آنچه نامزدها در جریان مناظرات انتخاباتی به آن اشاره دارند، بهبود اوضاع بورس و بازگشت آن به مدار صعود و حمایت از سهامداران خرد بازارسهام است. همه آنها به آب شدن سرمایه مردم در بورس اذعان دارند و از حمایتهای بدون منطق دولت فعلی برای رشد سریع شاخصها انتقاد میکنند ولی به راستی بورس امروز با ۵۰میلیون سهامدار به عنوان یکی از مردمیترین بازارهای مالی باید از چه مسیری گذر کند تا جایگاه واقعی خویش را در اقتصاد کشور پیدا کند؟ برای تبیین الزامات بازارسرمایه در دولت آینده با کارشناسان این حوزه گفتوگو کردیم.
کمک به بورس با تنبیه نکردن تولیدکنندگان
همایون دارابی، کارشناس بازارسرمایه در گفتوگو با خبرنگار ما با بیان اینکه بورس آینهای است که وضعیت بخشهای واقعی اقتصاد در آن منعکس میشود، تصمیمهایی که موجب رشد تولید میشود را برای بازارسرمایه مثبت توصیف کرده و میافزاید: سه مسئله اساسی در اقتصاد داریم که اگر حل شود بورس هم احیا خواهد شد، یکی از این مسائل این است که سود فعالیت تولید زیر سود بانکی است و این بدان معناست که تا وقتی نرخ سود اصلاح نشود، فعالیت در حوزه تولید برای سرمایهگذار صرفه اقتصادی ندارد.
وی یکیدیگر از مسائل حوزه تولید را بیثباتی نرخ ارز دانسته و میافزاید: ارزی که تولیدکنندههای ما به سختی در صادرات بدست میآورند نباید با قیمت پایین از آنها گرفته شود؛ چرا که با توجه به اختلاف ارز نیمایی و آزاد، این کار به معنای تنبیه صادرکنندگان است. در همین حال قیمتگذاری دستوری که سبب نابودی زیرساختهای تولید میشود و بدترین مشکلات در صنایع مختلف را ایجاد کرده باید کنار گذاشته شود.
دارابی با تأکید بر اینکه هر نامزدی که مدیریت دولت را به دست گرفت باید نرخ بهره را کم، نرخ دلار را واقعی و در حاشیه صرفه صادرات نگه دارد و در عین حال نرخگذاری دستوری را نیز متوقف کند، ادامه میدهد: در صورت موفقیت در این موارد که منجر به برتری دادن بخش تولید و افزایش هزینههای دلالی میشود، میتوان گفت بیشترین کمک به بازارسرمایه هم صورت گرفته است.
احیای بازارسرمایه با مردمی کردن اقتصاد
این کارشناس بورس با یادآوری اینکه کشور باید به ریل اصل ۴۴ قانوناساسی و اقتصادمقاومتی که شاکله آن سبک کردن دولت و واگذاری واحدهای اقتصادی بود برگردد، میافزاید: متأسفانه اقدامهای فروختن صندوق دارا یکم و دوم و پالایش یکم ضربه سنگینی به اعتماد عمومی زد و دولت بعدی باید این اقدامها را اصلاح کند و برای این کار میتواند از بخش خصوصی و بخشهایی مثل نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع دفاعی که در آنها قدرت داریم استفاده کرده و این بخشها را با بازارسرمایه پیوند بدهد بهخصوص در بخش انرژی نداشتن رگولاتوری که بخش خصوصی و دولت را هماهنگ کند سبب شده روابط میان این دو یکطرفه و به زیان بنگاهها تمام شود.
برنامه مدون دولت آینده برای جبران اشتباههای قبلی
دارابی با اشاره به اینکه وقتی یک بنگاه را در بازارسرمایه عرضه میکنید آن را تحت شفافیت بالایی قرار میدهید که بروز فساد را در آن کم و کارایی آن را بالاتر میبرد که به تبع آن ارزش سرمایه در کشور بالا میرود، یادآور میشود: دولت باید برای بازارسرمایه برنامه مدون داشته باشد تا وقتی مردم را برای مشارکت دعوت میکند بتواند پاسخ درستی به اعتماد آنها بدهد، وگرنه وقتی مردم را برای صندوق پالایش یکم فرا بخوانید و نتوانید وزارت نفتتان را مجاب کنید که سیاست شفافی در برابر پالایشگاه ها بگیرد مردم زیان میکنند چنان که اکنون سال مالی ۱۳۹۹ تمام شده و هنوز صورت مالی پالایشگاهها نهایی نشده است. وی بهترین مسیر برای بازگشت اعتماد مردم را جبران اشتباههای دولت قبلی دانسته و اینکه دولت بعدی رگولاتوری در صنعت و نفت و گاز را اصلاح کند.
وی میگوید: برای یک پروژه مثل پارسجنوبی از شرکت توتال میخواهیم یکمیلیون دلار سرمایهگذاری کند در حالی که ۲۰میلیون سهامدار با سرمایهگذاری ۱۰میلیون تومانی میتوانند حدود ۲۰هزارمیلیارد تومان در این پروژه یا سایر پروژههای بزرگ در کشور مشارکت کنند و این ظرفیتهایی است که دولت آینده باید به آن توجه کند.
کمبود نقدینگی و ارزش پایین معاملات به دلیل بیاعتمادی
میلاد یزدانپور، کارشناس و تحلیلگر بازار بورس نیز به خبرنگار قدس میگوید: مشکلی که این روزها بازارسرمایه دارد، نبود نقدینگی و ارزش پایین معاملات است که به واسطه بیاعتمادی مردم به بازار شکل گرفته است، یعنی عموم پولها تماشاگر شدهاند و در بانکها و صندوقهای با درآمد ثابت نشسته و وارد بازار نمیشوند.
وی بیاعتمادی مردم به بورس را ناشی از برخی تصمیمهای شبانه منجر به ایجاد دامنه نوسانهای نامتقارن بورس، فروش حقوقی و...دانسته و تأکید میکند: در اواخر این دولت برخی تلاشها انجام شد تا بازار به حالت عادی برگردد ولی موفقیتی حاصل نشد. ارزش معاملات ما ۲۰ تا ۳۰هزارمیلیارد تومان بود، دولت تا کی میتوانست این رقم را روزانه به بازار تزریق کند، این کار باید با مشارکت مردم اتفاق بیفتد که با جلب اعتماد مردم میتوان این مهم را محقق کرد.
حذف تصمیمهای ناگهانی
یزدانپور با اشاره به برخی وعدههای نامزدها، برنامههای آنها را طرح مباحث کلی میداند و اولویتهای دولت آینده برای بورس را چنین تشریح میکند: نخستین کاری که دولت آینده باید انجام بدهد تا بازارسرمایه از این حالت خودش خارج شود، مدیریت یکپارچه و دور نگه داشتن بازارسرمایه از تصمیمهای ناگهانی و تنشهای سیاسی است تا پول هوشمند و پول قوی تصمیم بگیرد به جای بانک در این بازار بماند.
وی میافزاید: کار بعدی کاهش نرخ سود بانکی است تا تمایل برای سپردهگذاری در بانک کاهش پیدا کند. پس از آن دولت باید مقصد جذابی هم برای سرمایهگذاری ایجاد کند، از جایی که از بین بازارهای مسکن، خودرو، ارز و طلا هیچ کدام به اندازه بورس در خدمت تولید نیستند، باید سپردهها به این سمت هدایت شوند. دولت برای این کار نیازمند جلب اعتماد مردم با راهکارهای خردمندانه و عملی است. برخی صحبت از تزریق پول و موارد دیگر میکنند که به نظر من این تصمیمها مقطعی است و تا زمانی که اعتماد ایجاد نشود و خود مردم پولشان را وارد این بازار نکنند، بورس احیا نمیشود.
الزام بانکها و صندوقها به سرمایهگذاری در بورس
یزدانپور میگوید: پس از آن دولت باید بانکها و صندوقهای با درآمد ثابت را به سرمایهگذاری بیشتر در بورس الزام کند، این امر میطلبد که دولت زمینهسازی لازم برای رشد منطقی بازارسرمایه را ایجاد کند. اکنون بازارسرمایه نسبت به مابقی بازارها در منطقه اشباع فروش است و باید افزایش تقاضا ایجاد شود.
وی با اشاره به یک راهکار کاربردی برای مردم که صرفاً با اعتماد کردن و بدون دانش وارد بازار بورس شدند، میگوید: در بازارسرمایه اگر کسی ۵۰ درصد متضرر شود برای بازگشت سرمایه به نقطه سر به سر باید ۱۰۰درصد سود کند. با این ارزش معاملات عملاً این اتفاق خیلی سخت رخ میدهد. به مردم توصیه میکنم برای جبران خسارتهایشان وارد بازار اختیار معامله شوند که توسط سازمان بورس ایجاد شده است. در این بازار فضایی فراهم شده که معاملهگران با پیشبینیهایی که میکنند چه از رشدها و چه از ریزشهای بازار سود کنند. به گفته وی، بازار اختیار معامله در کنار همه جذابیتهایی که دارد بدون محدودیت دامنه نوسان بوده و معاملهگر میتواند پاداش پیشبینیاش را از آینده بازار بگیرد.
نظر شما