تحولات منطقه

فرار نوجوانان از منزل به قصد اعتراض یا رها شدن از شرایط ناخوشایند به دلیل خطراتی که خارج از محیط خانواده آن‌ها را تهدید می‌کند، قابل تأمل و بررسی است.

آسیب‌شناسی کاهش سن فرار از خانه
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

ماجرای اخیر «خانه وحشت» و حبس سه دختر فراری و قتل یکی از آن‌ها توسط مرد جوان و خواهرش زنگ هشداری است برای نهاد خانواده و نهادهای متولی پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و ضرورت بررسی دلایل این موضوع و چگونگی پیشگیری از آن.

بهزیستی در شناسایی دختران و پسران فراری فعال نیست

فرانک ایمانی، آسیب‌شناس مسائل کودک و نوجوان به قدس می‌گوید: سازمان بهزیستی برای شناسایی به‌موقع دختران و پسران فراری و بازگرداندن آنان به آغوش خانواده نقشه راه دارد و می‌داند چه اقداماتی باید انجام دهد تا این آسیب به حداقل برسد؛ اما در عمل، اهداف موردنظر به دلیل محدودیت‌های قانونی، کمبود نیروی انسانی و اعتبارات مالی و... چندان محقق نمی‌شود.

این دکترای مددکاری اجتماعی در پاسخ به این پرسش که چند درصد دختران و پسرانی که از خانه فرار می‌کنند توسط بهزیستی شناسایی و تحویل خانواده‌شان می‌شوند، می‌گوید: معمولاً این سازمان در این موارد شناسایی فعال ندارد. شناسایی‌ها بیشتر بستگی به تماس با خط تلفن ۱۲۳ و مواردی دارد که نهادهایی مثل آموزش و پرورش، وزارت بهداشت، شهرداری‌ها و نیروی انتظامی و دستگاه قضایی ارجاع می‌دهند.

در مجموع یک سوم بچه‌های فراری براساس تصمیم سازمان بهزیستی به مراکز بلندمدت سپرده می‌شوند، حدود یک سوم دیگر هم پس از دریافت حکم رشد و حمایت‌هایی که صورت می‌گیرد زندگی مستقلی را آغاز می‌کنند و یا به خانواده جایگزین سپرده شده و کمتر از یک سوم آن‌ها هم تحویل خانواده‌شان می‌شوند. البته بخشی از این عده، دوباره از خانه فرار می‌کنند و به مراکز بهزیستی برمی‌گردند.

وی درباره دلایل تعطیلی دفاتر بهزیستی در پایانه‌های مسافربری که براساس مصوبه سال ۱۳۸۴ هیئت وزیران وظیفه شناسایی، جذب و حمایت کودکان و نوجوانان فراری را به عهده داشتند، می‌گوید: به مرور سطح همکاری دستگاه‌های دیگر در این زمینه با بهزیستی کاهش پیدا کرد و حتی قطع شد. یعنی دستگاه‌های دیگر نمایندگان خود را از این مراکز فراخواندند که این اتفاق نشان می‌دهد بخش دولتی به دلیل اینکه باید از چارچوب‌های خاصی پیروی کند چندان نمی‌تواند مسائل اجتماعی خودش را انعطاف بدهد و چابک کند و چنین فعالیت‌هایی باید با مشارکت بخش غیردولتی دنبال شود وگرنه ساختار نسبتاً کم منعطف دولتی همواره از مسائل و آسیب‌های اجتماعی جا می‌ماند.

ایمانی با اشاره به اینکه برای پیشگیری از هر آسیبی از جمله فرار از منزل باید به عوامل به‌وجود آورنده آسیب‌ها مثل طلاق، اعتیاد، بیکاری، مهاجرت‌های غیرقانونی به کشور و... بپردازیم، می‌افزاید: از سوی دیگر باید بتوانیم فاصله طبقاتی را در جامعه کاهش بدهیم و مقدار زیادی از فرایندهای خود را مکانیزه کنیم، ارتباط بین دستگاه‌ها به صورت الکترونیکی برقرار و شرایط صدور مجوزها برای جایگزینی اقامت موقت برای کودکان و نوجوانان کمی تسهیل شود چون برخی از تشکل‌های غیردولتی مردم‌نهادِ علاقه‌مند، منابع خوبی دارند؛ اما شرایط صدور مجوزها به‌قدری سخت است که نمی‌توانند چندان از این گونه کودکان حمایت کنند. در کنار این‌ها ارائه یکسری آموزش‌ها و مهارت‌های زندگی هم به خودی خود می‌تواند از بعضی مسائل جلوگیری کند.

کاهش سن فرار از خانه

محمدرضا محبوب‌فر، جامعه‌شناس و پژوهشگر حوزه آسیب‌های اجتماعی هم فقر، محرومیت، خشونت خانوادگی، مسائل فرهنگی و فاصله طبقاتی را عمده‌ترین عوامل پدیده فرار کودکان و نوجوانان از منزل می‌داند و به قدس می‌گوید: سن فرار از منزل به ۱۲ سال رسیده، اما امکانات این اورژانس متناسب با نیازها افزایش پیدا نکرده است.

محبوب‌فر عملکرد سازمان بهزیستی را در شناسایی، حمایت و ساماندهی دختران فراری، ضعیف توصیف می‌کند و می‌گوید: اورژانس اجتماعی از کمبود نیروی انسانی رنج می‌برد. ضمن اینکه نیروهایش تخصص لازم را ندارند. در موضوع خانه وحشت هم اورژانس اجتماعی در ابتدا موفق به شناسایی سه دختر فراری نشد.

وی می‌گوید: برای کاهش آسیب‌های اجتماعی از جمله فرار از منزل چاره‌ای جز کاهش فقر و پایان دادن به فاصله طبقاتی نیست.

بهزیستی برای پسران برنامه مراقبت ندارد

اما محمود علیگو، مدیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان سازمان بهزیستی کشور خشونت والدین علیه کودکان و نوجوانان را نخستین و مهم‌ترین دلیل فرار آنان از خانه می‌داند و می‌گوید: عدم انطباق شناختی، فرهنگی و اجتماعی بین والد و فرزند یا همان شکاف بین نسلی دومین عامل فرار از خانه محسوب می‌شود. گاهی اختلافات بین والد و فرزند خیلی اندک است و این قابلیت را دارد که توسعه پیدا نکند و به فرار از منزل منجر نشود؛ اما به خاطر نداشتن تاب‌آوری فرزندان و ناتوانی در مدیریت هیجاناتشان اختلافات حاد می‌شود و فرار از خانه رخ می‌دهد.

وی با بیان اینکه سازمان بهزیستی در حوزه فرار پسران از منزل برنامه نگهداری و مراقبت ندارد، می‌افزاید: فرار پسران از منزل در حوزه آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی نیست بلکه در حوزه مراکز کودک و نوجوان این سازمان قرار دارد. بنابراین فعلاً در این حوزه اقدام مداخلاتی با این عنوان نداریم چون تصور این است که پسران نسبت به دختران نیاز کمتری به مداخلات بهزیستی دارند. به همین دلیل پسران فراری یا به مراکز بهزیستی ارجاع نمی‌شوند و یا اگر ارجاع شوند به مراکز کودکان آسیب‌دیده ما منتقل می‌شوند.

علیگو با اشاره به اینکه سازمان بهزیستی در سه سطح اقدام به شناسایی کودکان و نوجوانان فراری از منزل می‌کند، می‌افزاید: نخست از طریق تماس با خط تلفن ۱۲۳ خدمات اورژانس اجتماعی این کار انجام می‌شود. در دومین سطح شناسایی این‌گونه افراد از طریق خدمات سیار اورژانس اجتماعی در محلات به‌ویژه محلات

پُر آسیب و در وضعیت مخاطره‌آمیز است. سومین ساختار برای شناسایی آن‌ها، ارائه گزارش از سوی نیروی انتظامی، قوه قضائیه، شهرداری‌ها و مردم است.

کاهش ترومای حاصل از آسیب‌ها

وی می‌گوید: در بخش دختران فراری در دو سطح مداخله می‌کنیم. در سطح نخست؛ خانواده‌محوری مبنای خدمات ماست. پس از شناسایی دختران پرمخاطره و آن‌هایی که از خانه فرار کرده‌اند، تلاش می‌کنیم در قالب مراکز ندای مهر خدمات سرپایی و حمایت‌های روانی، اجتماعی، مالی و آموزشی و... را در خانواده به این افراد و خانواده‌شان ارائه دهیم. در واقع هدف مراکز یاد شده این است که ترومای حاصل از آسیب‌ها در بچه‌ها کاهش پیدا کند و وضعیتشان پایدار شود. به عبارت دیگر بتوانیم دختران را پیش از اینکه آسیب خیلی سنگین و منجر به فرارشان از منزل شود، ساماندهی کنیم. برای این منظور در حال حاضر۲۳ مرکز ندای مهر در کشور در قالب ماده ۲۶ و با عنوان مؤسسات و تشکل‌های غیر دولتی فعالیت می‌کنند.

علیگو درباره مداخلات سازمان بهزیستی در سطح دو هم می‌گوید: اما در جایی که امکان ساماندهی دختران فراری به دلیل پُر آسیب بودن آن‌ها و یا احتمال به خطر افتادن سلامتی‌شان از سوی خانواده، از طریق مراکز ندای مهر نباشد، اگر دختران فراری ۱۵ سال و بیشتر سن داشته باشند به خانه‌های شبانه‌روزی سلامت و اگر سن آنان کمتر باشد به مراکز نگهداری کودکان بهزیستی منتقل می‌شوند و در این اماکن فرایند توانمندسازیشان با ارائه خدمات مشاوره‌ای، تحصیلی، آموزشی و... انجام می‌شود.

مدیر کل دفتر امور آسیب‌دیدگان سازمان بهزیستی کشور از پذیرش ۲۵۰ نفر طی ۶ ماه نخست امسال در خانه‌های سلامت خبر می‌دهد و می‌گوید: البته این موضوع به این معنی نیست که این تعداد دختران فراری داشته‌ایم؛ بلکه به این معنی است که امکان پذیرش آنان از سوی خانواده‌شان نبوده است.

وی کمبود امکانات و منابع مالی را مهم‌ترین چالش سازمان بهزیستی در شناسایی دختران فراری و ساماندهی آنان می‌داند و می‌گوید: گشت‌های اورژانس اجتماعی با همکاری پلیس می‌توانند شهرهای کوچک را برای شناسایی دختران فراری و کسانی که در وضعیت مخاطره‌آمیز قرار دارند، تحت پوشش قرار دهند اما قادر به این کار در شهرهای بزرگ و کلانشهرها نیستند. برای این منظور قطعاً نیاز به امکانات و منابع مالی بیشتر است تا بتوانیم همه نقاط کشور را زیرپوشش قرار دهیم. در واقع اگر می‌خواهیم در این زمینه به استاندارد اولیه برسیم باید خودروهای گشت سیار ما از ۲۹۸ دستگاه به ۷۲۰ دستگاه و تعداد پایگاه‌های خدمات اجتماعی از ۳۶۰ پایگاه به ۴۳۰ پایگاه افزایش پیدا کند تا بتوانیم به یک پوشش‌دهی مناسب و نه مطلوب برسیم.

وی پیشگیری در سه سطح را بهترین راهکار کاهش آسیب فرار از خانه می‌داند و می‌گوید: در ابتدا باید فرزندپروری و والدگری را به صورت ویژه به مردم از طریق مدارس، رسانه‌ها و... آموزش دهیم. در سطح دوم باید بتوانیم به‌خوبی خانواده‌های پرخطر را از طریق خانه‌های بهداشت، مدارس، مراکز آموزشی و... شناسایی کرده و به دختران در مرز آسیب، آموزش مهارت‌های تاب‌آوری بدهیم. در سطح سوم هم به آن‌ها آموزش بدهیم تا بدانند در صورت فرار از منزل به کجا مراجعه کنند تا آسیب نبینند.

راهکار دیگر نیز فعال شدن دفاتر جذب و حمایت کودکان و نوجوانان فراری در پایانه‌های مسافربری کشور است. البته این مراکز قبلاً فعال بودند، اما با قطع همکاری شهرداری‌ها و دیگر دستگاه‌های مربوط، تعطیل شدند که ضرورت دارد دوباره به‌کار گرفته شوند. البته ما خیلی تلاش کردیم این دفاتر دوباره فعال شوند اما هنوز موفق به این کار نشده‌ایم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.