کارناوال مرگ چند روز مانده به چهارشنبه پایان سال از گرد راه میرسد. شیشه اتوبوسی پر از مسافر با اصابت شئ آتشزا میشکند، انگشت یکی از بچههای همسایه قطع میشود.
مرد ۴۵ سالهای در رباط کریم بر اثر صدای انفجار دچار سکته قلبی میشود و فوت میکند.
نوجوان ۱۵ سالهای در حال انتقال مواد محترقه با یک موتورسیکلت در اندیمشک دچار حادثه میشود و جانش را از دست میدهد و... .
اینها فقط چند صحنه از روایتهای تلخی است که رسانهها در پنج سال گذشته روایت کردهاند و حالا درست چند ساعت مانده به چهارشنبه سوری امسال، خبرها از مرگ دو جوان ۳۱ و ۳۵ ساله در بانه و یک دختر ۶ساله در تبریز حکایت دارد.
اسمش را هر چه میخواهید بگذارید؛ سنت، آیین ملی یا خرافه، بهانهای برای دورهمیهای خانوادگی یا راهی برای ابراز هیجانهای روزهای جوانی؛ بههرحال آتشی که چند سالی است در چنین روزی به خرمن زندگیمان افتاده، تر و خشکِ همه این تعاریف و تفسیرها را با هم میسوزاند.
هزینه درمان ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومانی
رئیس بیمارستان سوانح سوختگی شهید مطهری تهران در گفتوگو با ما از ۸۴ مصدومی میگوید که سال گذشته دچار سوختگی شده و اغلب آنها در گروه سنی ۱۵ تا ۳۰ سال بودند و سوختگی هر یک از آنها درصد متفاوتی داشته است.
آنطور که مصطفی دهمردهای میگوید از این عده برخی برای همیشه و تا پایان عمر بینایی و یا شنوایی خود را از دست دادند و تعدادی نیز قطع عضو شده و یا به دلیل آسیبدیدگی عصبهای حرکتی دچار محدودیت حرکتی غیرقابل درمان شدهاند.
وی هزینه درمان هر یک درصد سوختگی را بین ۴ تا ۵ میلیون تومان برآورد میکند و ادامه میدهد: اگر درصد سوختگی بیمار بالا باشد ممکن است این هزینه بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون تومان در بخش دولتی تمام شود، اما اگر مصدوم در آی سی یو بخش خصوصی بستری شود، ممکن است این هزینه به یک میلیارد تومان هم برسد.
چه بود و چه شد؟!
محمد بقایی ماکان، محقق و ایرانشناس شناخته شده کشورمان با اشاره به انحرافی که در این سنت کهن رخ داده به ما میگوید: روزگاری مردم از چهارشنبه سوری و استفاده از گرمای آتش در روزهای سرد و پایانی سال فرصتی برای گرد آمدن کنار یکدیگر و انسجام و پیوند اقوام ایرانی میساختند و در سایه اینگونه آیینها بود که همدلی و همیاری در میان آنها شکل میگرفت. اما متأسفانه عدهای در دو، سه دهه اخیر این آیین را با رفتارهایی که موجب سلب آسایش مردم و برهم زدن امنیت و آرامش جامعه میشود، به انحراف کشاندهاند.
وی یکی از دلایل عمده تغییر شکل این آیین را به فراموشی سپردن لایههای فرهنگی آن عنوان میکند و میافزاید: متأسفانه نوجوانان امروز ما از این آیین کهن تنها نام آن را شنیدهاند؛ درحالی که اگر ما داستان واقعی این آیینها را برای جوانان و نوجوانان تعریف میکردیم به جای پرداختن به ظاهر آن، اصالت این رسم و نسبت آن با فرهنگ ایرانی را درک میکردند و به دنبال آتشافروزی و در پی آن ایجاد مزاحمت برای دیگران نمیرفتند.
وظیفه مدیران و برنامهریزان چیست؟
اصغر مهاجری، پژوهشگر اجتماعی و استاد دانشگاه تهران نیز آیینهای سنتی را جزئی از فرهنگ ملی و موضوعی اجتماعی، جمعی و مشارکتی میداند که در نظامهای سنتی بر پایه محلهمحوری و یا خویشاوندی شکل گرفته است. وی یادآور میشود: حالا که ساختار محله و انسجام مبتنی برخویشاوندی تغییر شکل یافته، لازم است مدیران شهری با استفاده از سنت و مدرنیته این مراسم را در سایه مشارکت عمومی در مکانهای مشخص برگزار کنند تا بتوان علاوه بر حفظ امنیت اجتماعی، از کارکردهای مثبت این مراسم برای نشاط جمعی بهرهمند شد.
به گفته این پژوهشگر اجتماعی، وظیفه ما در برابر آیینهایی مثل شب چله، چهارشنبه سوری و سیزده بهدر این است که چرایی این سنتها را بهخوبی درک و با مشارکت هم آنها را بهروز کنیم.
مهاجری میگوید: اگر برنامهریزان حوزههای فرهنگی، اجتماعی و مدیریت شهری در مدیریت و بهروز کردن آیینهای سنتی اقدام نکنند، این کار به صورت جزیرهای و پراکنده از روی کم تدبیری اجرا میشود که قطعاً پیامدهای منفی متعددی نیز به همراه خواهد داشت.
وی پیشنهاد میدهد به منظور پیشگیری از آسیبها و پیامدهای منفی بهروز کردن شیوه برگزاری آیینهای اینچنینی باید مدیران شهری از طریق برنامهریزیهای مشارکتی با مردم و تشکلهای مردمنهاد مکانهای مناسبی را طراحی کنند تا خانوادهها با آرامش و در امنیت کامل به صورت دستهجمعی این مراسم را برگزار کنند؛ اگر چنین شود شاهد اتفاقات خطرناک نخواهیم بود.
وی با تأکید براینکه امسال با توجه به شرایط کرونایی بهتر است از برگزاری هرگونه مراسم و خروج غیر ضروری از منزل خودداری کرد، میگوید: تنها در سایه اطلاعرسانی و فرهنگسازی و جامعهپذیری میتوانیم از پیامدهای برگزاری فردی و زیرزمینی چهارشنبه سوری به شکل امروزی که هیچ سنخیتی با آیین گذشته ما ندارد، پیشگیری کنیم.
نظر شما