بیاعتبارسازی روابط راهبردی تهران، مسکو و پکن، از جماعت غربگرای داخلی چندان عجیب نیست. جماعتی که مسائل راهبردی کشور را قربانی نگاه تنگنظرانه جناحی میسازند. در نگاه این جریان، تعامل با جهان در آمریکا و چند کشور اروپایی خلاصه شده است. انگار نه انگار که دور مذاکرات از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ با همین کشورهای غربی بوده است. چه دستاوردی برای مردم و وطن فراهم ساختید؟ چه بهرهای در قدم زدن با «جان کری» و عکس سلفی با «موگرینی» عاید کشور شد؟ تروئیکای اروپایی هم علاج مشکلات کشور نشد و تحریمهای آمریکا، درست در همان «رویکرد نگاه به غرب» چند برابر شد.
اما اینک در زمستان ۱۴۰۰ که نسیم بهاری ارتباطات راهبردی ایران با کشورهای بزرگ جهان و تعامل با همسایگان وزیدن گرفته است؛ جماعت غربگرای داخلی نگران شعار «نه شرقی و نه غربی» انقلاب اسلامی شدهاند. نکته جالب اینجاست که این نگرانی به صورت مشترک برای حاکمان غرب و بوقچیهای آنها نیز ایجاد شده است. یاللعجب! صدور گفتمان انقلاب تا کجا؟! «بیبیسی» هم گزارش خبری می رود که «تعمیق روابط ایران با چین و روسیه» خدشه به «سیاست نه شرقی و نه غربی» انقلاب اسلامی است!
بسیار خوب، نگران شعائر انقلاب هستید؛ اما دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس(ع)را؟ چرا زمانی که فریاد «نه غزه و نه لبنان» علیه آرمان بزرگ «دفاع از فلسطین»، شنیده شد، نگران شعائر انقلاب نشدید؟ چرا در هیجان تصویب برجام و شتاب در اجرای تعهدات برجامی فریاد بر نیاوردید که اجرای تعهدات باید به صورت دوطرفه و در یک موازنه رفتاری باشد تا اقدامی علیه منافع ملی صورت نپذیرد؟ اما اکنون که تأمین منافع ملی در نگاه موسع و تعامل با دیگر قدرتهای جهان و همسایگان مورد تأکید قرار گرفته است، اینگونه برافروخته و عصبانی شدهاید؟ این چه نغمهسرایی است که کوک با ساز دشمن است. مجاهدان میدان را مخل دیپلماسی و مدافعان امنیت را برهم زننده ثبات منطقهای می خوانید. دفاع از فلسطین میشود تعارض با منافع ملی؛ اما درست زمانی که مواجهه با طالبان بر اساس تأمین کالای گرانقدر منافع و امنیت ملی است؛ فریاد «وا اسلاما» سرداده که نبرد با طالبان تکلیف است. بسیار خوب اگر اهل تکلیف هستید، چرا در سیل، زلزله و بلایای طبیعی، حداقل برای عکس یادگاری در کنار مردم دیده نمیشوید؟!
لطفاً آهسته برانید، کارگران-بخوانید خادمان ملت- مشغول کارند. دستکم بگذارید اندکی از شروع ماراتون چهارساله دولت بگذرد؛ چرا که دولت فعلی همچنان مشغول آواربرداری از خرابههای برجامانده از سوء مدیریت دولت متبوعتان است. اگر از بودجه تحمیلی- تخیلی سال ۹۹ بگذریم؛ تازه شروع کار زیرساختسازی برای چرخه متوقف شده تولید، اشتغال، مهار تورم، مبارزه با بیکاری و حرکت در مسیر برطرف نمودن شکاف طبقاتی و عدالت اجتماعی است. میراثی که کارگزاران تدبیر و امید با تیغ اصلاحاتشان امید و اعتماد را به ورطه سلاخی کشاندند.
این قلم منکر خدمات و زحمات دستاندرکاران در هر رده مسئولیتی در دولت پیش نیست؛ بلکه خطابش به جماعت غربگراست که با برنامه و کارنامه تباه خود- بخوانید آدرس غلط به سمت غرب - سنگاندازی در تعامل با شرق و تطهیر آمریکا را دنبال مینمایند. این جریان غیرت دینی، وطن پرستی، خدمترسانی به مردم و منافع ملی را هدف قرار داده است؛ چرا که در فصل نوین اقتصاد سیاسی بینالمللی خود اروپا نیز بهدنبال توسعه روابط با چین است. عملاً غرب نگاهش به شرق متمرکز شده و ۱۰۰افسوس که این جماعت تکراری در تاریخ معاصر ایران -که مسیر توسعه ایران را در «سرتا به پا فرنگی شدن» میدانند- همچنان وقت خود را بر سر این قبرخالی غرب تلف میکنند.
نظر شما