اگر حسب تعاریف موجود، مسئلهبودگی را مرحله عمومی شدن یک مشکل و خودآگاه شدن یک جامعه نسبت به آن بدانیم، بسیار دشوار است که ضعف بینش تمدنی را بتوان یک مسئله شمرد؛ زیرا اگر با مردم مصاحبه و از آنها خواسته شود فهرستی از ۱۰ مشکل اصلی خود و جامعه را برشمرند، بسیار دور از ذهن است که ضعف بینش تمدنی یکی از این ۱۰ مورد به حساب آید. پس میز تمدن اسلامی بر چه مبنایی ضعف بینش تمدنی را یک مشکل به حساب آورده است؟ توضیح فشردهای که درباره ویژگیهای مسئلهای به نام ضعف بینش تمدن در ادامه آورده میشود، کوششی است برای پاسخ به این پرسش مهم.
از جنس آرمان بودن ـ بینش تمدنی از جنس آرمانهاست و طبیعی است درک آن در گرو یک کلاننگری معرفتی و اجتماعی است و چه بسا بسیاری از مردم تصوری روشن از آن نداشته باشند، ولی بدون تردید پیامدها و لوازم آن را با رگ و پوست خود حس میکنند هر چند ندانند نام سرچشمه این مشکلات چیست.
پنهان بودن ـ در برابر مسئلههایی که آشکار هستند و به آسانی حس میشوند و گروهی فراوان از مردم نسبت به آن خودآگاهی دارند، مسئلههایی هستند که چنین نیستند و چه بسا جامعه هدف احساس کمبود یا محدودیت و نارضایتی نسبت به آن ندارد و از بود یا نبود آن هیچ خطری برای منافع خود احساس نمیکند. مسئلهبودگی این دسته گاه برآمده از یک تشخیص نخبگانی نسبت به منافع جامعه مخاطب و فاصله داشتن جامعه با وضع مطلوب است و الزاماً به معنای خودآگاهی جامعه نسبت به آن نیست. گاه احساس بیمسئلگی و به تعبیر دقیقتر بیتوجهی و یا ناآگاهی از یک مسئله، خود یک مسئله است.
پیچیدگی ـ در برابر مسئلههای تقریباً ساده که همگی درکی روشن از آن دارند، مانند کمبود آب و دیگر مایحتاج عمومی، برخی مسائل پیچیدگی و درهمتنیدگی بیشتری دارند و در حقیقت ترکیبی از چند مسئله هستند. مسئله تمدن به دلیل نوپدید بودن، تنوع دیدگاهها درباره آن، گستردگی ابعاد، لایهها و قلمروهای آن بیتردید پیچیدهترین مسئله اجتماعی و یا در زمره پیچیدهترین آنهاست.
فاقد دادههای ثبتی بودن ـ در برابر مسئلههایی که نخبگان و تصمیمگیران و سیاستگذاران را از مدتها پیش به خود مشغول کرده و یک سطح مورد وفاقی از آنها پدید آمده و انباشت درخوری از اطلاعات مربوط به آنها گرد آمده است، مسئلههایی هم وجود دارد که عمری دراز از توجه به آنها نمیگذرد و نوپدید هستند و به همین دلیل دادههای ثبتی آنها اندک است و هنوز نسبت به مبانی، ابعاد، روش و شاخصهای آن وفاق وجود ندارد. تمدن را باید در شمار این گونه مسئلهها قرار داد.
فاقد وفاق درباره مفاهیم و مبانی بودن ـ در برابر مسئلههایی که اصطلاحات و مفاهیم مربوط به آنها به دلیل پیشینه زیادی که دارند روشن است (مانند مسائل اقتصادی) درباره مسائل نوپدید چنین وفاقی وجود ندارد.
فاقد شاخص مدون برای اندازهگیری بودن ـ وقتی مفاهیم اولیه یک مسئله روشن نیست، واضح است شاخص مشخصی نیز برای اندازهگیری آن در دست نباشد.
دلایل مسئله بودن ضعف بینش تمدنی
از بحث نظری مفهوم مسئلهبودگی ضعف بینش تمدنی که بگذریم، اینکه چرا این موضوع در شرایط کنونی ما یک مسئله با ویژگیهایی که برشمرده شد به حساب میآید، نیازمند درنگی دیگر است. این پرسش در قالب محورهای زیر بیان شده است.
مطالبات رهبر معظم انقلاب ـ این مطالبات صرف نظر از اینکه منشأ جلب توجه نخبگان به موضوع تمدن شده است، خود نیز به دلیل جایگاهی که رهبری در یک نظام اسلامی دارد یک الزام دینی و حتی حقوقی برای پرداختن به این موضوع ایجاد کرده است.
تبدیل شدن موضوع تمدن به یک مسئله نخبگانی_ موضوع تمدن در سالهای اخیر به صورتی گسترده مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. نفس اهتمام نخبگان در رشتههای مختلف به یک موضوع عمومی که الزاماً جزو موضوعات رشته تخصصی آنها نیست میتواند نشانگر حساس شدن متفکران جامعه به موضوعی باشد که با سرنوشت همه مردم گره خورده است.
ارتقای جایگاه مسلمانان در معادلات جهانی ـ
حرکت بیداری اسلامی در دو سده اخیر و افزایش خودآگاهی مسلمانان و خروج از محدودنگری گذشته، زمینهساز ورود مسلمانان به مرحلهای فراتر از گذشته شده است. اکنون امکان نقشآفرینی مسلمانان در مسائل جهانی بسیار بالا رفته و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هم انتظار ویژهای را از ایران در ذهن آحاد امت اسلامی ایجاد کرد.
عدم بهرهگیری مناسب از متون دینی برای حل مشکلات جامعه در مقیاس تمدنی ـ نگاه تقلیلگرایانه به سهم آموزههای دینی در مطالعات تمدنی و ضعف جدی متون درسی دینبنیاد در این زمینه موجب شده عملاً دانشهای رایج در حوزههای علمیه همچون گذشته رونق بیشتری داشته باشد و از حل مسائل مورد نیاز جامعه اسلامی بهویژه در مقیاس تمدنی فاصله بگیرد.
•دیدگاههای ناصواب به دستاوردهای تمدنی- تمدن گذشته اسلامی و یا تمدن غرب و یا حتی ظرفیتهای کنونی امت اسلامی در مسیر ساختن یک تمدن جدید .
نظر شما