البته به شرط آنکه هم خود به فکر دوره سالمندی باشد و مهارتهای زندگی این دوره را فرا بگیرد و هم حاکمیت، تدابیر لازم را برای تأمین سلامت سالخوردگان و بهبود زندگی آنان بیندیشد، وگرنه نه تنها این فرصت برای این ذخایر ارزشمند از دست میرود و خانواده و جامعه نمیتواند چندان از تجارب، خردمندی و کاردانی آنان بهره ببرد، بلکه حوزه سالمندی در آینده به پاشنه آشیل کشور تبدیل میشود و تمام کشور را درگیر میکند.
براساس گزارشهای رسمی در ۴۰سال گذشته جمعیت سالمند ایران دوبرابر شده است. به عبارت بهتر در سال ۱۳۵۵ حدود ۵درصد جمعیت کشور سالمند بودند که این رقم امروز به ۱۰درصد رسیده است. یعنی هم اکنون حدود ۸میلیون ایرانی در سن سالخوردگی قرار دارند. اما مشکل اینجاست سرعت پیر شدن جمعیت در ایران تقریباً از همه کشورهای دنیا بیشتر است بهطوری که پیشبینی میشود تا سال ۱۴۳۰ حدود ۳۳درصد جامعه کشور را سالمندان تشکیل دهند.
این وضعیت درحالی است که بهباور کارشناسان، زیرساختها برای حفظ و تأمین سلامت سالمندان و ارتقای کیفیت زندگی آنان چندان فراهم نیست و بدتر اینکه کشور فقط سه دهه فرصت دارد تا خود را برای مواجهه با سونامی جمعیت سالمندان آماده کند.
یکشنبه هفته گذشته نمایندگان عضو فراکسیون «سلامت و سالمندی» با تشکیل نشستی اقدامات و اعتبارات حوزه سالمندی را در لایحه بودجه ۱۴۰۱ و برنامه هفتم توسعه کشور بررسی و مورد تأکید قرار دادند.
امروز به بهانه تقدیم لایحه بودجه ۱۴۰۱ از سوی دولت به مجلس به موضوعات اساسی که باید در بودجه سالمندی و قانون برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرد، اشاره کردهایم.
تعیین ردیف بودجه مستقل برای سالمندی
محمدعلی محسنی بندپی، رئیس فراکسیون سلامت و سالمندی درباره موضوعات اساسی که باید در بودجه سالمندی و قانون برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرند، به قدس میگوید: پوشش خدمات درمانی برای سالمندان یکی از موضوعات مورد تأکید فراکسیون است. چون سالمندی همراه خود اختلالات دوره سالمندی را به دنبال دارد که اگر از امروز برای سه دهه دیگر که جمعیت سالمندان کشور به حدود ۳۳درصد میرسد برنامهریزی صحیحی نکنیم ممکن است این موضوع عواقب سنگینی را به نظام سلامت و دولت وارد کند.
وی در پاسخ به اینکه فراکسیون سالمندی برای تقویت و پررنگ کردن نقش بیمهها چه تدابیری اتخاذ کرده است، میگوید: کشورهای توسعهیافته سازمانهای بیمهگر را قوی کردهاند و بیمههای قوی هم میتوانند پوشش بهروزتر و گستردهتری داشته باشند اما الان خیلی از خدمات درمانی سالمندی ما زیرپوشش بیمهها نیست و اگر خدماتی را هم زیرپوشش دارند خدمات قدیمی هستند. یعنی بستههای پایه پوششی خدمات درمانی در شورای عالی بیمه قوی نیست. از سوی دیگر درآمد سالمندان کم است و اگر بخواهند هزینههای درمان را از جیب خودشان بپردازند واقعاً برایشان سنگین تمام میشود، همچنین به دلیل شرایط سنی، بیماریهای بیشتری آنها را تهدید میکند بنابراین نیازمند کمک از بیرون هستند که راهش هم تقویت سازمانهای بیمهگر است. بر این اساس در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ بهدنبال خلق منابع جدید برای تقویت بیمهها هستیم. برای این منظور از محل درآمدهایی که به دولت فشار نمیآورند مانند مالیات بر خودروهای لوکس و دریافت مالیات از اینفلوئنسرها میتوان این منابع را تأمین کرد.
وی از قصد فراکسیون سلامت برای تعیین ردیف بودجه مستقل برای سالمندی خبر میدهد و میگوید: فعلاً بودجه سالمندی در بین ردیفهای بودجه دستگاههای مختلف توزیع شده است؛ اما یکی از کارهایی که میخواهیم در برنامه هفتم توسعه انجام دهیم تعریف ردیف بودجه مستقل برای سالمندی است.
نماینده مردم چالوس، رامسر و کلاردشت در مجلس با اشاره به ضرورت احیای طب سالمندی، تصریح میکند: با توجه به جمعیت سالمندان کشور، در آینده لازم است ما هم مثل بسیاری از کشورهای دیگر طب سالمندی یا پزشکان متخصص در این حوزه داشته باشیم. البته در گذشته، رشتههای مختص سالمندی در کشور داشتیم که به دلایلی وزارت بهداشت آنها را حذف کرد اما حالا این موضوع در دستور کار کمیسیون بهداشت قرار گرفته است و وزارت بهداشت هم قطعاً آن را میپذیرد.
اصلاح فرایند بازنشستگی
احمد دلبری، رئیس انجمن علمی سالمندی هم از ارائه پیشنهادهای این انجمن به فراکسیون سلامت و سالمندی برای بهبود وضعیت سالمندی در کشور خبر میدهد و با اشاره به ضرورت تربیت نیروی انسانی متخصص برای سالمندی به قدس میگوید: ما الان در این زمینه وضعیت بسیار بحرانی داریم. یعنی در حوزههای طب سالمندان، سالمندشناسی، روانشناسیسالمند، مددکاریسالمند، پرستاریسالمندی و رشتههای دیگر به هیچ وجه نیروی متخصص کافی نداریم که این موضوع یک چالش بسیار بزرگ برای ارائه خدمات درمانی به این قشر است.
وی خواهان اصلاح فرایند بازنشستگی در کشور است و میگوید: در ایران فرایند بازنشستگی بر اساس استانداردهای جهانی انجام نمیشود و جامعه بازنشسته ما آمادگی رویارویی با فرصتها و مشکلات دوره بازنشستگی را ندارد و از آنجا که هویت ما ایرانیان بیشتر مبتنی بر شغل است، پس از بازنشسته شدن، بخش زیادی از بازنشستگان درگیر مشکلات روحی و روانی و در پی آن دچار مشکلات جسمی میشوند. بنابراین دولت باید فرایند بازنشستگی را در کشور اصلاح کند و بهتر است این کار در یک دوره زمانی دوساله انجام شود که هم بازنشستهها آموزش لازم را برای خودمراقبتی و استفاده از فرصت دوره بازنشستگی ببینند و هم سازمانهای دولتی فرصت داشته باشند از تجربیات این افراد بهرهمند شوند.
دلبری با مهم خواندن ارائه خدمات مراقبتی به سالمندان آسیبپذیر و وابسته به تخت در منزل میگوید: الان با اینکه مجوز صدور این مراکز را داریم اما نظارت جدی بر این بخش از حیث تأمین خدمات تخصصی و مراقبان آموزشدیده در کشور نداریم به طوری که هم خانوادهها با این موضوع مشکل جدی دارند و هم بخشی از مراقبانی که بدون آموزش به منازل سالمندان اعزام میشوند.
رئیس انجمن علمی سالمندی در همین زمینه از ارائه طرح توانمندسازی ترکیبی به وزارت رفاه خبر میدهد و میگوید: دنیای توسعهیافته از سالمندان نیازمند مراقبت که تعدادشان در ایران حدود ۲میلیون نفر میشود به عنوان یک فرصت شغلی و سرمایهگذاری استفاده میکند. یعنی به افراد جویای کار، زنان سرپرست خانوار و دانشآموختگانی که فرصت شغلی کمتری دارند و... آموزشهایی یک تا دوماهه در خصوص مراقبت از سالمند داده میشود و سپس آنان عازم مراقبت از سالمندان میشوند و اینگونه دو طرف نفع میکنند. به همین دلیل ما بهتازگی طرح توانمندسازی ترکیبی را به معاون تعاون وزارت رفاه، کار و تأمین اجتماعی ارائه دادیم تا دولت ۲میلیون شغل پنهانی را که در کشور وجود دارد احیا کند.
وی همچنین از ایجاد و توسعه بانک زمان -سازوکار تبادل یا تهاتر خدمت بدون میانجی پول- به عنوان نسخه شفابخش برای موضوع سالمندی کشور یاد میکند و میگوید: در این بانک، افراد براساس نوع تخصص و شغلی که دارند در دوره جوانی و میانسالی خدماتی به سالمندان و بازنشستگان نیازمند ارائه میدهند. برای مثال بنده به عنوان پزشک از فرصتهای خالیام استفاده میکنم و به سالمندانی که نیازمند خدمات تخصصی پزشکی هستند خدماتی ارائه میدهم و یک سازمان و نهاد بالادستی که ترجیحاً باید یک نهاد دولتی باشد این خدمات را ارزشیابی و برایم ذخیره میکند و من در دوره بازنشستگی و سالمندی میتوانم از این خدمات استفاده و یا آن را به پدر و مادر و یا شخص دیگری منتقل کنم. البته خدمات باید رایگان باشد. این بانک در کشورهای توسعهیافته ۵۰ سال سابقه دارد حتی ترکیه و عربستان که به لحاظ اقتصادی وضعیت مشابهی مثل ایران دارند برای مدیریت نیازهای سالمندان از این بانک کمک گرفتهاند. البته ما هم اشکال مختلف بانک زمان را داریم اما ساماندهی نشدهاند.
دلبری میگوید: سیاستگذاریها در راستای حمایت از سالمندان است؛ اما هیچ تناسبی بین اقدامات و برنامههای حمایتی با نیازهای آنان وجود ندارد. برای نمونه تا تدوین و تصویب سند ملی سالمندی یک فرصت ۲۰ساله را از دست دادیم؛ قرار بود براساس این سند موضوع سالمندی در کشور به عنوان موضوع حاکمیتی و اولویتدار تلقی شود، سطح شورای ملی سالمندی از سازمان بهزیستی بالاتر برود و ذیل وزارت رفاه و یا بهداشت قرار بگیرد تا بتوان با یک سازوکار قویتری به نیازهای سالمندان پاسخ داد، اما اجرای آن چندان مورد توجه سازمانها و دستگاههای مربوط قرار نگرفته است.
نظر شما