کمتر از دو ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ باقی مانده و بر این اساس احزاب و جریانهای سیاسی کشور هر کدام به نحوی خود را برای حضور در این ماراتن بزرگ آماده میکنند. در اردوگاه اصلاحطلبان اما بر خلاف چهارسال پیش وضعیت، کمی آشفته و سردرگم به نظر میرسد. این جریان سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته حضور فعالی داشت و با سرمایهگذاری روی حسن روحانی توانست آرای مردم را به نفع وی دشت کند. ولی در انتخابات کنونی خبری از این آمادگی نیست. هرچند تاکنون از افرادی چون محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، علی لاریجانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مسعود پزشکیان نماینده ادوار مجلس به عنوان گزینههای احتمالی این طیف سیاسی در انتخابات پیش رو نام برده میشود، ولی میان اصلاحطلبان حتی بر سر گزینههای مذکور هم اجماعی وجود ندارد. جبهه اصلاحات ایران به عنوان مهمترین اتاق فکر انتخاباتی این طیف سیاسی هم در سه نشست اخیر خود که در فروردین ماه به ریاست بهزاد نبوی برگزار کرد، معرفی نامزد را به آینده موکول کرده است. با این اوصاف اکنون این پرسش مطرح است که دلیل این به هم ریختگی انتخاباتی در اردوگاه اصلاحطلبان چیست؟
اصلاحطلبان ظاهراً در گام نخست تلاش دارند عدم ورود جدی خود به انتخابات را بر دوش شورای نگهبان بیندازند و با هزینهتراشی برای این نهاد خود را تبرئه کنند. اظهارات ابراهیم اصغرزاده دبیر کل سابق حزب همبستگی گواه این مدعاست. وی در باره راهبرد اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات گفته است: هنوز درباره زمان معرفی گزینه اصلاحطلبان، به جمعبندی نرسیدهایم با وجود این دست اصلاحطلبان خالی نیست. ما منتظر مشخص شدن گزینههای تأیید صلاحیتشده هستیم و سپس اعلام موضع خواهیم کرد. انتقاد اصلاحطلبان از شورای نگهبان که بر اساس اصل ۹۹قانون وظیفه نظارت بر انتخابات را دارد، موضوع جدیدی نیست. آنها همیشه این بهانه را میآورند و همیشه هم با دست پر از نامزدها وارد انتخابات میشوند. در ماجرای احتمال رد صلاحیت سیدحسن خمینی هم آنان پیشاپیش به شورای نگهبان تاخته بودند، در حالی که میدانستند که وی هیچ سابقه اجرایی قابل ذکری ندارد و شورای نگهبان نمیتواند او را تأیید کند.
البته این حرکات بیشتر فرافکنی و فرار رو به جلو است. به نظر دلیل اصلی کمتحرکی انتخاباتی این طیف را باید در جای دیگر و آن هم کارنامه ضعیف و غیر قابل دفاع دولت کنونی و مورد حمایت اصلاحطلبان جستوجو کرد که هر دو بار او را با «تکرار» تأیید کرده بودند. حسن روحانی اگرچه سعی داشت خود را جزو طیف اعتدالیون بنامد اما همانگونه که گفته شد سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در رسیدن وی به قدرت غیر قابل انکار بود. با اینحال عملکرد نامناسب و ناکارآمدی گسترده دولت وی در هشت سال اخیر حتی به اذعان اصلاحطلبان موجب رویگردانی سرمایه اجتماعی از آنها شده است. به همین دلیل است که برخی اصلاحطلبان معتقدند بهتر است چند سالی سراغ قدرت نروند و به ترمیم بدنه اجتماعی خود بپردازند. به عنوان نمونه مهدی آیتی فعال سیاسی اصلاحطلب به تازگی گفته: با توجه به اینکه بحران بر فضای سیاست و اقتصاد کشور حاکم شده، بهترین کار این است که جبهه اصلاحات به مقوله انتخابات ۱۴۰۰، ورود نکند.
اما در کنار دو دلیل گفته شده عامل سومی نیز در کم تحرکی انتخاباتی اصلاحطلبان تأثیرگذار است. این موضوع به بازیخوانی آنها در شطرنج سیاسی انتخابات و بر اساس نوع حرکت جریان سیاسی طرف مقابل استوار است. در این معنی اصلاحطلبان که شاید در صورت نامزدی احتمالی سید ابراهیم رئیسی خود را از پیش بازنده قطعی رقابت با اصولگرایان میدانند، صبر پیشه کردهاند تا بعد از مشخصشدن گزینه نهایی جبهه انقلاب، حرکت انتخاباتی خود را آغاز کنند. با تمامی این شرایط به نظر میرسد در روزهای آینده جدالی درونی بین تفکر استفاده از نامزد عاریهای (لاریجانی) یا نامزد خالص اصلاحطلب (ظریف یا عارف) بین احزاب و جریانات سیاسی این طیف شدت گیرد، اما اینکه در نهایت کدام راهحل برتری یابد، مشخص نیست.
نظر شما