این روزها عراق یکی از حساسترین انتخابات پارلمانی را پشت سر گذاشته و آبستن تحولات جدیدی است. حوادث پس از انتخابات عراق بهانه ای شد تا در گفت و گو با سیدمجتبی الحیدری، تحلیلگر مسائل عراق مروری داشته باشیم بر مهمترین رخدادهای سالهای اخیر در این کشور. الحیدری مدیریت دفتر شبکه ماهوارهای «الاتجاه» وابسته به کتائب حزبالله عراق و فعالیتهای مختلف رسانهای در منطقه را در کارنامه خود دارد. الحیدری در این گفتوگو آینده عراق حداقل به لحاظ سیاسی را چندان روشن نمی بیند و معتقد است به دلیل برتری یافتن منافع حزبی بر منافع ملی، بی اعتمادیها به اوج خودش رسیده است. وی قربانی کردن مردم پای منافع جناحی را عامل اصلی دلسردی مردم و گره خوردن معادلات در عراق امروز می داند.
وضعیت عراق پس از ترور حاج قاسم سلیمانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دهههای اخیر، عراق بازههای تاریخی مختلفی را پشت سر گذاشته؛ عراق بعد از صدام، عراق پس از آیتالله حکیم و امروز هم عراق بعد از فرماندهان ارشد جبهه مقاومت. در همه این اتفاقات، تلاش آمریکا برای سیطره مطلق بر این کشور یک فصل مشترک است و نمیتوان از آن چشمپوشی کرد.
دغدغه آمریکا برای سیطره بر عراق، فقط مربوط به حوزه انرژی است؟
مسئله انرژی و نفت هم یک قسمت ماجراست. البته آمریکا همین حالا از طریق مصر یا عربستان هم انرژی و هم بودجه تسلیحاتی را برای پیشبرد طرحهایش تأمین میکند. بنابراین نباید فراموش کنیم اصلیترین علت تداوم حضور آمریکا در منطقه، وجود رژیم صهیونیستی است. بر این اساس مأموریت همیشگی آمریکا، تضعیف جبهه مقاومت است تا کار برای فعالیتهای رژیم اشغالگر راحتتر شود.آنها به دنبال سیطره برهمه چیز هستند و حتی میخواهند مقاومت را از بین ببرند تا عراق را تجزیه کنند، اما این آرزوی آنها محقق نمیشود؛ زیرا خورشیدی که در حال غروب است، قطعاً حرارت خورشید هنگام طلوع را ندارد. آمریکا هم امروز در منطقه در وضعیت افول و غروب قرار دارد و دیگر نمیتواند کاری از پیش ببرد. و نکته دیگر آنکه در حوزه کلان معادلات راهبردی سیاست خارجه، موضوع تک بعدی نیست. هم بحث فرهنگی برای آمریکاییها مهم است، هم بحث حضور مسئولان دلباخته غرب در کشورهای منطقه که منافع آنها را تأمین میکنند، هم بحث اقتصاد و تجارت کشورها و هم بسیاری پارامترهای دیگر.
آمریکا با ترور فرماندهان مقاومت به هدفش رسید؟
آن موقع برآوردهای مشاوران ترامپ این بود که بعد از ترور فرمانده سپاه قدس ایران و فرمانده الحشد الشعبی عراق، همه معادلات در منطقه تغییر میکند. اما چهره واقعی مردم عراق در تشییع باشکوه پیکر این دو شهید بزرگوار برای آنان نمایان شد. در واقع تصور آمریکا این بود که دیگر کار جبهه مقاومت در عراق تمام است. واقعاً این برای غربیها قابل فهم نیست که وقتی سمبل مقاومت ملتهای دیگر را ترور می کنند خون آنها موجبات وحدت و بصیرت افزایی را فراهم میکند و گویی خون شهید، تلنگری است به جوامعی است که در مسیر مقاومت هستند.
اجرای سیاستهای دولت بایدن در عراق چه شرایطی را رقم زد؟
پس از شهادت فرماندهان مقاومت، برگزاری انتخابات پارلمانی و به تبع آن تعیین نخستوزیر در کانون سیاستگذاریهای آمریکا قرار گرفت. کاملاً مشهود است در دو دوره اخیر انتخابات، مردم دچار دو دستگی اساسی شدهاند. در این بین، برخی چهرههای سیاسی با تغییر شیوه زندگیشان به اشرافیت، مردم را نسبت به آینده دلسرد کردند. مثلاً در شهرک صدر خیلی از مردم از روی ترس رأی دادند. در برخی گزارشها آمده است که با اجبار و زور عده ای را تا پای صندوقها همراهی کردهاند و نظارت میکردهاند که حتماً به لیست خاصی رأی بدهند و از این دست وقایع کم نیست.
وضعیت خروج آمریکا از عراق چگونه پیش میرود؟ آیا در ادامه آمریکا هم خروج نظامی خواهد داشت و هم خروج دیپلماتیک؟
آمریکا فقط نیروی نظامی را خارج میکند. آنها بزرگترین سفارتخانه را در عراق دارند، البته آمریکا NGOهایی را در عراق تشکیل داده و در حوزههای مختلف از آنها استفاده میکند.آنها حتی برای خودشان میلیشیای مجازی هم ایجاد کرده اند. بعضی از مسئولان دولتی و نظامی عراقی که ناپدید شدند، قطعاً سرویسهای اطلاعاتی آمریکایی دخیل بودند. ترورهای خاموش یکی از اقدامات آمریکاییهاست که همچنان ادامه دارند. باید توجه داشت آمریکا همه جانبه در عراق فعالیت می کند. در معادلات روابط بینالملل، بدیهی است که همه قطعات یک پازل باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
نقش نخستوزیر عراق در معادلات امروز عراق چیست؟
آقای الکاظمی به جای تأمین مستقیم منفعت ملت عراق، با برپایی نشستهای بینالمللی متعدد، ضمانتی ایجاد کرد تا با تثبیت وضعیت، همچنان نخست وزیر عراق بماند.
آینده سیاسی عراق را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر منافع حزبی، خیلی بیشتر از منافع ملی در عراق اهمیت دارد و احزاب مردم را قربانی مسائل مالی و مفاسد خودشان میکنند. وضعیت خوبی نیست و بی اعتمادی به اوج خودش رسیده است. در دوره بعد از صدام، شکل گیری حکومت در عراق متأثر از عوامل داخلی و خارجی مختلفی بوده است که مکمل یکدیگرند. با شرایط پیش آمده، پیشبینی من این است که شاید تا مدتها توافقی اتفاق نیفتد.
آیا در عراق دولتی تشکیل میشود که بتواند مشکل آب و برق یا سرمایه گذاریهای خارجی را حل و فصل کند؟
این نکته هم به همان توافق سهجانبه که اشاره شد برمیگردد. ولی به طور کلی، مشکلات عراق در حوزه اقتصاد، تجارت و زیرساخت نیازمند حرکتهای درازمدت و اجماع حاکمیت روی این موضوعات است. در شرایط موجود، روزنه امیدی برای دولت بعدی عراق دیده نمیشود. مردم عراق هنوز با یکدیگر متحد نیستند و تا متحد نباشند، حکومت مرکزی مقتدر و منسجم شکل نخواهد گرفت.
آیا ادعای خلع سلاح مقاومت قابل اجراست؟
واقعیت این است که انجام آن به دولت و نخستوزیر برمیگردد. او وقتی حرفی بزند، معلوم است چه هدفی دارد. ولی فردی مثل مقتدی صدر، فعالیت تسلیحاتی زیادی دارد، اگر قرار باشد براساس ادعای خودش، سلاح فقط در دست دولت باشد، به خود او هم باید گفت که نظامیگری را کنار بگذارد. الان همه به دولت میگویند اول برو با صدر صحبت کن. اگر او سلاحش را تحویل داد، ما هم تحویل میدهیم.
نظر شما