تحولات لبنان و فلسطین

۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۴۱
کد خبر: 752198

 شاهنامه، سند همبستگی اقوام ایرانی است

دکتر زهرا دلپذیر/ پژوهشگر ادبیات حماسی

هویت فرهنگی مجموعه‌ای از باورها و ارزش‌های مشترک دینی، اعتقادی و تاریخی است که سبب همبستگی و یکپارچگی افراد یک جامعه می‌شود. حفظ و پاسداشت هویت فرهنگی و انتقال آن به نسل‌های بعد نقش مهمی در پایداری یک ملت دارد. آثار ادبی یکی از مهمترین راه‌های انتقال میراث فرهنگی و تمدنی هویت ساز به نسل‌های بعد به شمار می‌آیند.

 شاهنامه، سند همبستگی اقوام ایرانی است

                        

قدس آنلاین: در بین شاهکارهای ادبی، شاهنامه فردوسی از نظر داشتن عناصر تاریخی و فرهنگی هویت ایرانی جایگاه برجسته‌­ای دارد و جلوه ­گاه فرهنگ ناب ایرانی است. شاهنامه، شناسنامه ملی و سند هویت فرهنگی همه اقوام ایران زمین است و گذشته پر فراز و نشیب آنها را در طی هزاره­‌های گذشته، با همه نیکی­ها و بدی­هایش، به تصویر می‌­کشد. با وجود اهمیت شاهنامه فردوسی در تحکیم و احیای هویت ملی ایرانیان، در چند سال اخیر جریانی شکل گرفته که شاهنامه را اثری نژاد پرستانه و ضد آذربایجان معرفی می­‌کند. در واقع عده‌­ای می­‌خواهند شاهنامه را فقط به عنوان اثر ادبی برجسته فارسی زبانان ساکن ایران معرفی کنند. اما این برداشت، کاملا نادرست و غیر واقع بینانه است. شاهنامه به تعبیر تئودور نولدکه، ایرانشناس بزرگ آلمانی، حماسه ملی ایران و متعلق به همه ایرانیان است؛ اشعار شاهنامه، چه در بخش اساطیری و پهلوانی که مؤید تأسیس و تثبیت حکومت ایرانیان است و چه در بخش تاریخی، به دور از تعصب و نگاه قومیتی است. فردوسی نه تنها نسبت به اقوام ایرانی، حتی درباره انیرانیان(غیر ایرانی­ها) نیز جانب انصاف را فرو نمی­‌گذارد و از یکسونگری پرهیز می‌­کند. جهان شاهنامه به ویژه تا بدو ورود به دوران تاریخی، دورانی بی حب و بغض است و از این دوره به بعد نیز آنچه از زبان فردوسی نقل می‌شود روایت تاریخ و نقل حوادثی است که اتفاق افتاده یا در حافظه قوم ایرانی در قالب تاریخ ماندگار بوده و در بیان و زبان و قضاوت مردم آن عصر به یکدیگر نقل شده بود.

به طور کلی منتقدان شاهنامه به دو گروه تقسیم می­‌شوند: دسته اول کاملاً تعمدانه گام برمی‌­دارند و هدفشان تخریب و تضعیف باورها و بنیان‌­های هویت ملی ایرانیان است. این گروه به خوبی می‌­دانند که شاهنامه یکی از عوامل اصلی انسجام بخشی به هویت ملی ایرانیان و در برخی مولفه ها مهمترین عنصر است، بنابراین برای خدشه­دار نمودن وحدت ملی ایران، از حربه شاهنامه ستیزی استفاده می­‌کنند . گروه دوم از منتقدان شاهنامه، برخی از جوانان احساساتی آذربایجانی این مرز و بوم هستند که به دلایل مختلفی مثل عدم آشنایی با شاهنامه تحت تأثیر فضای تبلیغاتی گروه نخست قرار گرفته و تصور می‌­کنند شاهنامه کتاب خوبی نیست. تصور این گروه این است که شاهنامه به ترکان توهین کرده و کتابی نژادپرستانه است. در حالیکه ترکان در شاهنامه اولاً هیچ ارتباطی با آذربایجان و آذربایجانی­ها ندارند و تورانیان یعنی اقوام شمال شرق ایران ترک نامیده شده‌­اند. نکته دوم اینکه ترکان در شاهنامه که از قضا هیچ ارتباطی هم با آذربایجان ندارند، منفی مطلق نیستند و در کنار ویژگی­‌های نکوهیده، بسیاری از ویژگی­های مثبت و ستوده­‌شان نیز ذکر شده است. ما اثری را می­‌توانیم نژاد پرستانه بنامیم که یک نژاد خاص مثلا نژاد ایرانی را در اوج بنشاند و بقیه نژادها را تحقیر کند. شاهنامه با اینکه حماسه ملی ایران است از بازگفتن معایب و کردارهای ناپسند ایرانیان سرباز نزده است و گاه ایرانی­ها نیز از زبان همان تورانیان و ترکان نکوهش می­‌شوند. یعنی ضمن اینکه معایب و محاسن ایرانی­ها گفته می‌­شود، محاسن دشمنان ایران نیز بیان می‌­شود.

  شاهنامه نه تنها اثری نژادپرستانه و مخالف با آذربایجان نیست بلکه کاملا موافق با آذربایجان است و فردوسی در شاهنامه، بیش از هر شاعر دیگری  آذربایجان را مورد ستایش و تکریم قرار داده است. حکیم توس آنچنان جایگاه والایی برای آذربایجان قایل است که این سرزمین را نماد پیروزی وهومنی بر قوای اهریمنی می‌داند. رسالت کیخسرو  در آذربایجان مورد تایید یزدان قرار می گیرد . خاک مقدس آذربایجان به این قهرمان ایران زمین نیرو می‌بخشد و او را شایسته فرمان روایی می‌سازد . پیروزی نهایی کیخسرو بر دشمنانش نیز در آذربایجان روی می‌دهد.

نکته بسیار مهمی که در شاهنامه فردوسی در مورد ارتباط تاریخی آذربایجان با دیگر نقاط کشور بزرگ ایران قابل ذکر است، ترکیب لشکر ایران در جنگ کیخسرو با افراسیاب تورانی است. در این ابیات فردوسی به نقاطی اشاره می کند که از آنجا برای جنگ با «ترکان تورانی» نیرو بسیج شده است. در این میان از خطه آذربایجان نیز سپاهی برای نبرد با ترکان تورانی  فراهم آمده است. این در حالی است که پان ترکان همواره کوشیده­ اند چنین تلقین نمایند که فردوسی آذربایجانی ستیز است. اهمیت آذربایجان در شاهنامه تا جایی است که  فردوسی در بیت زیبایی می‌­گوید: «همی تاخت تا آذرآبادگان/ به جای بزرگان و آزادگان»، این ابیات گواه روشنی بر حقیقت شاهنامه و پاسخی مناسب به یاوه گویان و شاهنامه ستیزان است .

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.