«دسته دختران» را باید نقطه بلوغ کارگردانی به نام منیر قیدی دانست که با "ویلاییها" و از حاشیه جنگ شروع کرد و حالا با "دسته دختران" عین جنگ را نعل به نعل، سینمایی کرده.
در دورانی که اغلب بانوان فیلمساز افتادهاند به روشنفکربازیهای دروغین و تشبث به دوربینهای لرزان حتی در پروژههای امنیتی، قیدی نگاه صنعتی به سینما را جدی گرفته و از طراحی صحنه تا جلوه های بصری، بی کم فروشی با وامداری از عین جنگ پیش رفته.
"دسته دختران" به ظاهر فیلمی زنانه است ولی از نظر بصری، فیلمی است یادآور مردانه ترین آثار سینمای جنگ ایران از "دوئل" گرفته تا "سفر به چزابه".
تجربه گرایی سامان لطفیان فیلمبردار کار از "دایان" تا "شنای پروانه" به کمکش آمده در عجین کردن نماهای برون فکنانه زیر آتش با نماهای کابوس وار حدیث نفس.
بازیهای زنانه اغلب زیرلایه ساختار است و آحاد بازیگران و حتی نیکی کریمی، فقط جزئی هستند از کلیت دسته دختران. نیکی کریمی بی میمیکهای مکش مرگ ما و بی اضافه کاری های بازیگرنمایان مدعی و بی شهوت لنز، نقش را قورت داده!
آنچه متن را میسازد آگراندیسمان عطش اساطیری زنان برای گام نهادن در مسیر مردانه است؛ ته مسیر مردانه کجاست؟ رسیدن به شکیبایی مادرانه و این همان مفهومیست که بارها و بارها در طول فیلم بر ِن تاکید میشود.
نگاه صنعتی حاکم بر تولید باعث شده لرزشهای بیربط به سینمای حرفه ای و ناشی از تنبلی سینماگران این سالها، جای خود را به ثبات و تامل بر تصویرسازی دهد و تساوی زمانی عادلانه میان جنگ و پساجنگ باعث شده بیشتر از نیمی از فیلم "دسته دختران" را سکانسهای دیدنی از کوران جنگ پوشش دهد، سکانسهایی که برای اولین بار نام یک کارگردان زن پای آنها نوشته شده!
اجرای بصری منیر قیدی، حفره های متن را پوشانده؛ این تازه دومین فیلم قیدی است و به مراتب جلوتر نه فقط از یکی دو فیلمساز زن این سالها بلکه در جاهایی حتی بالاتر از کاری که با انبوه سرمایه و حمایت در "دوئل" شده بود.
تدوین حمید نجفیراد به شدت کمک کرده به حفظ ریتم؛ نجفیراد سالها پیش "بدرود بغداد" را نیز با تدوین محرکش، جزو آثار مطلوب فجر کرد و حالا شده است بازوی تیم تولیدی که بخشی از دهشتناکترین وقایع خط مقدم را مصور کردهاند.
"دسته دختران" فیلمی است مختص سینما که برای سینما تولید شده و پلانهایش آن قدر ظریف و بادقت گرفته شده که مطمئنا اگر تک تک آنها را چاپ کنند با نمایشگاهی دیدنی از عکسهایی روبروییم که متن جنگ را به رئالیستی ترین شکل ممکن نشان میدهد. این تصویرسازی عین جنگ همان چیزی است که سالهاست از سینمای ایران و مخاطبش دریغ شده؛ ژانر جنگ، این است و نه خرده پیرنگ هایی که در حاشیه جنگ روایت میشود.
نظر شما