در واقع، انقلابها و مبارزات ضد امپریالیستی در آمریکای لاتین نمادی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان بود. آمریکای لاتین مملو از یاد و نام انقلابیونی است که هر یک در شکلگیری جغرافیای تازه این منطقه و زدودن استعمار از چهره آن نقش داشتهاند. قدس بهبهانه سالروز پیروزی مردم کوبا بهرهبری کاسترو بر باتیستا دیکتاتور این کشور در سال ۱۹۵۹ در گفتوگو با «دنیل کوالیک» (Daniel Kovalik) وکیل حقوق بشر، فعال صلح و استاد حقوق بشر بینالمللی در دانشکده حقوق دانشگاه پیتسبورگ آمریکا سابقه استعمار ستیزی لاتینتبارها را مورد بررسی قرار داده است.
کوالیک دو کتاب در مورد سیاست خارجی آمریکا تألیف کرده است که جدیدترین آنها با عنوان «توطئه حمله به ایران: چگونه سیا و دولت در سایه، برای بدنام کردن ایران توطئه کردند» است که در آن درباره وضعیت کنونی روابط بین دو کشور صحبت میکند.
پروفسور کووالیک همچنین نظرات کارشناسی خود را در بسیاری از رسانههای خبری بین المللی مانند راشا تودی، Press TV و TeleSUR به اشتراک گذاشته است.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
نیمقرن پس از انقلابهای کوبا و ایران، ایالات متحده همچنان سنگینترین تحریمها را علیه آنها وضع کرده است. این تحریمها حتی در شرایط بحران همهگیری کرونا بخش بهداشت و درمان دو کشور را هدف قرار داد. اما بهنظرتان موفق شده است به اهدافش برسد
تلاشهای واشنگتن شکست خورده است، همانطور که خود سیا بارها اذعان کرده است. مبارزات ایران، ونزوئلا و کوبا بهجهان آموخته مقاومت در برابر امپریالیسم و سرمایهداری ممکن است. این کشورها نشان دادند مردم متحد میتوانند حتی با منابع محدود زندگی و تلاش کنند. این همان چیزی است که حاکمان ایالات متحده را میآزارد. ایالات متحده بهسادگی نمیتواند یک انقلاب سوسیالیستی موفق را در نزدیکی مرزهای خود تحمل کند.
کوبا مصداق «خطر یک نمونه خوب» برای آمریکا است و ایالات متحده خود را مجبوربه محو کردن آن میداند. کوبا، ونزوئلا و ایران به جهان آموختند مقاومت در برابر امپریالیسم و سرمایهداری ممکن است. من فکر میکنم تحریمها و جنگها از نظر میزان آسیب نتایج مشابهی دارند؛ با این شعار که «اگر نتوانیم شما را سرنگون کنیم، شما را نابود خواهیم کرد». این کاری است که ایالات متحده بارها و بارها انجام داده است.
سال گذشته با ظهور جنبشهای اعتراضی و سراسری در چندین کشور مثل آرژانتین، بولیوی، شیلی، گویان، دولت اوبرادور در مکزیک، سال پرتلاطمی در سراسر آمریکای مرکزی و جنوبی بود. این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟ چقدر میتوان به این تحولات امیدوار بود؟
من معتقدم سال ۲۰۲۱ نشاندهنده ظهور دوباره جنبش مترقی در آمریکای لاتین است، با انتخاب مجدد دولتهای چپی در کشورهایی مانند بولیوی (یک سال پس از کنار رفتن دولت کودتای مورد حمایت ایالات متحده)، پرو، هندوراس، نیکاراگوئه و ونزوئلا. این تحولات، همراه با اعلام رئیس جمهور مکزیک مبنی بر ملیکردن ذخایر لیتیوم این کشور، همگی نشانههای روشنی هستند که جریان چپ در آمریکای لاتین در حال پیروز شدن است و ایالات متحده حداقل برای مدت طولانی نمیتواند اراده خود را به سراسر نیمکره تحمیل کند. همه اینها نهتنها برای آینده قاره آمریکا بلکه برای آینده جهان نویدبخش خواهد بود.
امید و باور مردم آمریکای لاتین به ادامه مبارزه با امپریالیسم ریشه در کجا دارد؟
امید آنها از پیروزیهای بسیاری است که در مبارزه علیه امپریالیسم داشتهاند. پیروزی بولیوار بر استعمار اسپانیا، هائیتی بر بردهداری و سلطه فرانسه، انقلاب موفقیتآمیز مکزیک در سال ۱۹۱۰، شکست تفنگداران دریایی ایالات متحده توسط آگوستو سزار ساندینو در نیکاراگوئه و شکست دیکتاتوریهای تحت حمایت ایالات متحده در کوبا و نیکاراگوئه همه برای لاتینتبارها الهامبخش و امیدآفرین است. این الهامات مردم آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب را همچنان بهپیش میخواند و در مبارزات امروز از آن استفاده میکنند.
سالها پیش انقلابها و مبارزات ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین نمادی برای بسیاری از مردم در سراسر جهان بود. امروز در حالی که مبارزه مردم آمریکای لاتین همچنان ادامه دارد، به نظر میرسد پرچم مبارزه با امپریالیسم در خاورمیانه برافراشته شده است. در سوریه، در عراق، در یمن و البته در ایران. نظر شما در این زمینه چیست؟
در طول جنگ ایالات متحده علیه ویتنام، چهگوارا از ویتنامیها خواست تا در برابر امپراتوری ایالات متحده قیام کنند. در آن زمان، آسیای جنوب شرقی یکی از میدانهای اصلی نبرد در مبارزه با امپریالیسم بود. هرجا مردم تحت ظلم و ستم و انقیاد قدرتهای بیگانه باشند، مقاومت خواهند کرد. ما این را برای مدت طولانی در آمریکای لاتین و همچنین در بسیاری از جاهای دیگر دیدهایم. هوگو چاوز در سال ۲۰۱۰ در کاراکاس به نکته بسیار عمیقی اشاره کرد. او گفت: «قرن بیستم آنطور که ایالات متحده دوست داشت ادعا کند، قرن آمریکایی نبود. بلکه قرن انقلاب بود، از جمله انقلاب اسلامی ایران، مکزیک، روسیه، چین، کوبا، ویتنام، ساندینیستا و غیره». آمریکا نمیتواند همه این کشورها را همزمان تحت فشار قرار دهد و امروز در خاورمیانه با مقاومت شدیدی مواجه است و کشورهایی مانند سوریه، یمن، عراق و ایران پرچم مبارزه را در دست گرفته اند؛ این مبارزه برای همه مبارزان علیه امپریالیسم بسیار الهامبخش است.
حدود دو سال از ترور سردار قاسم سلیمانی در عراق میگذرد. او نقش مهمی در مبارزه با تروریسم داعش در عراق و سوریه و در مبارزه با آمریکا داشت. چه شباهتهایی بین او و رهبران آمریکایی لاتین مثلاً چهگوارا میبینید؟
چهگوارا و ژنرال قاسم سلیمانی و البته من میخواهم سید حسن نصرالله را بهاین لیست اضافه کنم؛ این افراد نهتنها برای استقلال مردم خود، بلکه برای آزادی همه مردم، فارغ از ملیت، نژاد و مذهب جنگیدند. آنها دنیا را میدان جنگ خود میدیدند. افرادی مانند اینها هیچ ملیت ثابتی ندارند. آنها شهروندان جهان هستند و هرجا که این مبارزه لازم باشد برای آزادی میجنگند. این یک نژاد نادر از افراد است. ما بیشتر شبیه آنها نیاز داریم.
نظر شما