احتمالاً بیشتر ما میدانیم که این قیام از روستای باشتین، جایی در نزدیکی سبزوار کنونی آغاز شد و بهتدریج بخشهای شمالی خراسان امروزی و قسمتی از شرق مازندران را فرا گرفت. با این حال، نه در روایتهای مشهور تاریخی و نه در سریال تلویزیونی و محبوب دهه ۱۳۶۰، اشارهای به ارتباط سربداران با حرم رضوی و حضور آنها در مشهد نشده است. چطور ممکن است نهضتی بر پایه آموزههای مکتب اهلبیت(ع) شکل بگیرد، نزدیک مشهدالرضا(ع) باشد و در آن نهضت، این شهر مقدس و حرم مطهر حضرت ثامنالحجج(ع) نقشی نداشته یا تأثیری نگذاشته باشد؟ در صفحه نخست رواق امروز، میخواهیم تاریخ حرم رضوی را در دوره سربداران مرور کنیم؛ تاریخی ناخوانده و ناشنیده که حکایت از پیوند محکم میان سربداران با آستان قدس رضوی دارد.
سربداران چگونه به مشهد رسیدند؟
قیام سربداران در سال ۷۳۷ ق. آغاز شد؛ قیامی که شعار آن «سر به دار میدهیم، تن به ذلت هرگز» بود. در آن زمان، مشهد مقدس در حیطه قدرت علاءالدین محمد هندو، وزیر و سپهسالار ارغونشاه مغول قرار داشت. آغاز نهضت سربداری با نبردهای سخت و سنگین میان سربداران و نیروهای ارغونشاه و علاءالدین محمد هندو گذشت؛ هرچند تعرضی به مشهد و حرم رضوی صورت نگرفت، اما پیداست در این دوره آبادیهای اطراف مشهد پیدرپی مورد حمله و هجوم قرار میگرفت و مردم از هستی ساقط میشدند. این جنگهای سخت، زمانی شدت بیشتری یافت که آلکرت نیز در شمال افغانستان امروزی قدرت پیدا کرد و به سمت مشهد یورش آورد و طغاتیمور یکی از شاهزادگان مغولی هم برای برانداختن سربداران، وارد کارزار شد. شرایط بسیار سخت و طاقتفرسایی بود. اما سرانجام در سال ۷۴۰ ق. ارغونشاه در نبرد با سربداران کشته شد و سه سال بعد، طغاتیمور همین سرنوشت را پیدا کرد. این دوران مصادف با زمان حکومت خواجه یحیی کرابی بر سربداران بود. آنها موفق شدند سبزوار و نیشابور را بگیرند و شیخ حسن جوری را که پیشوای مذهبی سربداران بود، از زندان آزاد کنند. به این ترتیب، هنگامی که ظهیرالدین کرابی پس از برادرش یحیی، رهبری سیاسی و نظامی سربداران را در اختیار گرفت، آنها توانستند ابتدا بر توس و سپس بر مشهد دست یابند. این زمان درست مقارن همان وقتی است که ابنبطوطه در بازگشت از سفر هند، دوباره گذرش به مشهد افتاد. این جهانگرد مسلمان و اهل مراکش، در سفرنامه مفصل خود مینویسد: «در مشهد طوس شیخی بود حسن [جوری] نام که از صلحای شیعه به شمار میرفت، او اعمال این دسته (سربداران) را تأیید کرد و آنان او را به خلافت برداشتند... سرانجام طغاتیمور... از سربداران شکست خورد و شهرهای سرخس و زاوه و طوس که از بزرگترین شهرهای خراسان است به دست سربداران افتاد و خلیفه آنها در مشهد علیبنموسیالرضا علیهالسلام استقرار یافت». این اتفاق احتمالاً باید اواخر سال ۷۴۲ ق. افتاده باشد، زمانی که سرانجام پس از کشته شدن طغاتیمور، پای سربداران به مشهد رسید، اما دوران حضور شیخ حسن جوری در حرم مطهر طولانی نشد؛ او در نیمه ماه صفر ۷۴۳ ق. در نبردی که نزدیک هرات رخ داد و در آن سربداران در برابر آلکرت جنگیدند، کشته شد. گزارش ابنبطوطه نشان میدهد در این دوره، مشهد پایتخت معنوی و دینی سربداران محسوب میشد.
یادگاریهای سربداران در حرم رضوی
با کشته شدن شیخ حسن جوری، شاگرد او، شیخ عزیز مجدی در مشهد مستقر شد. سربداران به سرعت دست به اقدامات عمرانی در حرم مطهر زدند. دولتشاه سمرقندی در «تذکره الشعرا» مینویسد: «خرابیهایی را که در طوس بود، سربداران به تلافی آن مشغول شدند، قنوات ولایت طوس و مشهد را جاری ساختند». دولتشاه تأکید میکند که جمعی از شاگردان شیخ حسن جوری در حرم مطهر رضوی مستقر شده بودند و اداره امور دینی و مذهبی مردم را برعهده داشتند. شاهدی که میتوان بر این حضور یافت، دو کتیبهای است که در حرم رضوی و از دوره حضور سربداران، در اطراف بقعه مطهر باقی مانده؛ هر دو کتیبه، بالای کاشیهای سنجری نصب و در آنها، سال ۷۶۰ ق. حک شده است یعنی زمانی که به احتمال زیاد پهلوان حیدر قصاب، رهبری سربداران را برعهده داشت.
سرانجام حضور سربداران در حرم مطهر
تردیدی نیست که در این دوره، سربداران حاضر در مشهد دست به ایجاد یک موج تبلیغی برای مبارزه با تعدی و ستم مغولان و حکام جائر نواحی اطراف زده بودند. در هر صورت پرچم نخستین قیام بزرگ شیعیان ایران در حرم رضوی برافراشته شده بود و همجواری با مضجع شریف امام هشتم(ع)، در افزایش انگیزه مبارزه سربداران نقش عمدهای داشت. با این حال، بیتجربگی در امر سیاست، کار دست آنها داد؛ پهلوان حیدر قصاب به دست رقبایش کشته شد و خواجه لطفالله جای او را گرفت. چندی بعد پهلوان حسن دامغانی قدرت را بدست آورد و چون شیخ عزیز مجدی، شاگرد شیخ حسن جوری و رهبر مذهبی سربداران در مشهد، با وی موافقت نداشت، به این شهر لشکر کشید و از شیخ عزیز خواست که حرم مطهر و شهر مشهد را ترک کند. این اقدام با واکنش خواجه علی مؤید، دیگر مدعی قدرت در میان سربداران روبهرو شد و او ضمن تکریم شیخ عزیز، پهلوان حسن دامغانی را به قتل رساند و خودش بیش از ۲۰ سال بر قلمرو سربداران حکمرانی کرد. خواجه علی مؤید آخرین حکمران سربداری بود که حکومتش توسط تیمورلنگ از میان برداشته شد. در زمان خواجه علی مؤید، کتاب مشهور «شرح لمعه» توسط شمسالدین محمد بن مکی مشهور به شهید اول، به درخواست شمسالدین محمد آوی، از یاران خواجه علی نوشته شد تا مرجعی برای احکام و فقه شیعه در قلمرو سربداران باشد. این کتاب احتمالا در حرم رضوی نیز تدریس میشد و بعدها به یکی از مهمترین کتابهای آموزشی در حوزههای علمی شیعی تبدیل شد.
نظر شما