به گزارش گروه فرهنگ و هنر قدس آنلاین، در آستانه برپایی سیزدهمین سوگواره هنر عاشورایی، پوستر این رویداد هنری که توسط حامد مغروری طراحی شده رونمایی شد. او با نگاهی متفاوت تصویر تازهای از فلسفه قیام عاشورا را به تصویر کشیده که با وجود برخورداری از سمبلهای عاشورا اما با نگاهی متفاوت مضمونی تازه را روایت کرده است.
مغروری، گرافیست و مدرس دانشگاه، طراح و مدرس ورکشاپهای تخصصی نهضت مردمی پوستر انقلاب و عضو انجمن مجمع طراحان انقلاب اسلامی آیه و... است. او تاکنون داور چندین مسابقه و همچنین سوگواره هنر عاشورایی بوده است. با او درباره طراحی پوستر این دوره از سوگواره و نگاه ویژه او به خلق یک اثر متفاوت به گفتوگو پرداختیم و نظرش را درباره وضعیت هنر پوستر و گرافیک و چگونگی رسیدن به خلاقیت در این مسیر جویا شدیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
پوستر سیزدهمین سوگواره هنر عاشورایی که توسط شما طراحی شده در روزهای اخیر منتشر شد. بد نیست کمی درباره ایدهپردازی تا اجرای آن توضیح دهید.
در طراحی این پوستر هدف اصلی این بود که بیشتر محتوای پیام عاشورا بیان شود. بر همین اساس و بر مبنای شعری از یوسف رحمانیان این اثر شکل گرفت؛ «شمع هر محفل ما، روی حسین است حسین؛ قید و بند دل ما موی حسین است حسین/ ما گذشتیم ز سرو و گل و باغ و لب جو؛ سرو و باغ و گل ما، خوی حسین است حسین». اینکه امام حسین(ع) خانواده خود را در راه پایداری اسلام فدا کرد تبدیل به یک سرو مقاوم شد و چراغ اسلام را برای همیشه روشن کرد. در تصویر میبینید شمعی به نام حسین وجود دارد که تبدیل به سرو بزرگی شده و شاخ و برگهایش نیز از درخت بیرون زده و همه عالم را با نور خودش روشن کرده و به نوعی تبدیل به یک چلچراغ شده است؛ یک شمع همیشه سوزان و روشن که نگهدارنده پیام حق و حقیقت است و پرندهها در تصویر مخاطبان امام هستند و جایگاه و ملجأ آنها همیشه درخت بوده و چه درختی بهتر از این درخت! پرنده پایین تصویر نیز مخاطب این سوگواره است که هنرش را تقدیم این ساحت مقدس میکند.
عموماً در پوسترهای عاشورایی رنگ غالب «قرمز» است که به نوعی نمادی از روز عاشوراست. اما در طراحی شما تلفیقی از رنگهای سبز و طلایی قداست ویژهای به پوستر بخشیده است.
طلایی رنگ ویژه و ارزشمندی است که جایگاه والایی دارد و رنگ طلایی استفاده شده در این اثر در واقع رنگ نور است. جنس و بدنه کار از عَلمهایی است که استفاده از آنها در کشور ما مرسوم است و من از رنگ طلایی استفاده کردم که بتوان به آن نور را اضافه کرد و نورانیت را در آن جاری ساخت و در واقع حس چلچراغ بودن را به بیننده القا کند. نام «حسین(ع)» در شعله شمع ـ که البته تایپوگرافی آن در سایت هنر شیعی وجود دارد ـ نور را در کل اثر گسترش داده و در اینجا «حسین(ع)» چراغ هدایت است.
پوسترها عموماً سوژه یک مناسبت و رخداد هستند. در مباحث مناسبتی به ویژه عاشورا و محرم المانهای مشخصی وجود دارد اما به نظر میآید یکی از آفتهایی که با آن مواجه هستیم افتادن در چرخه تکرار است. یک هنرمند برای خلق اثری بکر و عاری از تکرار اما با در نظر گرفتن نمادها و سمبلهای عاشورایی چه باید بکند؟
این نکته بسیار مهمی است که به آن اشاره کردید و ما اینجا با دو مسئله روبهرو هستیم. در نظر داشته باشید که در مرحله ایدهپردازی یک اثر میتوان از دو راه به نمادها رسید؛ نخست پیدا کردن نمادها و عناصر بصری است که یک موضوع برای کار در اختیار ما گذاشته است. به طور مثال در موضوع عاشورا همیشه المانهایی وجود دارد که برای ما نقش بازی کردهاند مانند عَلَم و کَتَلها، قطره خون، دست و... که همیشه هم مورد استفاده قرار گرفتهاند. المانهایی از این دست تنها مختص عاشورا نیست و برای هر موضوعی سمبلهای تکراری وجود دارد.
از منظر دوم برخی محتواها و مضامین باطنی وجود دارد که میتوان به واسطه آنها به زاویه دید و نمای متفاوتی که مد نظر شماست دست پیدا کرد. به طور مثال ترویج فرهنگ حسینی که در پوستر من هم به آن اشاره شده فقط سوختن نبوده، بلکه گسترش و توسعه دادن به این معنای معنوی بوده است. بنابراین اگر همه تمرکز خود را روی استفاده از المانها و نمادهای بصری قرار دهیم و به همان اندازه به محتوا فکر نکنیم و ایدهپردازی را با استفاده از همان عناصر تکراری و موجود انجام دهیم قطعاً اثر جدیدی خلق نخواهد شد. شاید برخی نشانهها به عنوان عنصر بصری و نماد برای امام حسین(ع) تعریف شده باشند اما نوع نگاه هنرمند از طریق محتواست که یک تصویر جدید میسازد و در نهایت ممکن است اثر جدید و تأثیرگذاری خلق شود. من فکر میکنم واقعه عاشورا متنها و محتواهایی دارد که شاید از این زوایا به آن نگاه نشده و برای همین است که وقتی یک اثر با تأکید بر محتوا طراحی و ایدهپردازی شده و به تولید میرسد بیشتر هم مورد توجه قرار میگیرد.
هنرمند برای فاصله گرفتن از این تکرار و به جریان انداختن خلاقیت باید خود را به چه عناصری مجهز کند؟
به غیر از مطالعه تصویری، مطالعه محتوایی درباره یک موضوع از مهمترین کارهایی است که باید انجام شود. کاری که امروزه در دنیای هنر انجام شده این است که بیشتر دنبال المانها و تصاویر بودیم یا مشغول جستوجوی نمونه پوسترهای دیگر هستیم اما وقتی از زاویه دید یک نویسنده، شاعر و... به آن نگاه کرده و تاریخ را مرور کنیم حتماً به نکات تازهای دست پیدا میکنیم و نقطه تلاقی المانها و دادههای تاریخی منتج به ایجاد یک اثر جدید خواهد شد.
شما تجربه داوری در سوگواره هنر عاشورایی را دارید و آثار زیادی را در یک فضای منسجم و موضوعی بررسی کردهاید. پوسترها به لحاظ کیفی در چه سطحی از خلاقیت، نوآوری و جذابیت هستند؟
خوشبختانه چند سالی است فضای طراحیها محتواگراتر شده و این اتفاق بسیار خوبی است و ظاهراً طراحان هم دیگر علاقهای ندارند اثر تکراری خلق کنند و به دنبال راهکارهایی هستند که یک اتفاق جدیدی را رقم بزنند و در نتیجه از همان نکاتی که پیشتر به آن اشاره کردم استفاده میکنند تا به یک نگاه تازه دست پیدا کنند.
ما شاهد اثرهایی هستیم که از دریچه محتوا به آن نگاه شده و همین موجب شده که بهتر عمل کرده و به جلو حرکت کند. من فکر میکنم امسال شاهد کارهای خوب و موفقتری باشیم.
به نظرتان بهترین استفادهای که میتوان از خروجی این آثار داشت کجاست؟
این موضوع خیلی مهمی است. من هیچ گاه جایگاه و مرجع چنین آثاری را فضاهایی مانند نمایشگاه کتاب و... نمیدانم که فقط برخی مخاطب خاص و بازدیدکننده معدود دارد. در واقع جایگاه چنین آثاری میان عامه مردم است و باید آنها را در فضاهایی مختص به خودش مانند هیئتهای عزاداری، فضای عمومی شهرها و اماکن مقدس تعبیه کرد و در اختیار عموم مردم قرار داد.
به نظرم سوگوارهها باید به سمتی بروند که از آثار تولید شده و خروجی آنها در رسانههای دیگر نیز استفاده شود. اینها میتوانند به صورت موشنگرافی در فضای مجازی و تلویزیون در دسترس قرار بگیرند و از تکبعدی بودن خارج شوند. به طور مثال موشنگرافی پوستر سوگواره در حال آمادهسازی است و همین سبب میشود رسانههای بیشتری به آن توجه کنند، ضمن اینکه علاوه بر فضای مجازی باید از این آثار در فضاهای واقعی اماکن، دیوارنگارهها، حجمها و دکور هیئتهای عزاداری نیز استفاده کنیم.
نظر شما