تحولات منطقه

عرصه بین‌الملل همواره در حال پوست‌اندازی است، حتی اگر این اتفاق در قالب پوشش‌های قدیمی پنهان بماند.

 نارو به ناتو
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

آمریکا، بریتانیا و استرالیا به‌تازگی از ایجاد یک اتحاد نظامی میان خود خبر دادند؛ اتحادی که می‌توان آن را اتحاد «آنگلوساکسونی» نامید. سال ۲۰۱۶ بود که استرالیا توافقی با فرانسه امضا کرد تا به‌واسطه آن ناوگانی از زیردریایی‌های دیزل از پاریس خریداری کند. اما به‌تازگی جو بایدن، اسکات موریسون و بوریس جانسون در جریان یک نشست مشترک سه‌جانبه اعلام کردند استرالیا از تصمیم خود مبنی بر خرید زیردریایی‌های فرانسوی منصرف شده و در عوض با آمریکا و انگلستان اتحاد نظامی جدیدی تشکیل داده است. انصراف استرالیا از قرارداد فرانسه و پیوستن به اتحاد امنیتی با آمریکا و انگلیس موجبات بهت و حیرت فرانسه را ایجاد کرد چنان‌که «ژان لودریان» وزیر خارجه فرانسه این تصمیم و تشکیل اتحاد جدید موسوم به AUKUS را خنجری از پشت به فرانسه توصیف کرده و دولت فرانسه حتی سفیر خود را به نشانه اعتراض از واشنگتن و کانبرا فراخوانده است. اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد و در ادامه سوئیس نیز با اعلام انصراف از خرید جنگنده‌های فرانسه به فشارها بر پاریس افزود. در این بین برخی تحلیلگران فرانسوی تحولات اخیر را حتی نوعی حمله‌به غرور ملی فرانسویان ارزیابی کرده‌اند. همچنین اتحاد جدید به نوعی بازتاب‌دهنده اختلافات اساسی میان اروپا و جهان آنگلوساکسون برآورد شده است.

نکته اساسی که نباید در چارچوب ایجاد اتحاد نظامی-امنیتی جدید فراموش شود، این است که اساساً این اتحاد بخش زیادی از توجه خود را معطوف به چین کرده است. این اتحاد بیش از همه سعی دارد توانایی و قدرتی جدید را در منطقه هندو-پاسیفیک شکل دهد تا آن را از حوزه نفوذ و قدرت چین خارج سازد. این پیمان همچنین تهدیدی جدی برای اتحاد اروپا و آمریکا در قالب ناتو محسوب شود و بعید نیست در ادامه راه، دیگر کشورها هم به این پیمان بپیوندند و شاهد فروپاشی ناتو باشیم.

در میزگرد قدس با حضور اردشیر سنایی (استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل اروپا) و مرتضی مکی (تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل) این پیمان را بیشتر بررسی کرده‌ایم. متن این میزگرد را در ادامه بخوانید.

ماهیت پیمان امنیتی جدید موسوم به AUKUS چیست و آمریکا چه اهدافی را در این پیمان جست‌وجو می‌کند؟

مکی: توافق‌نامه‌ای که میان آمریکا، انگلیس و استرالیا شکل گرفته از یک منظر شاید اقدام جدیدی نباشد، بلکه بیشتر به‌معنای صف‌آرایی جدید در برابر چین محسوب شود. هرچند شاید بریتانیا و استرالیا با انگیزه‌های متفاوتی این توافق‌نامه را امضا کرده باشند ولی در اصل به‌هدف آمریکا در راستای محاصره چین در اقیانوس آرام کمک کرده‌اند. تاکنون در زمینه توافق‌نامه اخیر روشن شده این پیمانی است که همکاری‌های نظامی بین این کشورها را تقویت می‌کند هرچند این سه کشور خود اعضای ناتو نیز هستند اما شاید به‌این‌دلیل که برخی از اعضای ناتو حاضر به‌همراهی آمریکا در این راه نشده‌اند، این کشور تصمیم گرفته این اقدام را ابتدا با یک هسته کوچک شامل استرالیا و بریتانیا آغاز کند و در ادامه اعضای جدید اضافه شوند. آنچه فرانسوی‌ها را از این اقدام عصبانی کرده لغو قرارداد نظامی بزرگی است که میان فرانسه و استرالیا در خصوص ساخت زیردریایی‌های دیزلی منعقد شده بود. این قرارداد، ۵۶ میلیارد دلاری که هزینه ساخت ۱۲ زیردریایی برای استرالیا از سوی فرانسه بود را از بین برد و حالا فرانسوی‌ها متضرر پیمان AUKUS به حساب می‌آیند. بدون شک هر کشوری هم جای فرانسه بود به این قرارداد امنیتی واکنش نشان می‌داد و این کاملاً قابل درک است.

سنایی: درواقع طی چند دهه اخیر چینی‌ها به آرامی موقعیت اقتصادی خود را تحکیم و پس از تبدیل‌شدن به‌قدرت اقتصادی شروع‌به‌استفاده از ابزارهای اقتصادی برای ایجاد نفوذ در نقاط مختلف دنیا کرده‌اند. آن‌ها از تاکتیک‌ها و روش‌های مختلفی در این زمینه استفاده می‌کنند. درواقع تغییر رویکرد ایالات متحده از حضور در آسیای غربی و خاورمیانه به حضور در آسیای جنوب شرقی، در دوره اوباما استارت خورد و آن‌ها در دوره ترامپ به این واقعیت رسیدند که اگر امروز با چین وارد تقابل نشوند به‌احتمال زیاد جایگاه خود را از دست خواهند داد و عملاً با حضور بایدن در کاخ سفید مهار چین رسماً به‌عنوان اولویت اصلی امنیتی و راهبردی آمریکا درآمد. در این بین یکی از الزامات تحقق این برنامه بسته شدن هرچه سریع‌تر پرونده‌های باز آمریکا در جهان بود، چنان‌که درباره افغانستان شاهد بودیم. خروج سراسیمه آمریکایی‌ها از افغانستان که اعتراضاتی را هم درپی داشت درواقع نشان داد آمریکایی‌ها دیگر حاضر به هزینه‌کردن در این منطقه نیستند و تصمیم دارند تمام تمرکز خود ر ا به آسیای جنوب شرقی و چین معطوف کند. بایدن در ابتدا تلاش کرد از طریق تقویت اتحاد فراآتلانتیکی، اروپا را هم وارد ماجرا کند. در این بین اروپایی‌ها تمایلی‌به تقابل جدی با چین ندارند و تهدید اصلی را از ناحیه روسیه می‌دانند. از طرفی پیوندهای اقتصادی عمیقی که بین چین و اروپا ایجاد شده سبب می‌شود آن‌ها به این راحتی‌ها نخواهند و نتوانند این روابط را تحت‌الشعاع مناسبات و منازعات سیاسی، امنیتی و نظامی قرار دهند. بنابراین احساس می‌شود آمریکا می‌خواهد فعلاً با سرمایه‌گذاری اولیه از طریق وارد ساختن کشورهای مجاور چین به پیمان AUKUS دیگران را به‌تدریج متوجه این منطقه کند. پیمانی که بین سه کشور آمریکا انگلیس و استرالیا پایه‌گذاری شد سرآغاز تلاش‌هایی خواهد بود که آمریکا بتواند از طریق آن مهار چین را عملی سازد. تجهیز استرالیا به زیردریایی‌های هسته‌ای می‌تواند این متحد آمریکا را به‌پایگاه مناسبی برای محدود کردن چین در آن منطقه تبدیل کند. بعید نیست در آینده نزدیک، آمریکا هند را هم به‌ حضور در جبهه خود علیه چین راضی کند تا به مرزهای زمینی چین نزدیک‌تر شود.

برخی کارشناسان پیمان امنیتی سه‌کشور را سرآغاز نظم نوین جهانی قلمداد کرده‌اند؛ این تحلیل تا چه میزان به واقعیت نزدیک است؟

سنایی: در پاسخ به این پرسش باید مواضع سه‌کشور مهم اروپایی را مورد بررسی قرار داد. در زمینه مواضع فرانسه که به‌تفصیل سخن گفته شد اما انگلیس هم به‌دلیل نزدیکی به اندیشه‌های آنگلوساکسونی و هم به‌دلیل خروج از اتحادیه اروپا و هم ازاین‌رو که سودای «بریتانیای جهانی» را در سر می‌پروراند تمرکز در منطقه هندوپاسیفیک را به‌عنوان یکی از برنامه‌های پروژه خود سرلوحه کار قرار داده است و این، چرایی پیوستن انگلیس به پیمان AUKUS را قابل درک می‌کند. در این بین نباید انتخابات پارلمانی آلمان در هفته نخست مهرماه را از یاد ببریم که تکلیف دولت آینده و صدراعظم جدید این کشور را پس از سلطه ۱۶ ساله آنگلا مرکل مشخص خواهد کرد. همراه بودن آلمان با سیاست‌های آمریکا برای واشنگتن بسیار حیاتی است. پروژه انتقال گاز (نورداستریم۲) و مخالفت‌های ترامپ و بایدن با این قرارداد نیز باید در نظر گرفته شود. حال به‌فرض پیروزی دوباره مکرون در فرانسه و روی‌کار آمدن حزبی در آلمان که بخواهد سیاست‌های گذشته این کشور در قبال فشارهای آمریکا را دنبال کند، ممکن است نتیجه ترکیب فرانسه و آلمان به ایجاد تغییراتی در نظام بین‌الملل و ائتلاف دو سوی آتلانتیک و ناتو و... بینجامد؛ چنان‌که برخی از آن با عنوان شکل‌گیری یک «نظم نوین جهانی» یاد می‌کنند. البته قاطعانه نمی‌توان در این باره صحبت کرد اما مشخصاً شاهد تغییراتی خواهیم بود. نکته اصلی و کانون توجه اینکه چین اگر بتواند قدرت اول اقتصادی جهان شود که در ادامه منتج به کسب قدرت برتر نظامی و سیاسی خواهد شد، موجبات نگرانی بیش از پیش آمریکا را فراهم آورده است و از این رو ایالات متحده تمام تلاش خود را به‌کار خواهد بست تا از وقوع این اتفاق جلوگیری کند. باید ائتلاف‌ها و پیمان‌های اخیر را حول این محور تحلیل کرد.

مکی: دوقطبی آنچنان که در اذهان عمومی پس از جنگ دوم جهانی وجود داشت نخواهد بود. نظم آینده جهانی به‌صورت چندقطبی خواهد بود اما شکل این قطب‌بندی‌ها متفاوت از دوران جنگ سرد خواهد بود. دو کشور چین و آمریکا در شرایطی به صف‌آرایی نظامی و تجاری روی آورده‌اند که هردو شرکای تجاری بزرگ هم هستند و هرگونه اختلالی در روند مبادلات اقتصادی و تجاری این دو می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به هر دو طرف بزند. باوجود تلاش‌های اوباما برای انعقاد توافق‌نامه‌ای بین ۱۱ کشور اقیانوس آرام، ترامپ از آن خارج شد و به شرکای آسیای شرقی آمریکا بی‌توجهی نشان داد تا حدی که برخی از این کشورها بدون آمریکا به همکاری‌های خود ادامه دادند اما با روی کار آمدن بایدن بار دیگر شاهد تلاش‌های جدی‌تر برای ترمیم شکاف ایجادشده بین آمریکا و شرکای آسیای شرقی این کشور هستیم. در این راستا شاهد امضای توافق‌نامه‌هایی همچون AUKUS هستیم که به‌نوعی با هدف مهار چین در شرق آسیا صورت می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد واکنش پاریس برای میان‌مدت یک شکاف جدی میان پاریس و آمریکا به وجود می‌آورد و از سوی دیگر بر روند همگرایی این کشور با ناتو و آمریکا تأثیرگذار خواهد بود، به‌خصوص اینکه خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان موجب شد اروپا بیش از پیش به واشنگتن بی‌اعتماد شود؛ با انعقاد پیمان امنیتی جدید AUKUS این بی‌اعتمادی تشدید هم شد. نکته‌ای که در اینجا باید مورد نظر قرار گیرد این است که اروپایی‌ها پس از روی کار آمدن بایدن و تیمش معتقد بودند بایدن برخلاف ترامپ، شکاف میان آمریکا با اروپا و سایر کشورهای جهان را ترمیم خواهد کرد اما با نگاه به پرونده خروج از افغانستان و پیمان AUKUS این گمانه‌زنی‌ اروپایی‌ها تقریباً به بن‌بست رسیده است. باید تأکید کرد تنش‌هایی نظیر اقدام اخیر ایالات متحده در همکاری‌های امنیتی و نظامی دو کشور و حتی اتحادیه اروپا بی‌تأثیر نخواهد بود. اروپا به‌این نتیجه رسیده باید راه مستقلی برای تأمین امنیت خود در پیش گیرد؛ هرچند رسیدن به‌این هدف برای اروپا کار دشواری خواهد بود اما اقدامات آمریکا قطعاً تأثیرات مخربی روی ناتو خواهد گذاشت. درواقع امروز آمریکا برای حفظ جایگاه خود باتوجه به‌تغییرات موجود، راهبرد خود را پیش می‌برد. از طرفی دولت‌های اروپایی میزان تهدید چین و روسیه را به‌اندازه آمریکا نمی‌بینند و هرچند از گسترش نفوذ روسیه در شرق اروپا نگران هستند اما نمی‌خواهند در زمینی بازی کنند که آمریکا در قبال روسیه فراهم کرده است و بیشتر درپی برخورد نرم با روسیه هستند. از طرف دیگر چین بزرگ‌ترین شریک تجاری اروپاست و هدف پروژه یک کمربند یک جاده چین دستیابی به اروپاست و متقابلاً چینی‌ها به فناوری و نوآوری‌های اروپایی‌ها نیازمند هستند. درواقع آنچه امروز در حال رخ‌دادن است تغییر در اولویت‌های سیاست خارجی آمریکاست و چین امروز جایگاه روسیه را در صدر لیست تهدیدهای امنیت آمریکا به خود اختصاص داده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.