اسامی داوران آخرین دوره این رقابت فرهنگی هنری در حالی اعلام شد که باز هم تعدادی از هنرمندان ایرانی به عنوان هنرمند شرکتکننده و داور در میان دیگر داوران و هنرمندان دیده میشد. علی بوذری یکی از هنرمندانی است که در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۹ داور این مسابقه بوده است، انتخاب دوباره او به عنوان داور مسابقه براتیسلاوا سبب شد تا با این هنرمند درباره هنر تصویرگری و داوری مسابقات بینالمللی به گفتوگو بنشینیم.
در ابتدا بگویید چطور به هنر تصویرگری علاقهمند شدید؟
علاقه من به تصویرگری به دوران کودکی بازمیگردد، آن زمان خیلی دوست داشتم برای داستانی که میشنوم، تصویرسازی کنم. هنوز دفترچههای تصویرسازی آن دوران را دارم، داستانهایی که برایم جذاب بودند و بعدها در دوران نوجوانی شروع کردم به نوشتن داستان و تصویرسازی آنها. داستانهایی که نوشتم هیچ وقت مکتوب نشدند، اما تعدادی کتاب تصویری بدون کلام بودند که تصویرهایش هنوز هم وجود دارد.
رشته تحصیلی من در مقطع کارشناسی، گرافیک بود. در دهه ۸۰ علاقه به تصویرگری در بین خیلی از هنرمندان وجود داشت از طرفی توجه جهانی به تصویرگری ایران چه از سوی ناشران خارجی و چه از سوی جشنوارههای خارجی سبب شد این علاقهمندی در هنرمندان ایجاد شود که بخواهند به سمت تصویرگری بروند، بنابراین من هم مانند بسیاری از هنرمندان دیگر که در آن دوره درس میخواندم و کار میکردم علاقهمند به تصویرگری شدم و این راه را ادامه دادم.
شرایط داوری در مسابقات بینالمللی چگونه است یعنی یک تصویرگر باید به چه مرتبهای از هنر تصویرگری برسد تا بتواند به عنوان داور در این مسابقات حاضر شود؟
ممکن است یک نفر تصویرگر نباشد، اما داور خوبی باشد و برعکس. به طور کلی داوری در حیطه هنرهای تجسمی کار راحتی نیست. داور باید چند مورد را در نظر بگیرد، نخست اینکه باید به آن حوزه، هنرمندان، سبکها، عقبه و پیشینه هنرمندان آن رشته هنری مطلع و آگاه باشد مثلاً بداند هنرمندان ایرانی متأثر از چه عواملی تصویرسازیها را انجام دادند. گرایشها و نگاههای هنری، هنرمندان و سبکهای تأثیرگذار جهانی و تأثیر آنها بر هنرمندان داخلی و خارجی را بشناسد.
نکته مهم دیگر این است که داورهای مسابقات خارجی و داخلی داور یا مدرس و معلم هستند یا مدیر هنری انتشارات همه اینها موجب میشود گرایشهایی داشته باشند. هنرمند وقتی وارد حوزه داوری میشود باید بتواند خودش را از این سمت و سوها و تعلقات فکری رها کند و فقط درباره آثار (فارغ از عنوان و ملیت آنها) داوری کند و نظر تخصصی خود را ارائه دهد.
شما دو بار تجربه داوری در جشنواره «براتیسلاوا» را داشتهاید. از این تجربه و جشنواره بگویید.
تمرکز اولیه در این مسابقه شناخت خلاقیتها و کشف استعدادهای جدید و پیدا کردن نگاه و دنیای تصویری جدیدی است که هنرمند ارائه میدهد. بنابراین در وهله نخست بر ویژگیهای بصری و خلاقیت هنرمند تمرکز میشود و در مرحله نهایی وقتی تعداد آثار به اندازهای میرسد که باید داوری نهایی انجام شود روایت و کتاب هم اهمیت پیدا میکند. بنابراین جشنواره براتیسلاوا از مبانی هنرهای تجسمی و ویژگیهای بصری شروع میشود و به شناخت مخاطب، روایتگری و روایت داستان و تصویر ختم میشود که همه این موارد میتواند برنده نهایی را مشخص کند.
جایگاه تصویرگران ایرانی در مسابقات بینالمللی چگونه است و چقدر از این ظرفیت برای انتقال هویت ایرانی، فرهنگها و آداب و رسوم کشور ما به جهانیان استفاده میشود؟
سالهاست که جایگاه بسیار خوبی در دنیا داریم، همیشه جوایز بسیار زیادی در دنیا نصیب تصویرگران ایرانی شده، با وجود اینکه همیشه در نگاه جهانی بیمهریهایی نسبت به هنرمندان ایرانی وجود داشته است، ولی در زمینه تصویرگری هنرمندان ایرانی جزو هنرمندان تراز اول هستند. این موفقیتها به پیشینه ما و سابقه درخشان نگارگری، دوران طلایی تصویرگری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دهه ۸۰ دوران طلایی تصویرگری کتاب در ایران برمیگردد؛ این پیشینه درخشان سبب میشود تصویرگران جوان هم بتوانند گام بعدی را بردارند و جایگاه خود را در دنیا مستحکمتر کنند.
اگر بخواهید نگاهی آسیبشناسانه به هنر تصویرگری داشته باشید، فکر میکنید مهمترین خلأ تصویرگری و تصویرگران امروز ایران چیست؟
همیشه به هنرمندان ایرانی توصیه میکنم در تمام جشنوارههای بینالمللی شرکت و شانس خود را امتحان کنند، وقتی هنرمندان و داوران وارد بخش ایران در براتیسلاوا میشوند میبینند سبکی در میان تصویرگران ایرانی وجود دارد که شاید به نگارگری ایرانی بازمیگردد؛ فضای پرتزئینی که در هنرها، فرشها و صنایع دستی دیده میشود، هویت ملی را منتقل میکند، این هویت و انتقال هنر ملی و بومی در تصویر هنرمندان ایرانی برای داوران خارجی خیلی جذاب است، با همه اینها ناشران کمی هستند که حرفهای کار میکنند و در نمایشگاهها و جشنوارههای بینالمللی شرکت میکنند.
علاوه بر این، تصویرگران خیلی وقتها با متنهای خوب و مناسبی روبهرو نیستند. در بعضی موارد متن و تصویر خوب است اما چاپ و صحافی غیرحرفهای آسیب جبرانناپذیری به کتاب میزند. اینها مسائلی هستند که تصویرگران با آن روبهرو هستند. قراردادهایی که در برخی موارد غیرحرفهای تنظیم میشود سبب میشود که تصویرگر هیچ منفعتی از چاپهای بعدی حتی چاپهای خارجی کتاب نداشته باشد.
اگر بخواهیم نگاه منتقدانهای به تصویرگری داشته باشیم این نگاه وجود دارد که بسیاری از تصویرگران وقتی کار تصویری خود را شروع میکنند کمتر به متن و مخاطب توجه میکنند، در واقع تصاویر بسیار زیبا هستند اما در خیلی از موارد با متن کتاب ارتباطی ندارند و با مخاطب هم ارتباط برقرار نمیکنند بنابراین خیلی از کتابها به لحاظ تصویرگری موفق هستند اما به لحاظ محتوا ارزش ادبی ندارند.
یا تصویرگر به گروه سنی مخاطب و نیازهایش توجه نمیکند و ارتباط متن و تصویر به خوبی در این کتابها برقرار نمیشود.
نظر شما