قطعی شدن خروج نیروهای خارجی از افغانستان تردیدهایی را در مورد بقای نظام سیاسی این کشور و توانایی نیروهای نظامی و امنیتی برای پشتیبانی از آن بهوجود آورده است. در همین راستا شورای امنیت ملی افغانستان نیز تأکید داشته که حتی در شرایط حضور نیروهای خارجی در این کشور، بیش از ۹۶ درصد عملیاتها به شکلی مستقل و از سوی نیروهای ارتش انجام میگرفته است. از سوی دیگر، وزارت دفاع افغانستان هم بهتازگی از خودکفایی در بخش آموزش و تربیت نیروهای نظامی خبر داده است. با این همه، نگرانی نسبت به اوضاع امنیتی شکننده این کشور بر کسی پوشیده نیست، چنانکه جک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن اعلام کرد پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نمیتوان هیچ تضمینی برای آینده قائل شد. در واقع باید گفت بخش عمدهای از این نگرانیها از آنجاست که نیروهای امنیتی افغانستان در وضعیت مطلوبی به سر نبرده و با ضعفها و چالشهای عمدهای روبهرو هستند.
وابستگی به خارج از مرزها: در این راستا و در وهله نخست باید به وابستگی شدید و تقریباً کامل این نیروها به تأمین مالی و تجهیزاتی از سوی کشورهای خارجی اشاره کرد؛ موضوعی که به ضعف و ناتوانی دولت در کسب خودکفایی نسبی اقتصادی در ۲۰ سال اخیر بازمیگردد. گره خوردن امنیت افغانستان به تصمیمگیریها در خارج از این کشور و بار روانی و انگ وابستگی که طالبان به این خاطر بر نیروهای امنیتی دولتی وارد میکنند، به طور قطع بر شرایط امنیتی کشور تأثیرگذار خواهد بود.
نبود خودباوری و ضعف انگیزه: ضعف روحیه و انگیزه مبارزه در نیروهای امنیتی معضل دیگری است که نمیتوان آن را دست کم گرفت. در شرایطی که طالبان برای ادامه جنگ از هدف و انگیزه قوی مذهبی و ایدئولوژیکی برخوردار هستند (حداقل تا این زمان)، تضعیف مشروعیت دولت و شکافهای سیاسی و قومی فزاینده در سالهای اخیر اثرات نامطلوبی بر روحیه و انگیزه نظامیان ارتش افغانستان بر جای گذاشته است.
ضعف و فساد ساختاری: در کنار این مسائل، نیروهای امنیتی افغانستان با ضعفهای ساختاری مواجه هستند که بیسوادی عمومی نیروها، نداشتن تخصص و ضعف در کادرهای فرماندهی، فساد مالی گسترده و ساختار تشکیلاتی نامتوازن به لحاظ قومی بخشهایی از آن است. بدین ترتیب مجموعهای از این شرایط و کمبودها موجب شده اعتماد عمومی در داخل و خارج افغانستان نسبت به قابلیتهای این نیروها کمرنگ شود. شکلگیری نیروهای مسلح محلی و منطقهای همچون علیپور در بهسود و ذوالفقار امید در منطقه دایکندی را در همین راستا میتوان ارزیابی کرد. با تداوم این شرایط دور از ذهن نخواهد بود که سرنوشت نجیبالله در ابتدای دهه ۱۹۹۰ میلادی در رویگردانی بخشهایی از ارتش، برای این دولت هم تکرار شده و اسباب سقوط آن را فراهم کند.
نظر شما