این کار هر شب «گل احمد» است. بچهای که فقط ۱۰ سال سن دارد و دو سال پیش به صورت غیرقانونی از هرات افغانستان به ایران آمده است. میگوید: هفت هشت نفر از هممحلیها تصمیم گرفتیم برای کار به تهران بیاییم، برای همین هر کدام مقداری پول افغانی به یک راهبلد دادیم و او به همراه شخص دیگری ما را با خودرو بدون هیچ مشکل خاصی از مرز – مرزهای شرقی- عبور داد و به تهران آورد. در اینجا هم چون جایی برای اقامت و کار نداشتیم ما را به یک گاراژ بردند و به کار جمعآوری زباله مشغول شدیم و کسب درآمد میکنیم».
سختیهای کار زبالهگردها
البته شاید ورود غیرمجاز به ایران برای گل احمد و بسیاری مثل او با توجه به فعالیت باندهای قاچاق انسان کار خیلی سختی نباشد؛ اما فعالیت در حوزه جمعآوری و تفکیک زباله آنهم در کلانشهری مثل تهران که ورود به آن برای کودکان ممنوعیت قانونی دارد، با دشواریهای زیادی همراه است.
مثلاً گاهی بعضی کودکان زبالهگرد دچار اشتباه میشوند و از خیابانهای مشخصی که برایشان تعیین شده به خیابان دیگری میروند که متعلق به پیمانکار دیگری است، در چنین حالتی بدترین نوع برخورد با این کودکان اتفاق میافتد. حتی این کودکان را در کیوسک زندانی میکنند و کتک میزنند و برای رهایی آنان از پیمانکارشان پول میگیرند. ضمن اینکه زبالهگردی سلامت این گونه کودکان و نوجوانان را تهدید میکند و جالب اینکه درآمد چندانی هم برایشان بهدنبال ندارد.
گل احمد نمیداند زبالهگردی برای کودکان و نوجوانان منع قانونی دارد؛ میگوید: چارهای جز این کار ندارم چون باید زنده بمانم و زندگی کنم. به هرحال تا حالا از سوی پلیس یا بهزیستی و شهرداری برای زبالهگردی بازداشت نشدهام البته شاید خیلی خوش شانس بودم چون بعضی از دوستانم دستگیر و حتی مجبور به بازگشت به افغانستان شدهاند.
وی در خصوص میزان درآمدش از زبالهگردی و وضعیت بهداشتی محل اقامتش میگوید: برای هر کیلو زباله که به ارباب -صاحب گود- میدهیم ۸۰۰ تومان به ما میدهد. خودم متوسط روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان درآمد دارم. البته ارباب جای خواب داده است. در واقع من به همراه ۵۰ تا ۶۰ نفر دیگر که تقریباً همگی از افغانستان هستیم در گاراژ – محل دپو زبالهها- میخوابیم که فقط یک حمام و یک سرویس بهداشتی دارد. ضمن اینکه ارباب پول غذا به ما نمیدهد و باید از درآمد خودمان غذا تأمین کنیم. در واقع روزی ۳۰ هزار تومان برای غذا کنار میگذارم و بقیه را برای پدرم میفرستم تا هم خرج خانه کند و هم ملکی برایم بخرد تا بعدها بتوانم با فروش آن ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدهم.
بازداشت و بازخواست نمیشویم
از پایتخت کمی دور میشویم و به سوی بومهن و رودهن در شرق تهران میرویم. شهرهایی که فعالیت باندهای مافیایی در حوزه زبالهگردی و بهکارگیری کودکان در این بخش را بهتر
میتوان دید.
ساعت حدود ۱۹ نوجوانی نیمی از بدنش را در مخزن زباله فرو کرده و هر چیز بازیافتی مثل نان خشک، پلاستیک، کارتن و... را از آن بیرون میکشد و بدون نگاه کردن به بیرون، داخل گاری دستیاش میاندازد. سلام که میکنم به آرامی مقابلم میایستد و میگوید: سلام از بنده است.
جلیل ۱۷ ساله و از ولایت نیمروز افغانستان است، میگوید: حدود دوماه پیش بهواسطه یکی از آشنایان به صورت قانونی به ایران آمدم و حالا در گاراژی در خیابان کامیونداران بومهن اقامت دارم و زبالههای بازیافتی را جمعآوری میکنم. البته تنها نیستم، حدود ۸۰ نفر میشویم که این کار را انجام میدهیم. درآمدش هم بد نیست؛ به ازای هر کیلو زباله هزار و ۱۰۰ تومان به ما میدهند. البته اینجا زباله بازیافتی زیاد نیست به همین خاطر درآمد روزانه افراد معمولاً بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار تومان است. البته مسئول گاراژ آدم خوبی است چون غذا و جای خواب هم میدهد و تا حالا هم ندیدم با کسی بد رفتاری کند. فقط مشکل حمام و سرویس بهداشتی داریم چون یک حمام و سرویس بهداشتی برای۸۰ نفر کم است و خیلی وقتها مجبوریم به سرویس بهداشتی مراکز عمومی برویم. ضمن اینکه کار کثیفی است و موجب خجالت و بیماری آدم میشود.
کار بیدردسر و پُر درآمد
او هم میگوید: تا حالا از سوی پلیس یا دستگاه دیگری بازداشت یا مورد بازخواست قرار نگرفتهام ضمن اینکه در بومهن و رودهن جمعآوری زباله به صورت محلهای است و اگر هم کسی اشتباهی وارد محله دیگری شود او را دستگیر نمیکنند فقط به صاحب گاراژ زنگ میزنند و موضوع را به او اطلاع میدهند.
اما نوجوان ۱۸ سالهای که خود را ابوالقاسم و از ولایت نیمروز معرفی میکند کمی خوششانستر است چون همسر خواهرش با ۳۰۰ میلیون تومان برای یک ماه زبالههای بازیافتی شهرستان رودهن را از پیمانکار شهرداری اجاره کرده است.
او که بهتازگی به همراه ۷۰ نفر از هم ولایتیهایش بدون هیچ مشکل یا مزاحمتی با خودرو به ایران آمده بیشتر از کارش راضی است و میگوید: جمعآوری زبالههای بازیافتی کار بیدردسر و پُر درآمدی است؛ به همین خاطر بین ما حتی بچههای ۱۰ تا ۱۲ ساله هم وجود دارد. البته زبالهگردهای اینجا همه با هم فامیل هستند و کسی هم مزاحم ما نمیشود. هر نفر هم حداقل ۱۵۰ و حداکثر ۳۰۰ هزار تومان درآمد کسب میکند.
ورود و بهکارگیری غیرقانونی کودکان و نوجوانان در حوزه یاد شده درحالی است که به باور کارشناسان، گردش مالی زباله در دو سال گذشته به بالای ۳.۵ هزار میلیارد تومان رسیده که سهم شهرداری از این رقم حدود ۳۵۰ میلیارد، سهم نیروی کار حدود ۵۴۰ میلیارد و سهم دلالان ۲هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان است. بنابراین واضح است دلالان یا به عبارتی پیمانکاران با وجود چنین درآمد هنگفتی، همچنان تمایل داشته باشند از نیروی کار هزاران کودک و نوجوان ایرانی و غیرایرانی برای کسب و کار خود استفاده کنند.
نظر شما