مراسم اسکار امسال که با فاصلهای ۴۴۱ روزه از مراسم قبلی و برای نخستین بار در دوران کرونایی برگزار شد، بامداد دوشنبه برندگان خود را معرفی کرد. همانطور که پیشبینی میشد «سرزمین خانه به دوشها» ساخته کلوئی ژائو، کارگردان جوان چینی- آمریکایی با بردن سه اسکار اصلی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن، فاتح امسال بود. «آوای متال» در سه رشته فنی بهترین صداگذاری، تدوین و صدا برنده شد و «منک» ساخته دیوید فینچر دو جایزه فنی بهترین طراحی صحنه و فیلمبرداری را از آن خود کرد. آنتونی هاپکینز هم که در مراسم حاضر نبود پس از گذشت ۳۰ سال از نخستین اسکارش برای بازی در فیلم «سکوت برهها»، در اسکار نود و سوم برای فیلم «پدر» دومین بار این جایزه را گرفت و در ۸۳ سالگی پیرترین بازیگر برنده جایزه اسکار شد.
شگفتیسازی آسیاییها
«کلویی ژائو» کارگردان آمریکایی چینیتبار نخستین کارگردان زن آسیایی که برنده جایزه اسکار شده است. سال گذشته نیز «بونگ جون هو» کارگردان و فیلنامه نویس کرهای با فیلم «انگل» شگفتیساز شد.
درباره کم و کیف تقسیم جوایز این دوره از اسکار با آرش خوشخو، منتقد سینمایی گفتوگو کردیم. او با بیان اینکه فیلم «سرزمین خانه به دوشها» فیلم خوبی است ولی فیلم ماندگاری نیست، میگوید: این اثر، یک فیلم رئالیستی جاده ای است که در بحران اقتصادی آمریکا روایت میشود، اما در بطن این بحران اقتصادی و خانه به دوشی، شخصیتها به سمت شناخت خودشان، اطرافشان و امکانات زندگی شان حرکت میکنند.
او میافزاید: این فیلم براساس یک کتاب تحقیقی مفصلی ساخته شده که توسط خبرنگار نیویورک تایمز در چهارسال و بعد از همراهی دهها هزار کیلومتری با خانه به دوشها نوشته شده است، شخصیت «فِرن» با بازی فرانسیس مک دورمند، یک شخصیت واقعی است و فیلم بنای مستند دارد.
به گفته وی، نیویورک تایمز روزنامه مختص دموکراتهاست و گرایش های حزب دموکرات نیز در هالیوود پررنگ است؛ بنابراین وقتی فیلمی بر مبنای کار تحقیقاتی مهمترین رسانه دموکراتها ساخته میشود، شانس گرفتن اسکار برای آن بالا میرود؛ چون همان نگاهی که دموکراتها مروج آن هستند را در فیلم میبینید.
این منتقد سینمایی اضافه میکند: در دیگر بخشهای تقسیم جوایز اسکار نیز همین نگاه حاکم است و آسیایی تبارها و سیاهپوستها جایزه بردند، به نوعی تقسیم جوایز بین ملیتها و نژادهای مختلف را در نظر گرفتند که ناشی از فلسفه گلوبالیستهای حاکم بر حزب دموکرات است.
سالِ بد سینمای آمریکا
خوشخو با اشاره به پیشینه جوایز اسکار در سالهای گذشته میگوید: این نگاه گلوبالیستی (جهانی شدن) در دورههای قبل هم وجود داشت؛ چون هالیوود به سمت نگاه یکسانسازی جهانی با در نظر گرفتن همه نژادها، مذاهب و ملیتها حرکت میکند.
او درباره اینکه فیلم «سرزمین خانه به دوش ها» شایستگی گرفتن اسکار ۲۰۲۱ را داشت، توضیح میدهد: این فیلم در مقایسه با فیلم های مهم جوایز اسکار، یک فیلم معمولی بود، البته قبلاً هم فیلمهایی در همین حد معمولی، جوایز اسکار را گرفتند و اتفاق عجیبی نیست. بهنظرم امسال سال خوبی برای سینمای آمریکا نبود، فیلم خوب کم ساخته شد و پروژههای مهم فیلمسازیشان را به خاطر کرونا به تعویق انداختند، فیلم «تنت» کریستوفر نولان هم برخلاف انتظارها درآمد.
خوشخو میگوید: بهنظرم تنها فیلمی که در میان نامزدهای جوایز اسکار امسال میتوانست یک فیلم مهم تلقی شود فیلم «منک» ساخته دیوید فینچر بود که گویا آکادمی اسکار قرار نیست به فینچر جایزه بدهد، حتی امسال که شاهد نبود فیلم های مهم بودیم به فینچر جایزه ندادند و اکثر جوایز فصل اسکار به «سرزمین خانه به دوشها» رسید.
این منتقد سینمایی معتقد است: معمولاً فیلم هایی که در «بفتا» و «گلدن گلوب» جایزه میگیرند مورد توجه اسکار هستند، به هرحال فیلم کلویی ژائو فیلم خوبی است اگرچه مشکلاتی دارد، فیلم خیلی بی طرفانه و گزارش گونه آغاز میشود و هرچقدر به سمت انتها میرویم، فیلمساز به ترفندهای سانتی مانتالیسم روی میآورد. فیلم «سرزمین خانه به دوشها» رغبتی برای تماشای بار دوم در مخاطب ایجاد نمی کند؛ چون تجربه بصری خاصی به وجود نمی آورد و حس نمی کنید با دیدن دوباره این فیلم، آن تجربه خاص بصری برایتان تکرار میشود. در حالیکه این اتفاق درباره فیلم های ماندگار تاریخ سینمای جهان رخ میدهد، اما فیلم «سرزمین خانه به دوش ها» را یکبار میبینید، میگویید خوب است و برای بار دوم رغبتی به تماشای آن ندارید.
وی میافزاید: برای آخرین بار در دهه ۹۰ میلادی اتفاقی در اسکار افتاد که فیلم خوب آمریکایی، هم فیلم پرفروش مردمی بود و هم فیلم پر جایزه اسکار ولی بعد از آن، این رویه از بین رفت یعنی الان بین فیلم خوب، فیلم پرفروش و فیلم پرجایزه، فاصله افتاده است، ولی در دهه ۹۰، فیلمی مانند «سکوت بره ها» هم فیلم خوبی بود هم فروش بالایی داشت و هم اینکه جوایز اسکار را میگرفت.
فیلم خوبی که ماندگار نیست
به باور این منتقد سینمایی در هزاره سوم میلادی، به خاطر رواج سریالهای خارجی، میان فیلم پرفروش و فیلم پرجایزه اسکار فاصله افتاده و بعید است که فیلمی برنده اسکار شود و بگوییم این همان فیلمی است که باید چند بار آن را دید یا پرفروش میشود. فیلم های برنده اسکار در سالهای اخیر، فیلمهای خوبی هستند اما فیلمهای جادویی و ماندگار دهه ۹۰ میلادی نیستند.
خوشخو در پاسخ به اینکه آیا فیلمهای برگزیده اسکار در سالهای اخیر، دریچه جدیدی رو به سینمای جهان گشودهاند؟ میگوید: فیلمهای سالهای اخیر نشان داد که دست سینمای آمریکا خالی است و بین فیلم مردم پسند، فیلم خوب و روشنفکرانه و فیلم جایزه بگیر، فاصله افتاده است. اکنون شرایط اسکار طوری شده که گویی برای سیاهپوستها و رنگین پوستها، سهمیه قائل شدهاند و بهخاطر نگاه گلوبالیزم حاکم بر اعضای آکادمی، حتماً باید به آنها جایزه بدهند.
وی با بیان اینکه سینما در آمریکا جایگاه قبلی خودش را از دست داده است، عنوان میکند: در دهه اخیر شاهد سیر نزولی تعداد فروش بلیت در سینماهای آمریکا بودیم؛ به طوریکه ۴۶ درصد مردم آمریکا، حداکثر سالی یکبار به سینما میروند، این نشان میدهد که جایگاه سینما در آمریکا رو به سست شدن است.
او با بیان اینکه کارگردانی فیلم «پدر» استاندارد است، میگوید: این فیلم به دلیل اقتباس از یک نمایشنامه به همین نام، یک فیلم صحنهای است و بار دراماتیک فیلم بر دوش بازیگر اصلی است که آنتونی هاپکینز با نقش آفرینی فوق العاده اش از پس آن برآمده و جایزه اسکار، حقش بود.
این منتقد درباره شکست فیلم «تنت» هم خاطرنشان میکند: طرفداران نولان هم از این کارش راضی نبودند و بهنظرم این فیلم بیشتر ساختاری شبیه به بازیهای رایانهای دارد، به همین دلیل جوانترها بیشتر از این فیلم خوششان آمده بود.
خوشخو درباره توجه آکادمی اسکار به شکل مستندگونه فیلم «سرزمین خانه به دوشها» یادآور میشود: توجه به شاخصهای زندگی واقعی در سینمای آمریکا بالا رفته است و این موجب میشود سریالها و فیلمهایشان، نگاهی به مستندگونگی داشته باشد. باز هم تأکید میکنم که بهترین فیلم اسکار امسال، فیلم خوبی است ولی فیلم ماندگاری نیست.
نظر شما