تحولات لبنان و فلسطین

خاورمیانه، به عنوان قلب تپنده تحولات جهانی، این روزها اما بر خلاف ۱۰ سال گذشته، به نظر اوضاع متفاوتی را از سر می‌گذراند.

همه راه‌ها به ایران ختم می‌شود

در کنار اخباری که در چند روز اخیر از انجام مذاکرات مستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به میزبانی عراق به گوش می‌رسد، سفر عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان به ریاض پس از دو سال تنش میان طرفین (برخی گفته‌اند این اقدام به منظور میانجیگری میان تهران و ریاض صورت گرفته است)، تمایل ترکیه برای حل اختلاف با مصر و در نهایت تلاش کشورهای عربی که در طول سال‌های گذشته عملاً آتش بیار جنگ علیه سوریه بودند برای ارتباط‌ گیری با بشار اسد، همه از رویدادهایی جدید حکایت دارد. نگاهی گذرا به این تحولات با این پرسش همراه می‌شود که آیا ترتیبات جدیدی در منطقه‌ در حال شکل‌گیری است؟ اگر این‌گونه باشد، جایگاه ایران در این معادلات کجاست؟

فارن پالسی: خروج آمریکا موجب فعال شدن دیپلماسی منطقه‌ای شد

سه شنبه ۷ اردیبهشت، شاهزاده بن‌سلمان که پیشتر همواره مواضع ضد ایرانی‌اش زبانزد خاص و عام بود در مقابل دوربین قرار گرفت و در حالی که نمی‌توانست تیک‌های صورتش را کنترل کند، با لحنی آشتی‌جویانه گفت خواهان روابط خوب با ایران است. پیش از آنکه جو بایدن به کاخ سفید بیاید، عربستان در مقابل هرگونه پیشنهاد گفت‌وگو با ایران، سنگ‌اندازی می‌کرد، ولی حالا اوضاع متفاوت به نظر می‌رسد. تغییرات در کاخ سفید موجب تغییر رویکرد کشورهای عربی شده و ریاض که در انواع بحران‌ها و به‌ویژه جنگ یمن درگیر است و دیگر حامی سرسختی در واشنگتن ندارد، ناچار است مشکلات خود را در منطقه حل و فصل کند. فارن پالسی درباره تأثیر رویکرد آمریکا بر تحولات خاورمیانه آورده است: کناره گیری واشنگتن از درگیرشدن در کشمکش‌ها و درگیری‌های شرکای خاورمیانه‌ای، قدرت‌های منطقه را وادار کرده تا به سراغ ظرفیت دیپلماتیک خود بروند. این رسانه در ادامه آورده است: برخلاف پیش‌بینی‌های بدبینانه، با آغاز روند خروج نظامی آمریکا از منطقه، نه تنها آشوب و آشفتگی سر بر نداشت، بلکه دیپلماسی منطقه‌ای هم فعال شده است... این است که ناگهان، دیپلماسی به گزینه ارجح شرکای امنیتی آمریکا در خاورمیانه تبدیل شد.

در کنار تأثیر حضور بایدن در کاخ سفید بر تغییر رفتار همپیمانان آمریکا، نباید از واقعیت خستگی مردم منطقه از جنگ و خونریزی بر تغییر سیاست دولت‌ها غافل ماند. خاورمیانه از سال ۲۰۱۰ و با آغاز تحولاتی که از آن به بهار عربی تعبیر شد، دچار چرخه‌ای از درگیری‌ها شد. اعتراضات مردمی در دولت‌های عربی که از تونس آغاز شده بود به صورت دومینووار به دیگر کشورها (مصر، لیبی، یمن، سوریه و...) کشیده شد و در ادامه با مداخلات غرب و رژیم صهیونیستی منطقه را وارد گردابی از مشکلات کرد. این روزها مردم منطقه خسته از کشمکش‌های بسیار به دنبال راه گریزی از این مصیبت هستند و نرم‌تر شدن مواضع عربستان، ترکیه و مصر هم بی‌تأثیر از این موضوع نیست. نباید از یاد برد که این تنها غرب و رژیم صهیونیستی هستند که از آشوب در خاورمیانه سود می‌برند و در این بین نزدیکی دیدگاه میان کشورهای مهم اسلامی مسلماً آبی بر آتش اختلافات خواهد بود.

ترتیبات جدید منطقه‌ای در حال شکل‌گیری است؟

هرچند زود است از تحولات مثبت یکی دو ماه اخیر در خاورمیانه به‌منزله تغییر ترتیبات منطقه‌ای یاد کنیم، ولی شکی نیست که این رخدادها را می‌توانیم نقطه آغازی بر حل اختلافات بدانیم؛ رویه‌ای که ایران اسلامی از آن استقبال می‌کند. اگر تنشی در منطقه به وجود آید، همه بازیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد و بر منافع  ایران نیز اثرگذار خواهد بود. از این رو بخشی از آنچه در عراق و لبنان در حال اتفاق است تلاش بازیگران و گروه‌هایی است که  چندان تمایلی ندارند منطقه در شرایط ثبات قرار گیرد و در این فضا گفت‌وگوی منطقه‌ای می‌تواند راهی برای حل این مشکلات باشد. تهران روی این گزاره تأکید دارد که حضور کشورهای فرامنطقه‌ای در خاورمیانه هیچ‌گاه امنیت‌ساز نخواهد بود. بر این اساس تهران دو سال پیش طرح صلح ابتکاری هرمز را با هدف تأمین امنیت جمعی و مشارکتی ارائه داد. تمرکز اصلی طرح ایران آن‌گونه که پیش از این هم در قالب پیشنهادهای مختلفی همچون «منطقه قوی به جای کشور قوی»، «تشکیل مجمع گفت‌وگوهای منطقه‌ای» و «آمادگی برای امضای پیمان عدم تعرض با کشورهای منطقه» اعلام کرده، بر تدوین و تعریف سازوکارها و ائتلاف‌های منطقه‌ای و همکاری‌های دو یا چندجانبه است.

اما این یک واقعیت غیر قابل انکار است که هرگونه شکل دهی به ترتیبات جدید بدون مشارکت و حضور ایران قدرتمند غیرممکن و نشدنی است. محور غربی – عبری – عربی در چند سال گذشته بسیار کوشید با حذف ایران از معادلات، ترتیبات امنیتی را به میل و خواسته خود بچیند، ولی امروز می‌بینیم با ناکامی کامل سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه کشورمان، شکست طرح معامله قرن علیه فلسطین و غرق شدن ریاض به عنوان متحد راهبردی ایالات متحده در بحران‌های خودساخته، همه این توطئه‌ها به شکست انجامیده است. ایران اسلامی با قدرت نظامی چشمگیر خود امروز به یکی از تأثیرگذارترین کشورها تبدیل شده؛ موضوعی که همگان آن را پذیرفته‌اند. از سوی دیگر جبهه مقاومت با محوریت تهران در سرتاسر خاورمیانه به کانون قدرتی غیرقابل انکار تبدیل شده و همه این مسائل قدرت اثرگذاری تهران را بالا برده است. احتمالاً شما هم ضرب‌المثل «همه راه‌ها به رم ختم می‌شود» را شنیده‌اید. این تمثیل بیانی از شکوه امپراتوری روم در اوج قدرت آن بوده و میزان تأثیرگذاری آن را در مناسبات دنیای باستان نشان می‌داد. امروز هم این مسئله که شکل‌دهی به هر گونه معادله ای در خاورمیانه بدون حضور ایران به امری محال تبدیل شده، غیر قابل انکار است و می‌توان گفت همه راه‌ها در این زمینه به تهران ختم می‌شود؛ واقعیتی که بخش اعظم آن مرهون فداکاری‌های گسترده و فراموش‌نشدنی امثال حاج قاسم سلیمانی و مجاهدان جبهه مقاومت در منطقه است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.