمان با گرمای شدید جنوب بود، با چه دشواری هایی در زمان فیلم‌برداری روبه‌رو بودید؟

راستش قرار نبود فیلم‌برداری کار ما به تابستان بیفتد. ما پیش تولید را در ابتدای زمستان ۹۸آغاز کرده بودیم که به دلیل شیوع کرونا متوقف شد و در اواسط اردیبهشت ۹۹ که اجازه شروع مجدد فیلم‌برداری از طرف سازمان سینمایی صادر شد، دوباره کار را به جریان انداختیم. می‌دانستیم که با مشکل گرمای جنوب مواجه خواهیم شد، ولی می‌بایست کار را ادامه داده و به نتیجه می‌رساندیم. واقعاً هیچ یک از اعضا گروه به‌خصوص خود من که در این سه دهه همه جور شرایط سخت را در سینما تجربه کرده بودم چنین وضعیت دشواری را به عمرمان ندیده بودیم. هم گرما و هم رطوبت بالا و هم مراقبت از ابتلا به کرونا با ماسک.

بیشترین نگرانی من هم برای بازیگران کودک و نوجوان بود. به هرحال این لطف خدا بود و همدلی و همکاری دوستانه و صمیمانه یک گروه درجه یک و حرفه ای که با تحمل این شرایط سخت بر موانع پیش رو فائق آمدند و نه تنها هیچ بلایی بر سر کسی نیامد، بلکه نتیجه کار خستگی را هم از تنشان به در برد.

فیلم «یدو» را نسبت به فیلم قبلی تان «۲۳ نفر» یک گام رو به جلو در کارنامه کاری خودتان می‌بینید؟

پاسخ هر فیلم‌سازی به این سؤال سخت است، ولی همین قدر می‌توانم بگویم که هر دو این فیلم‌ها در فرم و ساختار لازم خودشان قرار دارند والبته بدون نقص هم نیستند. همچنان و به شدت «۲۳ نفر» را دوست دارم و بر این عقیده ام که فیلم یگانه و تکرار نشدنی خواهد بود. این را به عنوان فیلمساز آن فیلم به شما می‌گویم؛ چون خودم بیشتر از دیگران می‌دانم که در آن فیلم چه کرده‌ام و فیلم «یدو» هم مطمئناً لطف و صفای خودش را دارد. صادقانه بگویم هیچ نیازی نمی بینم که این دو فیلم را با هم قضاوت کنم.

فیلم بعدی شما هم در فضای جنگ و مقاومت خواهد بود؟

هنوز هیچ چیزی از موضوع فیلم بعدی برایم قطعی نشده، اما این را می‌دانم که به هر بهانه‌ای به کار کردن در این حوزه ادامه خواهم داد؛ چرا که از سر تنوع  به آن ورود نکرده‌ام.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.