تحولات لبنان و فلسطین

صبحگاه روز جمعه سیزدهم دی ماه برای همه کسانی که دل در گرو محبت و ارادت به حاج قاسم سلیمانی و ایثار و جانبازی‌هایش دارند و با بصیرت منهای حب و بغض به جایگاه او در تغییر معادلات منطقه و جهان می‌نگرند، تداعی‌گر احساس عجیبی است که واژه و قلم توان توصیف آن را ندارند.

پیشرفت ایران؛ بهترین پاسخ به ترور حاج قاسم است

در دو سالی که از شهادت سردار سلیمانی و حادثه جنایت فرودگاه بین‌المللی بغداد گذشته، پرونده‌های مختلفی برای بررسی ابعاد شخصیتی شهید و یا پیگیری حقوقی و قضایی این جنایت تا رسیدن به مجازات عاملان آن باز شده است.

در بعد فرهنگی آثار ادبی و کتاب‌های متعددی برای مانا کردن مکتب سلیمانی در بسیاری از کشورهای منطقه نگاشته شده و تلاش‌های متعددی برای شناساندن ابعاد مختلف شخصیتی حاج قاسم صورت گرفته اما در کنار تمام فعالیت‌های فرهنگی و رسانه‌ای که در این حوزه انجام شده موضوع پیگیری قضایی و کیفری جنایت ترور امری مهم و ضروری می‌نماید و تعریف و تبیین انتقام جنایت ترور شهید سلیمانی ضرورتی است که باید از سوی نهادهای مختلف ارائه شود.

«حسین امیرعبداللهیان» وزیر خارجه کشورمان در گفت‌وگوی تلفنی اخیرش با «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل در خصوص پیگیری حقوقی و بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران در زمینه پرونده ترور بزدلانه سردار سلیمانی اظهار کرد پرونده ترور سردار را در ابعاد حقوقی و بین‌المللی با جدیت دنبال می‌کنیم و آمریکا نمی‌تواند از مسئولیت قطعی خودش در ترور سردار و قهرمان بزرگ مبارزه با تروریسم سر باز بزند. موضوع انتقام ترور ابعاد معنایی مختلفی دارد که برخی ناظران، آن را در محاکمه و مجازات بین‌المللی عوامل ترور می‌بینند و برخی ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت و توسعه و پیشرفت را بهترین پاسخ به جنایت‌های جبهه استکبار می‌دانند.

در همین راستا و به بهانه دومین سالروز شهادت سردار سلیمانی در گفت‌وگو با «محمد امین رجا» نماینده حزب بعث در پارلمان سوریه به بررسی ابعاد شخصیتی شهید و راهکارهای انتقام جنایت ترور سردار پرداخته شده است که در ادامه از نظر می‌گذرد.

شهید سلیمانی به یکی از چهره‌های برجسته در جهان و خارج از مرزهای سرزمینی تبدیل شده و محبوبیت او فراتر از یک شخصیت نظامی صرف است. ریشه و خاستگاه این محبوبیت کجاست؟

حاج قاسم سلیمانی ثمره محور مقاومت و تربیت یافته مکتب امام خمینی(ره) بود. مکتبی که بنیان آن مبارزه، جهاد، مقاومت، کبریا و عزت و کرامت است و در مدار زمان همچنان نسل‌های بی‌شماری تربیت و به جهان تقدیم می‌کند. او که در این مکتب رشد پیدا کرد، یک انسان عادی با فعالیت‌های روزمره و تفکر محدود به یک چارچوب نظامی صرف و ملی نبود، یکی از رهبران و فرماندهان برجسته در محور مقاومت بود که پایداری، قدرت، صبر، عناد، صلابت و استقامت در جبهه‌های جنگ، میادین جهاد و جبهه‌های مقابله با تروریسم در سراسر منطقه را در آن واحد داشت. در حقیقت شهید سلیمانی محور مقاومت را ایجاد نکرد، بلکه او فرزند این محور بود و تاریخ به ما اطمینان می‌دهد تفکر او دست به دست به نسل‌های آینده منتقل خواهد شد. درست است که ما جسم حاج قاسم را از دست داده‌ایم اما روح او همچنان زنده است و الگوی هزاران نفر از نیروهای مقاومت در جهان باقی خواهد ماند.

شهید سلیمانی را در عرصه راهبردهای سیاسی و دیپلماتیک و نظامی همزمان با هم و در همه حوزه‌های محور مقاومت چگونه می‌بینید؟

حاج قاسم سلیمانی بیش از آنکه یک شخصیت سیاسی باشد با چهره نظامی شناخته شده بود، اما او از کانون تصمیم‌گیری‌های سیاسی دور نبود. برای مثال حضور شهید سلیمانی در سوریه که دارای روابط سیاسی و نظامی مشخصی با جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر احترام متقابل به حاکمیت نظامی و سیاسی است، در وهله نخست و بیش و پیش از هر چیز برگرفته از مشروعیت او بر اساس تعامل رسمی با دولت سوریه بود. راهبردهای سیاسی و دیپلماسی شهید را می‌توان در یک نقطه اصلی و محوری خلاصه کرد و آن بقای حاکمیت سوریه و هر نقطه دیگری در عین اتحاد مردم بود. او متعهد به حمایت از دولت سوریه شد، زیرا به این یقین رسید که حمایت از دولت به مفهوم حمایت از آحاد مردم کشور است. در حوزه نظامی نیز مدیریت نظامی و راهبردی شهید سلیمانی بود که صحنه جنگ‌زده کشور را با وجود تمام سلول‌های تروریستی سازماندهی کرد و تروریسم و استکبار را در کشورمان ناکام گذاشت. او فعالیت‌های گسترده‌ای را در امتداد منطقه‌ای وسیع، با کشورهای بی‌شمار داشت که شناخت اقدامات، راهبردها و جایگاه فراموش‌نشدنی او کار آسانی نیست.

پس از ترور شخصیت‌های بزرگی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس، ملت‌های مختلف چه مسئولیتی برعهده دارند؟

می‌دانیم پاسخ این پرسش متوجه محور مقاومت، ملت‌های عربی و اسلامی متشکل از جمهوری اسلامی ایران، سوریه و تعدادی از کشورها و احزاب و گروه‌های عضو محور مقاومت است که برای تحقق حقوق امت اسلامی در دنیا و به‌ویژه مقابله با اشغالگران صهیونیست و تروریسم جهانی در منطقه تلاش می‌کنند. ملت‌های منطقه و کشورهای اسلامی همواره مأوای فکری و اجتماعی و محل شکل‌گیری اندیشه و ایدئولوژی مقاومت بوده‌اند؛ این‌گونه نیست که تفکر مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی صرفاً یک موضوع حکومتی باشد، بلکه ریشه در تفکر و اراده ملت‌های ما دارد و در منطقه اسلامی و عربی، یک جریان مردمی بزرگ علیه تفکر صهیونیستی و آمریکایی وجود دارد. مسئولیت ملت‌ها این است این جنایت زشت و آشکار آمریکایی علیه شخصیتی در این سطح و تجاوز به یک کشور مستقل را محکوم کنند. آمریکا شخصیتی برجسته را که در جنگ رودررو با آن نبود، در کشور میزبان او به شهادت رساند که این یک اقدام غیرقانونی، جنایتکارانه و مردود است.

به نظر شما پاسخ ندادن به این‌گونه جنایت‌ها می‌تواند چه پیامدهای امنیتی و فرهنگی‌ای برای ملت‌های منطقه به بار آورد؟

این یک سؤال بسیار دقیق و حساس است؛ من همیشه نظرم این است باید توازن برقرار شود و در تعامل با این‌گونه امور اعتدال رعایت شده و در همین حین اقتدار لازم در عرصه‌های نظامی، میدان‌های مقاومت، فناوری و تمام عرصه‌های زندگی برقرار باشد. در پاسخ به این‌گونه اقدامات نباید عجله کرد، باید صبور بود تا در زمان و مکان مناسب پاسخ آن را داد. من موافق این نیستم که اگر مثلاً مقابله به مثل نکنیم، موجب می‌شود دشمن جری‌تر شده و جنایت خود را تکرار کند، بلکه پاسخ به آن باید از طریق پیشرفت علمی و فناوری باشد، کما اینکه در روزهای گذشته شنیدیم جمهوری اسلامی ایران سه ماهواره به فضا پرتاب کرده و این بهترین پاسخ به آن‌هاست؛ چراکه آن‌ها افتخار می‌کنند با ترور شهید سلیمانی و یا شهید فخری‌زاده جلو پیشرفت علمی و نظامی ایران را که موجب بی‌نیازی آن از غرب می‌شود گرفته‌اند.

این‌ پیشرفت‌ها سبب می‌شود ایران به عنوان یک کشور پیشگام نقش‌آفرینی کند و دیگر کشورهای اسلامی نیز از آن الگوبرداری خواهند کرد. این‌گونه پیشرفت‌ها سبب ایجاد توازن بین شرق و غرب می‌شود؛ بنابراین من واکنش‌های هیجانی را تأیید نمی‌کنم و بهترین پاسخ خویشتن‌داری و خودداری از ورود به لغزشگاه‌هاست.

اقدام آن‌ها در ترور شخصیت‌هایی مانند شهید سلیمانی و دانشمندان اسلامی، برآمده از خوی استکباری و قلدرمآبی آن‌هاست در حالی که رویکرد محور مقاومت مبتنی بر قانون، قواعد اسلامی و انسانی است. آن‌ها می‌خواهند با پاسخ‌های هیجانی ما، در منطقه آشوب و هرج‌ومرج ایجاد کنند و برای دخالت در کشورهای ما بهانه بدست آورند و با تشکیل گروه‌های تروریستی به ملت‌های ما آسیب بزنند.

به نظر شما، پاسخ انتقامی به عملیات ترور شهیدان سلیمانی و ابومهدی المهندس برای تحقق عدالت، یک وظیفه عاطفی است یا وظیفه عقلانی و یا اینکه هر دو جنبه موضوع باید مدنظر باشد؟

مسئله عملیات ترور و انتقام یک موضوع سیاسی، نظامی و امنیتی است و در این میادین جایی برای احساسات و پاسخ‌های عاطفی نبوده و اشتباه در این میادین جایز نیست؛ یک اشتباه در این عرصه ممکن است پیامدهایی بس خطرناک و بزرگ به همراه داشته باشد؛ بنابراین نحوه برخورد با آن باید به متخصصان امر واگذار شود.

ما باید داستان حکمیت عمروعاص و ابوموسی اشعری را به یاد داشته باشیم، تاریخ همواره در حال تکرار است. عمروعاص با مکر و حیله‌گری خود، نماینده امیرالمؤمنین(ع) را فریب داد. ایشان می‌خواستند نماینده‌شان «عبدالله بن عباس» باشد، اما خوارج اصرار کردند ابوموسی که فردی متدین اما کم خرد و بی‌سیاست بود، نماینده باشد. وقتی عمروعاص او را فریب داد، به معاویه پیام فرستاد که افعی هر قدر هم سرش کوچک باشد، بلعیدن موش‌ها برای آن سخت نیست. پرسیدند منظورت چیست؛ گفت به معاویه بگویید عمروعاص با مکر خود ابوموسی را بلعید. بنابراین ما نباید اجازه دهیم عواطف و احساسات بر رفتارمان غلبه کند و به‌گونه‌ای رفتار کنیم که هم‌ردیف جنایتکاران قرار بگیریم. درست است که در میدان با آن‌ها می‌جنگیم و به تجاوزاتشان پاسخ می‌دهیم، اما نباید اجازه دهیم احساسات و عواطفمان منجر به اشتباهاتی جبران‌ناپذیر برای کشورهای اسلامی شود. من طرفدار رویکرد و پاسخ عقلایی هستم و با این روش است که می‌توانیم پیروزی‌های بزرگی را رقم بزنیم و در عرصه علمی و فناوری پیشرفت کنیم.

به نظر شما آیا پاسخ به این جنایت آمریکا و انتقام ترور شهیدان سلیمانی و ابومهدی فقط وظیفه ملت‌های منطقه است یا اینکه این پاسخ می‌تواند از سوی دیگر ملت‌ها در سراسر جهان نیز داده شود؟

طبیعتاً ملت‌های دور از منطقه ما از لحاظ نظامی نمی‌توانند اقدامی را علیه آمریکا انجام دهند و اساساً پاسخ به این شکل، ارتباطی با آن‌ها ندارد، اما آن‌ها با محکوم و تقبیح کردن این‌گونه جنایت‌ها و اعلام همبستگی با ما به عنوان دوست می‌توانند به نوبه خود به این جنایت پاسخ دهند و به ما در این مسیر کمک کنند.

اما اینکه آیا ایران می‌تواند در مناطقی دور از منطقه خودمان علیه آمریکا و مجریان این جنایت اقدام کند یا خیر، اول اینکه شخص من به انجام این کار تشویق نمی‌کنم؛ زیرا این کار پیامدهای زیادی دارد، به عنوان مثال اگر سگی هار انسان را گاز گرفت این انسان تلاش نخواهد کرد او را گاز بگیرد. بین ما و مجرمان و مجریان این جنایت تروریستی تفاوت بزرگی از نظر اخلاقی وجود دارد. ضمن اینکه اقدام علیه آن‌ها در کشوری دیگر می‌تواند تبعات زیادی برای ما داشته باشد، به‌ویژه آنکه ابزار رسانه‌ای آن‌ها تبلیغات گسترده‌ای را علیه مقاومت به راه خواهد انداخت و در شورای امنیت سازمان ملل کشورها را علیه ما تحریک خواهند کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.