آقای استاندار، فوتبال مشهد، این دلخوشی قدیمی جوانان و کهنسالان شهر که روزگاری کابوس همه تیمهای بزرگ بود و استادیومهایش قتلگاه غولها، حالا چون زورقی شکسته در دل توفان حوادث هر روز به تخته سنگی از بی آبروییها میخورد و بی اعتبارتر میشود. اسفبار اینکه این فوتبال بی دایه حتی با وجود و ورود شماها هم هنوز دلسوزی ندارد و علاقهمندانش را با ناکامیهای مالی – مالکیتی خون به جگر کرده است.
آقای استاندار، میدانیم هنوز مهر حکمتان خشک نشده و هنوز کت از تن برای خدمت درنیاوردهاید، اما همین امروز هم برای نجات تنها نماینده شرق ایران در فوتبال نوشدارو بعد از مرگ سهراب است. حتی این را هم نیک میدانیم در کوهی از مشکلاتی که این خطه دارد، فوتبال برایتان کاهی رها مانده در باد است، اما اگر سودای فرهنگ، جوانان، غرور و شادابی اجتماعی را برای حوزه خدمتیتان دارید، همین تیم فوتبال و تیمهای ورزشی برایتان چون واکسن کرونا ایمن سازی فرهنگی – اجتماعی میآورد. میگویید نه؟ شما را به روزهای پیروزی ابومسلم، پیام، سیاه جامگان، پدیده و شهرخودرو رهنمون میکنم. به روزهایی که شهر فارغ از تمام سیاه و سپیدیهایش غرق شادی و انرژی و تهی از کج خلقی و بزهکاریها میشود برای یک هفته. همان یک هفته را در تعداد علاقهمندان ضرب کنید تا ببینید ورزش چه معجزهای میکند برای روحیه سازی و نشاط شهری و چه فرصتهایی برای شما میخرد در راه رسیدن به اهدافتان.
سردار نظری، احتمالاً به دلیل ورزشی نبودنتان کمتر در جریان این موضوع باشید که در استانهای دیگر برای داشتن تیم لیگ برتری حاضرند چه هزینه هایی متقبل شوند و چه لابیهایی انجام دهند، پس اکنون که خراسان رضوی دارای چنین موهبتی است، به عنوان نماینده تام الاختیار دولت آقای رئیسی که از قضا مشهدی هم هستند و وعده حمایت از ورزش قهرمانی را هم دادهاند، آستین بالا بزنید. این تیم پنجرههایش به لطف مالک بسته است. فقط ۱۶ بازیکن برای فصل جدید دارد. پس از اولین مسابقه بازیکنانش اعتصاب کرده اند و به شکل شرم آوری با حاضر نشدن در میدان با آبرو و اعتبار مردم مشهد بازی کرده اند. با این حال به جای حل مشکل، آقایان دم از غربت و غریبی در مشهد و گرفتار شدن در بازیهای سیاسی میزنند بدون اینکه قدمی عاجل برای رفع این مشکلات بردارند. آقای استاندار، این تیم سرمایه ملی این شهر است و مالک یا مالکان قبلی و بعدی فقط مستأجر هستند و بس. دهها نفر متمول به بهانه تیمداری به این شهر آمده و نام و نانی برای خود بردهاند و ما ماندهایم با تنها دلخوشی نحیفی که اکنون چون سنگ تیپا خورده مغموم مایه تأسف و تأثر همگان شده است.
این نزاع مالکیتی، این بی پولی مفرط ، این سرخوردگی جز با تدبیر و ورود با قدرت قابل حل نیست.منکر زحمات کشیده شده تاکنون نیستیم، اما این دور باطل را جز به نابودی و نیستی راهی نیست.این تیم با هر عنوان و نامی سقوط کند دیگر تا سالها جوانان و علاقهمندان این شهر و دیار رنگ شادی و نشاط و هیجان و غرور ورزشی را نخواهند دید و این وظیفه را برای شما سنگین تر از قبل میکند و بس. سردار نظری عزیز به نظر خاکریز اول نبرد با تهاجم فرهنگی و اعتباری پشت همین شهرخودرو است.
نظر شما