در فرهنگ انتظار چه ظرفیتهایی برای عرضه سبک زندگی تمدنساز وجود دارد و اساساً آموزه مهدویت و سبک زندگی منتظرانه چه ترازی در اینباره ارائه میدهد؟
در فرهنگ انتظار و آموزه مهدویت شاخصهها و ظرفیتهای کلانی برای مهندسی سبک زندگی تراز تمدن نوین اسلامی وجود دارد؛ مهمترین این ظرفیتها آن است که مهدویت و انتظار، شخصیت و اصالت شخصیتی دارد یعنی نمیتوان فرهنگ انتظار برآمده از مهدویت را ذیل منجیباوریهای برآمده از ادیان و مکاتب دیگر قرار داد.
برای مثال نمیتوان فرهنگ انتظار را پُستمدرن و یا مدرن دانست بلکه این فرهنگ مختص اسلام است و هویت آن توحیدی و الهی و در عین حال انسانی و عقلانی است، بنابراین آثار و نتایج برآمده از آن در سبک زندگی به مثابه یک فراورده تمدنی، نشان میدهد از مهمترین ظرفیتهای فرهنگ انتظار، برخورداری شخصیت در اسلام است.
علاوه بر این، فرهنگ انتظار برآمده از مهدویت، التقاطی نیست (التقاط به معنای درهم آمیختگی)؛ این فرهنگ انسجام دارد اما در فرهنگ غربی درهم آمیختگی اجزای مکاتب فکری، کلامی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی دیده میشود در حالی که فرهنگ انتظار دارای اجزای یکپارچه و درهم تنیده است.
سومین ظرفیت فرهنگ انتظار در مهندسی سبک زندگی آن است که استمرار فرهنگهای دیگر نیست بلکه تأسیسی است که اسلام آن را بنیان نهاده است. اسلام با ارائه باورها و ارزشهای نظاممند، جامع و کامل و کارآمد نظامواره نوینی را در عرصه سبک زندگی به همگان نشان میدهد.
آیا ظرفیتهای دیگری در مهدویت وجود دارد که بتواند سبکی از زندگی به منتظران ارائه دهد که با آن مسیر تمدنسازی را به سلامت طی کنند؟
بله چهارمین ویژگی این فرهنگ برخورداری از مبانی استدلالی و عقلانی است یعنی محفوظات اساسی و باورهای ریشهای مهمترین عنصر شکلدهنده فرهنگ انتظار در اسلام است و پنجم آنکه این فرهنگ برآمده از سنن و آداب اسلامی است بنابراین، هویت فرهنگ انتظار وابسته به آموزههای اسلامی است. ششمین خصیصه آنکه فرهنگ انتظار رشددهنده و تحولگراست، بدین معنا که باور به مهدویت و التزام به فرهنگ انتظارِ برآمده از این آموزه در نیازها و خواستهها و آداب و رسوم و باورها و اعتقادات در سبک زندگی تأثیرگذار است. هفتمین خصیصه فرهنگ انتظار برآمده از مهدویت آنکه مقاوم و دیرپاست و در مقابله با تهاجم فرهنگی غنیتر و بارورتر میشود، یعنی فرهنگ انتظار در مواجهه با فرهنگ غربی نه تنها اقتدار خود را حفظ میکند بلکه میتواند بر اقتدار و صلابت خود نیز بیفزاید. اینها ظرفیتهای تمدنی فرهنگ انتظار و مهدویت در مهندسی سبک زندگی تراز نوین اسلامی است.
اگر به این فرهنگ انتظار عمل شود چه برونداد و کارکردهایی دارد؛ به عبارت بهتر سبک زندگی منتظرانه برآمده از این فرهنگ دارای چه رهاوردی برای منتظران است؟
نخست آنکه این سبک زندگی مسئولانه است، بدین معنا که سبک زندگی مبتنی بر فرهنگ انتظار در مواجهه با ناراستیها منفعل عمل نمیکند و در این سبک زندگی، انفعال دیده نمیشود بلکه حساسیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسبت به راستیها در آن وجود دارد. دوم آنکه در این سبک زندگی رشد کوثری وجود دارد، برخلاف سبک زندگی غربی که در آن رشد تکاثری حاکم است و همه چیز شمرده میشود و محوریت با دنیاست در سبک زندگی منتظرانه چون انسان کامل در ساختار و اضلاع تمدنسازی قرار دارد محوریت با رشد کوثری و مبتنی بر تعالی و سعادت دنیوی و اخروی است و دیگر با سنجههای دنیایی سنجیده نمیشود؛ این مهم به عنصر ولایتپذیری و محوریت امام بازمیگردد.
سومین رهاورد این سبک از زندگی، الهامبخشی متکی بر رضایت امام(عج) است یعنی در سبک زندگی منتظرانه در عرصههای فردی، خانوادگی و اجتماعی به این خودباوری میرسیم که در تحولات نقشآفرین باشیم؛ به عبارت دیگر در این سبک زندگی، معیار و سنجه برای ایفای نقش اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و اخلاقی و تربیتی رضایت امام(ع) است نه تأمین نیازهای درونی و علایق شخصی؛ از این رو، این سبک زندگی بهشدت الهامبخش است.
برکات دیگر این سبک از زندگی برای باورمندان و ملتزمان به آن چیست؟
چهارمین رهاورد سبک زندگی مبتنی بر فرهنگ انتظار و باور به مهدویت، برخورداری از نگرش نظاممند نسبت به مسائل و معضلات در زندگی است، یعنی هم جامعنگری و هم مجموعهنگری. به عبارت بهتر، منتظران در این سبک از زندگی تحولات سیاسی دنیا را مبتنی بر تقابل حق و باطل مورد سنجش قرار میدهند و هم کلاننگر و هم مجموعهنگر هستند.
در این نگاه فراتر از مفاهیم اخلاقی در عرصه ایثار، صبر، تکافل اجتماعی و تعاون، منتظر واقعی مفاهیم اخلاقی را مجموعهای و شبکهای میبیند چون محور برای او رضایت امام زمان(عج) است، برای همین ممکن است حتی شخصی در شب عاشورا برای رضایت پدر و مادر در عزاداری شرکت نکند با این محور که میخواهد در مسیر رضایت امام(ع) حرکت کند.
در این سبک زندگی تفکر و بینش سیستمی در مواجهه با معضلات و حل آنها وجود دارد. نکته نهایی آنکه سبک زندگی مبتنی بر فرهنگ انتظار و آموزه مهدویت، اصلاحگرا و پویاست یعنی در این سبک، رکود، سکون، ایستایی و انحطاط وجود ندارد. منتظر واقعی در این سبک از زندگی درصدد اصلاح بینش، رفتار، نگرش و خواستههای خود است بنابراین در روایت است اگر مؤمن و مسلمانی دو روزش شبیه هم باشد مغبون و زیاندیده خواهد بود، از این رو منتظر، رشد کیفی دارد.
در مسیر دستیابی به سبک زندگی برآمده از فرهنگ انتظار چه موانع و آسیبهایی وجود دارد که باید برطرف شود؟
امروز در مهندسی سبک زندگی با چالشهایی مواجه هستیم؛ نخست نبود زیرساختها و امکانات فرهنگی است.
متأسفانه جامعه ما به درک اجتماعی درباره سبک زندگی نرسیده است؛ دومین چالش آنکه ما در جامعه با کمبود نیروی آموزشدهنده درباره سبک زندگی روبهرو هستیم؛ چالش سوم به سیاستهای تبعضآمیز و ناعادلانه در عرصه آموزش و فرهنگ بازمیگردد و چالش بعدی به عدم حمایت مالی برای ترویج سبک زندگی تراز تمدن نوین اسلامی مربوط میشود.
همچنین است چالش تردیدهای موجود در سبک زندگی منتظرانه؛ علاوه بر این، نظام تبلیغ و ترویج ما در عرصه سبک زندگی معیوب و ناقص است.
راهکار امروزی رفع این موانع و چالشها چیست؟
اینکه در زمانه ما باید تأکید بر چه مقولهای باشد، پاسخ آنکه جامعنگری و روشمندی در مهندسی سبک زندگی تراز تمدن نوین اسلامی نیازی اساسی است؛ همچنین است پرهیز از انحصارگرایی علمی، چراکه برخی با تقلیل از علوم انسانی غربی در پی دستیابی به این سبک زندگی هستند در حالی که ما نیازمند جنبش نرمافزاری و تولید علم هستیم، باید ارزشهای اصیل اسلامی تعمیق و ترویج داده شوند، ما نیازمند سادهسازی و نهادینهسازی واژگان مناسب در این عرصه هستیم، توده مردم نمیتوانند با زبان علم ارتباط بگیرند چون ما سادهسازی زبان علم را انجام ندادهایم و اساساً به آن توجه نداشتهایم.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب هفت اصل را برای ساخت تمدن نوین اسلامی و منتهی به ظهور مطرح کردهاند، دستیابی به سبک زندگی اسلامی و منتظرانه چقدر فرصت تحقق دیگر اصول این بیانیه را ممکن میکند؟
هفتمین توصیه رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب مربوط به سبک زندگی است؛ اگر سبک زندگی به مثابه فراورده تمدنی مورد اصلاح قرار بگیرد رشد کوثری را در ساحت معنویت و اخلاق، آموزش و پژوهش، استقلال و عزت ملی و... نیز درک خواهیم کرد.
نقشی که سبک زندگی در ساخت علم، معنویت، اخلاق، اقتصاد، پژوهش، استقلال و عزت ملی ایفا میکند نقش تسهیلگر است و ما را در این محورها ارتقای کیفی میدهد.
برای مثال به مثابه این تسهیلگری در معنویت و اخلاق ایثار، خیرخواهی، گذشت، صبر، کمک به نیازمندان، راستگویی، تواضع و اعتمادبهنفس ارتقای کیفی مییابد. به عبارت بهتر، اساساً در سبک زندگی به مثابه یک فراورده تمدنی اگر اصلاح رخ دهد دیگر نیازمند بخشنامه و ابلاغ نخواهیم بود چراکه در سبک زندگی منتظرانه ما با یک خودکنترلی اخلاقی تربیتی مواجه هستیم؛ انسان منتظر، خودکنترل است و نیازمند سازههای بیرونی برای اصلاح و ارتقای رفتار نیست، این خودکنترلی، تسهیلگر دیگر شاخصهها هم خواهد بود.
پایان سخن آنکه سبک زندگی مبتنی بر آموزههای مهدوی سبک زندگی ابداعی و ابتکاری، پایا و ماندگار و ایدئولوژیک و مبتنی بر بینشِ خودآگاهانه انسانی است.
نظر شما