بدون تردید آیینها و سنتها بخشی از فرهنگ هر جامعه شمرده میشوند و نمیتوان با این بخش برجسته فرهنگ برخورد سلیقهای یا بر پایه نگرشهای غیردانشی و لحظهای داشت. ولی آنچه اهمیت مییابد معنایابی و پایش دگرگونیهای آیینها به عنوان یکی از مؤلفههای سازنده منظومه فرهنگ است، چه آنکه به خوبی میدانیم آیینها در گذر زمان به واسطه دگرگونیهای مهم اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی دستخوش تغییراتی شدهاند. به سخن بهتر بنیاد حفظ آیینها در درازای تاریخ گونهای دگردیسی آنها و همزیستی با شرایط هر زمانه است. از این روی بررسی سیر این دگرگونیها برای سیاستگذاران و دستاندرکاران فرهنگی امری اجتنابناپذیر است که در غیر این صورت توانایی تصمیمگیری درست در نوع مواجهه با یک رویداد آیینی را نخواهند داشت.
همچنین باید دانست گاهی تغییرات در آیین به طور طبیعی و بر پایه روندی که بدان اشاره شد صورت نمیگیرد و شاهد گونهای تحمیل دگرگونی حتی خودخواسته از سوی پارههایی بیرون از فرهنگ بومی خواهیم بود. به طور گذرا باید گفت در روزگار معاصر ذیل کلانمفهوم تهاجم فرهنگی، کوششهای بسیاری برای تغییر و تحول آیینهای ایرانی و اسلامی از سوی مخالفان این فرهنگ صورت گرفته است.
«چهارشنبهسوری» در زمره آیینهایی قرار میگیرد که در زمینه پایش دگرگونیهای تاریخی کمتر مورد توجه قرار گرفته و تنها در برخی سطوح خاص آن هم بر پایه نیازهای استوار بر زمان مورد بررسی واقع شده است. درباره مبدأ چهارشنبهسوری آگاهی دقیقی نیست و در این زمینه اختلاف نظرهایی وجود دارد، چه آنکه برخی پژوهشگران آن را به ایران باستان مرتبط ندانسته و زمانههای تاریخی دیگری را برای آن ذکر میکنند.
ولی در مجموع آنچه آشکار است این نکته بنیادین است که جوهره بنیادین این آیین دور کردن پلیدی و شر از زندگی و پذیرش خوبیهاست. در بنیاد، مسئله مرکزی چهارشنبهسوری جستاری به نام «آتشبازی» نبوده است و در کل این فرایند آتش نماد روشنی و نور و انگیزهای برای دور کردن بدیها بوده است. جالب آنجاست که مروری بر فرهنگ اسلامی نشان میدهد دین اسلام با رویکرد پررنگ اجتماعی خویش هیچ گاه به مبارزه با مؤلفههای فرهنگی بومی جوامع نپرداخته و اتفاقاً هر جا این مؤلفهها در راستای سود راستین و اصیل فردی و همگانی بوده از آنها دفاع کرده است. اسلام آنجا به مخالفت و راندن برخی آیینها روی آورده که در زمره کارکردهای خرافی، خلاف عقلانیت و در تضاد با منافع فرد و جامعه بودهاند.
درباره چهارشنبهسوری میدانیم که «آتشبازی» به وسیله فرانسویها و در زمانه ناصرالدینشاه قاجار وارد ایران شد و کمی بعد نیز در میان مردم فراگیر شد. به مرور زمان و با تهی شدن بار معنایی آیین چهارشنبهسوری و پررنگ شدن بعد تفریحی و هیجانی آن سیر دگرگونی این مراسم شتاب گرفت، به گونهای که امروز به مراسمی برای بروز و نمود برخی هیجانهای غیراصولی و آسیبرسان آرامش و آسایش جامعه تبدیل شده است. امروز به دلیل ضعف سیاستگذاری فرهنگی و نادیده انگاشتن بنپاره فرهنگ شاهد تبدیل شدن یک آیین به چالشی اجتماعی شدهایم. هنگامی که نگرگاه فرهنگی آسیب میبیند و شناخت درست و ریزبین از آنچه با آن روبهرو هستیم وجود ندارد، آیینی که با همه اختلافهای تاریخی در شناختش، رویکرد رویارویی با شر و پلیدی را داشته است ابزاری برای بروز خشونتها و پرخاشگریهای بخشهایی از جامعه میشود.
اگر بعد فرهنگی و قواعد در پیوند با آن را نادیده بگیریم اندکاندک شاهد کنشهای اجتماعی متقابلی خواهیم بود که تمایلات فرهنگی ناصواب جدید را به وجود خواهد آورد و سرانجام این هنجارهای تازه و بیبنیاد و آسیبرسان توانایی ثبات و پایداری خواهند یافت. بهتر آن است پیش از آنکه مسائل اجتماعی بعد امنیتی یافته و نیازمند راهکارهای امنیتی و کنترلی شوند فرهنگ و پژوهشهای فرهنگی را اصالت دهیم.
نظر شما