زبان فارسی زمانی زبان محاوره و نیز زبان رسمی و دیوانی بخشهای وسیعی از این منطقه بوده است. به قول عبدالقهار عاصی، «از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند/ آیینهدار عالم بالاست پارسی». با تهاجمهای ویرانگری که بر این مناطق صورت گرفت و اجزای وطن فارسی پاره پاره و از همدیگر جدا شد، بسیاری از این اجزا همانند جزیرههایی باقی ماندند و به تدریج در آب فرو رفتند.
از هنگام ظهور کمپانی هند شرقی در هندوستان و سپس تصرف هندوستان به وسیله بریتانیا، زبان فارسی در آن سرزمین از رسمیت افتاد. با اشغال کشورهای آسیای میانه به وسیله شوروی سابق، بسیاری از فارسیزبانان به خصوص در کشورهای ازبکستان و ترکمنستان از زبان مادری خود جدا شدند و با اتفاقهایی که در آسیای صغیر افتاد، زبان فارسی در کرانههای غربی خود نیز از رونق افتاد. اکنون این زبان در سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان رسمیت دارد و در کشورهای دیگر نیز دارای گویشورانی است به خصوص ازبکستان.
زبان وسیله انتقال مفاهیم است و مایه ارتباط تمدنها و حتی تمدنسازی. اکنون هر متنی که با این زبان در ایران ایجاد شود، چه در قالب کتاب، چه در قالب مطبوعات و چه در قالب محصولات صوتی و تصویری، برای فارسیزبانان خارج از ایران قابل استفاده است و برعکس از آن طرف نیز.
و از طرفی این واقعیت تلخ را هم باید پذیرفت که زبان فارسی در هر دو کشور تهدیدهایی به خود دیده است. در تاجیکستان تغییر رسمالخط که مایه قطع ارتباط همزبانان تاجیک با آثار مکتوب و چاپی ایران و افغانستان شده و در افغانستان، نامهربانیهایی که از سوی حکومتها نسبت به این زبان رخ داده و آن را در تنگنا قرار داده است.
یکی از وجوه این تنگنا، کمرونق شدن زبان و ادبیات فارسی در محافل دانشگاهی است که در واقع باید کانون تقویت و حفظ و گسترش علمی زبان باشد.
در افغانستان به سبب ضعف و گسترش نیافتن دانشگاههای دولتی در این کشور، به ناچار بخش عمده بار آموزش تحصیلات عالی بر دوش دانشگاههای خصوصی افتاده است و دانشگاههای خصوصی هم به رشتههایی میپردازند که متقاضیان آن رشتهها حاضرند برای تحصیل خود هزینه کنند. طبیعتاً کسی که قرار است برای درس خواندن هزینه کند رشتهای را انتخاب میکند که بازار کار دارد و از این روی رشتههای فنی و پزشکی و دیگر رشتههای پردرآمد بیشترین متقاضی را دارند.
بگذریم از اینکه بعضی از این دانشگاههای خصوصی به ویژه آنهایی که از سوی کشورهای خارجی حمایت میشوند، زبان تدریسشان انگلیسی یا زبانهای دیگر است. چنین است که آموزش آکادمیک زبان فارسی در افغانستان در غربت و انزوا مانده است. وضعیت در تاجیکستان هم بهتر از این نیست و حتی در خود ایران نیز فقط عشق و علاقه به این زبان میتواند سبب گرایش دانشجو به این رشته شود، نه زمینههای شغلیای که بسیار هم برای دانشآموختگان زبان و ادبیات فارسی پررنگ نیست.
به هر حال باید این را پذیرفت که زبان فارسی در ایران نسبت به دیگر کشورهای فارسیزبان، هم موقعیت رسمی بهتری دارد و هم تعدد گویشوران بیشتر. بیش از نیمی از فارسیزبانان دنیا ایرانیاند و در این کشور، در همه دورههای تاریخی و با همه نظامهای سیاسی مختلف، زبان فارسی مورد حمایت دولتها بوده است.
امروز و در این وضعیتی که این زبان در همه جا درگیر فشارها و آسیبهاست نیز انتظار میرود که ایران در این زمینه نقش پررنگی داشته باشد و برای پیشگیری از زوال آن در منطقه بکوشد. وقتی زبان حفظ شود، تعاملات فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هم به شکلی نیکو حفظ خواهند شد. البته این نکته بسیار مهم است که اهالی این زبان در خارج از ایران، همواره به این یقین برسند که آنچه از سوی ایران به آنان عرضه میشود، متاع زبان و ادبیات است بدون هدفمندی و جهتگیریای که مایه سوءتفاهم و سوءظن شود.
نظر شما