در مورد کتاب «نا» نوشته مریم برادران چند مسئله را مطرح میکنم:
۱-«نا» زندگینامهای مبتنی بر ادبیات است، یعنی زبان، لحن، رنگ ادبی و فصل داستانی، تعلیق و پایان باز دارد که ویژگیهای یک زندگینامه است. شاید زمان آن رسیده باشد که فکر کنیم و ببینیم میتوانیم درباره این موضوعات داستان بنویسیم و پرسش بعدی این است، آیا میتوانیم یک زندگی خصوصی را در بستر ادبیات ارائه کنیم؟
علما ذاتاً نویسندگانی هستند که زبان و ادبیاتی فاخر دارند. نهضتی درباره این ادبیات در ایران شکل گرفته است که نویسندگان زبان کامل و فاخر ادبی علمای گذشته را به زبان معمول ترجمه میکنند که در این ترجمه میزان توان نویسنده بسیار مهم است. نویسنده در این نوع کار باید داستانی جذاب بنویسد و عظمت موضوع هم منتقل شود؛ بنابراین نویسنده کار را به سمت مسائل عاطفی میبرد که البته به خاطر غلبه احساس در خانمها نویسندگان زن در این امر موفقتر هستند. این روش و توصیف ابرقهرمان، رفتار و کردار فرد را منتقل میکند.
۲- اما نکته بعدی، یک پرسش است. آیا این کتاب میتواند جزو کتابهایی باشد که خواندنش به مخاطب پیشنهاد شود؟ یعنی اگر به یک کتابفروشی مراجعه کنیم و درخواست کتاب شرح حال علما را داشته باشیم آیا این کتاب را به ما پیشنهاد میدهد؟ آیا این کتاب را در شمار کتابهای زندگی عالمان شیعه میبیند؟ یا مجموعه آرا و افکار شهید صدر در این کتاب است؟
۳- مسئله بعدی حجم این کتاب است. «نا» چرا این قدر کمحجم است؟ این حجم و فشردگی کار را هم برای نویسنده و هم مخاطب سخت میکند. آیا اصراری بوده است کتاب در این حجم نوشته شود؟ احتمالاً هنگام سفارش اثر تعداد کلمات اهمیت داشته است. اگر نا جزو آثاری است که میتواند اسوهسازی و فرهنگسازی کند، من همین جا از ناشران تقاضا میکنم، نویسندگان را برای نوشتن اثری مختصر تحت فشار قرار ندهند، اثر ادبی وقتی ماندگار میشود که نویسنده بتواند توانایی ادبی خود را نشان دهد و نشان دادن این توانایی در گستره کاری است که میتواند ارائه کند. «نا» روایتی دراماتیک نیست، بلکه حزنآلود است؛ این کار میتوانست حماسهنویسی باشد. در اینجا باید دست نویسنده را باز بگذاریم و اجازه دهیم تا جایی که حجم داستان میطلبد، قلمفرسایی کند.
نظر شما