در دو هفته اخیر اقدامات و تحرکات گروه تروریستی داعش در عراق افزایش چشمگیری داشته و در نتیجه آن دهها نفر از شهروندان و نیروهای امنیتی این کشور کشته و زخمی شدند. وقتی سخن از داعش به میان میآوریم، در ابتدا باید بدانیم این گروه چیست و کیست؟ داعش در عراق شامل بعضی از قبایل اهل سنت این کشور است که در طول بیش از هزار سال گذشته در حکومتهای مختلف قدرت فائقه را در دست داشتهاند. اما پس از مداخله نظامی و حمله ائتلاف بینالمللی به عراق و سرنگونی حکومت صدام، از قدرت کنار گذاشته شده و تمرکز اختیارات پس از برگزاری انتخابات با توجه به جمعیت بالای شیعیان به این طیف واگذار شد. از همین رو آنها معتقدند عراق متعلق به آنها بوده و باید همچنان قدرت را در اختیار داشته باشند. نکته بعدی این است این گروههای مذهبی که قبایل اهل سنت را شامل میشوند، مدتهاست با بعثیهایی که از قدرت کنار گذاشته شدهاند همدست شده و ریشه این شجره خبیثه را تشکیل دادند. نکته مهم این است تا زمانی که آنها ناراضی باشند، داعش نابود نخواهد شد. شاید حکومت این گروه تروریستی از بین برود، اما تفکر داعشی باقی خواهد ماند و ما در عراق همچنان شاهد ناامنی خواهیم بود. در این میان، از نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس که در عراق و برای حاکمیت آینده آن در دوران پساصدام امیدها بسته بودند هم نباید غفلت ورزید. این کشورها به دنبال بر هم زدن نظم و امنیت و در نتیجه امتیازگیری برای طایفه اهل سنت هستند تا در ساختار قدرت نقش بیشتری به نسبت جمعیت خود ایفا کنند. این محور از یک سو به دنبال پررنگتر جلوه دادن قبایل و طیفهای اهل سنت بوده و از سوی دیگر نیز خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در این کشور جلوه میدهند که این حملات هم بهخصوص پس از روی کار آمدن جو بایدن در همین راستا ارزیابی میشود. از سوی دیگر هم شاید حاکمیت عربستان و ولیعهد خام آن با عملیاتهای انتحاری اتباع سعودی میخواهند نشان دهند اگر علیه آنها اقدامی صورت بگیرد، میتوانند منطقه را به آتش بکشند.
به طور کلی، داعش به دنبال این است صحنه سیاسی عراق را ناامن جلوه دهد، چرا که افراد عضو آن، ناراضیانی هستند که تا وقتی سهم مد نظر خود را از قدرت کسب نکنند، به این حملات ادامه خواهند داد. اما سهمی که به دنبال کسب آن هستند، متناسب با وزن این طایفهها نیست. مشکل اینجا بروز میکند. آنها با اقلیت جمعیت، عمده قدرت را میخواهند و نمیخواهند اکثریت جمعیتی شیعه کابینه و دولت موفقی تشکیل دهد. این مشکلات فعلاً ادامه خواهد داشت. اما اگر توافق جامعی بین کشورهای همسایه در مباحث امنیتی صورت بگیرد، بیشک حجم این حملات کاهش خواهد یافت، چرا که این کشورها پشتیبانی، تسلیح و حمایت مالی این گروهها را انجام داده و آنها هستند که این افراد را تحریک به اقدامات تروریستی میکنند وگرنه داعش به خودی خود هرگز نمیتواند چنین حجم وسیعی از عملیاتها را انجام دهد.
بافت طایفهای و ساختار قبیلگی در عراق نقش زمینهای مهمی را ایفا و بستر را برای حوادث بعدی آماده میکند. کشورهای خارجی ضد مردم عراق هم از این فضا در راستای منافع خود استفاده مینمایند. به طور کلی، عراق مسیر اصلی چین در جاده اوراسیا برای رسیدن به مدیترانه از مسیری است که از شرق آسیا آغاز میشود. مشخصاً اگر این مسیر بدون مشکل امنیتی باز باشد، منافع سرشار تجاری و اقتصادی برای کشورهای منطقه خواهد داشت. در همین حال، اگر نقشه مناطق اهل سنت را بنگرید، دقیقاً در جغرافیایی واقع شدهاند که این مسیر ناگزیر از آن عبور میکند و اگر این فتنه طایفهای و مذهبی نباشد، غرب و ایالات متحده از لحاظ تجاری متضرر میشوند. از همین رو، ناامنیها هم بستر داخلی داشته و هم حامیان خارجی مؤثر واقع میشوند و این روند هم به خصوص در دوره دموکراتها کماکان ادامه خواهد یافت. دموکراتها به طور سنتی خواهان تجزیه عراق بوده و جو بایدن هم از معماران طرح تجزیه این کشور به سه اقلیم در زمان بوش بود. اقدامات و تحرکات جدید داعش هم در همین راستا ارزیابی میشود.
نظر شما