علاقهمندان آثار ادبی که با سبک نویسنده مورد نظر خود از طریق زبان اصلی یا خواندن ترجمههایی از مترجمان صاحبنام آشنا هستند، به این نکته اذعان دارند که «تب ترجمه» بدجوری در عرصه ادبیات روز جهان بالا گرفته است. در حالی که برخی از آثار ادبیات فارسی برای چاپ و انتشار باید هفتخان ممیزی و دریافت مجوز چاپ را پشت سر بگذارند، آثار ادبی کلاسیک و روز جهان را روی هوا میزنند. تا بدان جا که برخی مترجمان در بدست آوردن امتیاز ترجمه جدیدترین آثار ادبی جهان، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا مبادا میدان به رقیبان تازهکار واگذار شود.
راهاندازی بنگاههای ترجمه
با توجه به آشفتهبازار نشر آثار ادبی، متأسفانه راهکارهای مسئولان، کارشناسان و منتقدان ادبی برای بهبود این شرایط راه به جایی نمیبرد حتی بسیاری افراد هم که در عرصه ادبیات و ترجمه آثار ادبی، دستی بر آتش دارند، در مواجهه با این شرایط نابسامان، سیاست سکوت انتخاب کردهاند. متأسفانه امروزه برخی مترجمان در حوزه ادبیات، شناخت و تخصص کافی ندارند تا با مراجعه به متن اصلی و تطبیق با آنچه ترجمه شده است، به ارزیابی و نقد ترجمه این آثار ادبی بپردازند. بدین مفهوم که با واکاوی ترجمههای ادبی، میزان موفقیت مترجم را در برگردان اثر، با توجه به حفظ زبان و فضای آن بسنجند.
بیشک مقابله و نقد ترجمه، نقش بسزایی در اعتلای سطح ترجمه آثار ادبی دارد. به همین دلیل اساسیترین اقدام برای بهبود کیفی ترجمه ادبی، ایجاد و راهاندازی بنگاههای ترجمه و انتشار نشریات تخصصی در زمینه نقد و ترجمه ادبی است. متأسفانه نهاد مشخصی در کشور بر نحوه ترجمه این گونه آثار نظارت ندارد. از سویی نقد ترجمه نیز چندان مورد توجه و ارزیابی منتقدان ادبی کشور قرار نمیگیرد. اگر حساب برخی مترجمان کهنهکار، آگاه، پیشکسوت و صاحبنظر را از دیگران جدا کرد، میتوان گفت بیشتر مترجمان آثار روز و کلاسیک ادبیات جهان، ذوق ادبی لازم و شناخت کافی از گونههای ادبی را ندارند.
فقط شناخت زبان کافی نیست
شاید این انتظار که مترجم ادبی باید ۱۰۰درصد با نویسنده اثر همفکر و همعقیده باشد، چندان منطقی به نظر نرسد اما دستکم میتوان توقع داشت که مترجم، کارشناس و مفسر مناسبی برای اثر نویسنده باشد. بیگمان اگر شخصی بخواهد آثار نویسندگانی چون «کافکا»، «گونترگراس» «نیچه»، «سالینجر»، «پائولو کوئیلو»، «مارگریت دوراس» و... را ترجمه کند، صرف آگاهی وی از زبان مادری این نویسندگان کافی نیست بلکه باید با اندیشه، نظرات و ایدههای ادبی آنها نیز آشنا باشد. متأسفانه ما هنوز ضرورت تخصص در ترجمه آثار ادبی را جدی نگرفتهایم. در حقیقت مشکل اصلی امروز ترجمه آثار ادبی این است که مترجمان در بهروز کردن ترجمه ادبی، تلاش بایسته و شایستهای نشان نمیدهند در حالی که امروزه یکی از امتیازات مهم ادبیات، جهانی بودن آن است. «گوته» عقیده دارد ترجمه با خودش فقط ریسک نمیآورد بلکه یک شانس بزرگ است زیرا واسطهای برای خلق و آفرینشی دیگرباره میشود. ترجمه آثار ادبی در ایران آن هم با توجه به شرایط نابسامان نشر و عرضه انبوه رمانها، داستانهای کوتاه، نمایشنامههای خارجی و... حکم یک کشتی بیناخدا را دارد. تجربه ثابت کرده است مترجم ادبی نخست باید ادبیات کشور و زبان مادری خود را به درستی بشناسد و سپس، به سمت ترجمه آثار ادبی برود. به نظر بسیاری از کارشناسان و منتقدان ادبی، ترجمه فقط «زباندانی» نیست بلکه انتقال متنی بیگانه به زبان مقصد، آن هم به بهترین نحو ممکن و لحاظ کردن مفهوم و مضمون اثر ادبی خارجی است. ما با بسیاری از بزرگان ادب، هنر و فرهنگ سایر ملل، از طریق ترجمه آشنا شدهایم.
راهی هموار برای جهانی شدن ادبیات
اهمیت ترجمه زمانی بیشتر جلوه میکند که بدانیم از رهگذر ترجمه میتوان راه را برای جهانی شدن ادبیات هموار کرد. برخی شاعران و داستاننویسان کلاسیک ایرانی، به مدد کوشش فردی یا به همت گروهی برخی مترجمان به جهان ادبیات معرفی شدهاند اما هنوز ادبیات معاصر ایران برای بسیاری از مخاطبان آن سوی مرزهای کشور ناشناخته است. ادبیات امروز ایران هنگامی میتواند گام از محدودههای جغرافیایی کشور فراتر بگذارد که خط مشیها، سیاستها و راهکارهای اصولی از سوی دولت، مسئولان و دستاندرکاران ادبیات کشور برای بهبود ترجمه آثار ادبی و ساماندهی آن مدنظر جدی قرار گیرد. در غیر این صورت متأسفانه باید گفت به بیراهه میرویم زیرا تنها راه را برای ترجمههای پرشمار اما بیکیفیت آثار ادبی جهان هموار کردهایم.
نظر شما