به گزارش قدس آنلاین، قاسم تبریزی محقق و پژوهشگر اسناد تاریخی درباره ساواک با ما سخن گفته است که در ادامه می اید.
من موضوع تیمسار نعمت الله نصیری را انتخاب کردم چون به نظرم وی در تاریخ معاصر ایران یک شخصیت بحث برانگیز است و اقدامات بسیار مؤثری را برای تحکیم رژیم پهلوی انجام داده است. برای شروع بحث لطفاً مقدمهای کوتاه در خصوص برهه تاریخی مورد بحث بیان بفرمایید؟
برای شروع بایستی چند نکته را به عنوان مقدمه مطرح کنیم. یکی این که چرا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش صورت گرفت و هدف آمریکاییها از این کودتا چه بود؟ ابزار آمریکاییها بعد از کودتا چه بود؟ و این که چرا سازمان اطلاعات و امنیت کشور یا همان ساواک را تأسیس کردند؟ و اصلاً چرا ساواک را آمریکاییها تشکیل دادند و طراحی کردند؟ و به چه دلیل سیستم ساواک را زیر نظر سازمان سیا و تحت اشراف ۱۰ مستشار آمریکایی سازماندهی کردند. و سؤال آخر این که چرا اداره کل هشتم ساواک از سال ۱۳۳۵ش تا ۱۳۴۲ش فقط زیر نظر سه آمریکایی اداره میشد؟ هر کدام از این سؤالها موضوع یک بحث است اما در حقیقت میتوان به یک نکته اشاره کرد و آن این است که ساواک یک سازمان مستقل ملی برای امنیت ایران نبود. بلکه ابزاری برای اهداف آمریکا نه تنها در داخل کشور بلکه در سطح منطقه و کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان، کشورهای خلیج فارس و حتی نوارمرزی ۲۵۰۰ کیلومتری اتحاد جماهیر شوروی بود خوب این ساواک وقتی با این خصوصیات تأسیس میشود ما تا دوره نعمت الله نصیری دو رئیس دیگر داریم. اولین رئیس ساواک تیمور بختیار است که از ارتشیها است و او بعد از کودتا مأمور فرمانداری نظامی تهران در دولت نظامی فضلالله زاهدی میشود. لذا در این دوره رعب و وحشت و قتل عامها به وجود آمد و ساواک هم در سازماندهی اولیه بین سالهای۱۳۳۵ش تا ۱۳۳۹ش در حقیقت رعب و وحشت را در جامعه ایجاد نمود. شاکله اولیه ساواک هم به وسیله ارتش و عموماً رکن۲ تشکیل شد. دومین چهرهای که انتخاب کردند. تیمسار حسن پاکروان بود. پدر وی فتح الله پاکروان همان سرهنگی بود که آن جنایتها را در مسجد گوهرشاد کرد. برخی به غلط فکر میکنند که پاکروان یک چهره اندیشمند و نرمخو بود ولی او در جنایت حمله به مدرسه فیضیه قم در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۴۲ش و قتل عام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش و دستگیری صدها روحانی و شخصیت مبارز در همین سال و نهایتاً اقدامات مربوط به تبعید امام(ره) دست دارد. پاکروان با این اقدامات نشان داد که او هم مأموری مانند تیمور بختیار است. بعد از پایان کار پاکروان که نتیجه آن رعب و وحشت شدیدتر در جامعه بعد از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ش و تبعید امام(ره) بود. نعمت الله نصیری رئیس ساواک شد.
لطفاً کمی در مورد پیشینه خانوادگی تیمسار نصیری توضیح دهید؟
در مورد پدر او و خاندان وی اطلاعات دقیقی در دست نداریم. او اهل سمنان است و ۲ برادر دارد که البته آنها شخصیت و جایگاه خاصی نداشتند. یکی عنایت الله نصیری مشهور به عنایت السلطنه است که متولد ۱۲۷۶ش و بزرگترین برادر نعمت الله نصیری است. وی کارمند وزارت دارایی بود و پستهایی همچون ریاست اداره دارایی و مدیر کل وزارت بهداری، و نمایندگی مجلس در دوره های هجدهم و نوزدهم و عضویت در هیئت مدیره بانک و سناتوری را در کارنامه خود دارد. عنایت الله نصیری در سال ۱۳۵۸ش فوت نمود. برادر دیگر نصرت الله نصیری است که از نعمت الله نصیری بزرگتر است وی تحصیلات خود را در ایران شروع کرد و در اروپا ادامه داد. تخصص وی تعلیم و تربیت بود وقتی هم که برگشت مدیرکل آموزش و پرورش شد و در سال ۱۳۲۸ش از دنیا رفت و حدود ۴۰ سال زندگی کرد. اما درباره او هم چیزی نداریم که زندگی وی در این مدت چگونه بود.
خود تیمسار نصیری چطور؟
نعمت الله نصیری در میان اینها کوچکترین برادر و متولد ۱۲۸۹ش است. وی از سنین نوجوانی و در سال ۱۳۱۱ش به مدرسه نظام رفت. دراین مقطع زمانی وارد دانشکده افسری شده و درجه ستوان دومی گرفت. در سال ۱۳۲۳ش وارد دانشکده نظام شد و در همین سال با درجه سرگردی مسئول تشکیلات لشکر کرمان شد و به سیرجان رفت. در سال ۱۳۲۶ش با درجه سرهنگ دومی به تهران آمد. مدتی هم در تهران به عنوان یک شخص وفادار به رژیم خدمت کرد. نصیری یک سرباز مطیع بود و خودش فاقد فکر و اراده و تفکر بود. آنچه به او دستور می دهند عمل میکند. در سال ۱۳۲۸ش که او به درجه سرهنگی می رسد ما یک زندگی عادی را از او داریم. مهمترین حادثه در زندگی تیمسار نصیری در روز ۲۵ مردا ۱۳۳۲ش اتفاق افتاد که از طرف شاه حامل پیام عزل دکتر محمد مصدق از نخست وزیری بود به محض این که این نامه را به آقای مصدق میدهد. دکتر مصدق دستور میدهد او را زندانی کنند و تیمسار نصیری بین ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش در زندان بود. حالا اگر احیاناً کودتا در ۲۸ مرداد شکست میخود قاعدتاً او همچنان در زندان میماند اما پس از پیروزی کودتا او از زندان آزاد میشود و از شاه درجه سرتیپی و در حقیقت ارتقا مقام میگیرد. در سال ۱۳۳۹ش آجودان مخصوص شاه میشود.
به نظر شما نقش تیمسار نعمت الله نصیری در سرکوب اعتراضات و جرایانهای انقلابی چه بود؟
نصیری تا بهمن۱۳۴۳ش رئیس شهربانی بود و دران تاریخ مأموریت پاکروان به سرانجام میرسد و جامعه در رعب، وحشت، فشار و اختناق است. عده زیادی در زندان هستند و چند نفری اعدام شدند. امام(ره) تبعید شدهاند. در این فضا نعمت الله نصیری از بهمن ۱۳۴۳ش تا ۱۳۵۷ش به عنوان رئیس ساواک انتخاب میشود. در دوران ریاست نصیری بر ساواک ما شاهد اختناق، دستگیری شکنجه و اعدام هستیم. جامعه ما در این دوران شدیدترین شکنجهها را متحمل شده است در اینجا دو مسئله مطرح است: یکی این که آیا این شکنجهها و اقدامات نصیری منحصر به شخص خودش بود یا مأموریت وی بود؟ آیا او میتوانست بر خلاف دستور عمل کند و این کار را نکند؟ علاوه بر این وی هفتهای یک بار و گاهی دو بار با شاه دیدار داشت و گزارشاتی به وی میداد حتی در مورد بخشودگی خانم دباغ ما سند داریم که او به شاه گفته:«خانم دباغ مریض است و بدنش به دلیل بیماری متعفن شده است ما چه کار کنیم؟» شاه میگوید:« در زندان بماند» ببینید گاهی اوقات برخی مطالبی را میگویند ولی ماهیت سیستم را نمیشناسند. نصیری آدم جنایتکاری بود. بله در این مسئله هیچ شکی نیست ولی جنایتکاری او متعلق به خودش نبود. بلکه مأمور شاه مجری سیاستهای آمریکا بود.
دستور این گونه بود؟
بله دستور بود. کسانی که میگویند نصیری خودش جنایتکار بود شاه را تبرئه میکنند. شاه هم تنها خودش نبود بلکه آن سیستم آمریکایی که ساواک را ساخته و طراحی کرده است. منبع اصلی این جنایات است. منظور من این است که دشمن را گم نکنیم و رد پاها پاک نشود. نصیری به ریاست ساواک میرسد اما وی نه متفکر است، نه اندیشمند و نه فهم و درک درستی از امنیت ملی دارد.
فقط یک سرباز است؟
یک سرباز مطیع، در کنار او ۱۰ مستشار آمریکایی قرار دارند. شخص دیگری که در کنار وی است ارتشبد حسین فردوست است که قائم مقام ساواک میشود اگر چه من سخنانی نیز در مورد نقش ارتشبد نعمت الله نصیری در اسناد لانه جاسوسی آمریکا دارم. او اطاعت پذیر است اما اختیارات امنیت داخلی، برخورد با احزاب، مساجد و حوزه علمیه و جمع اوری کتابها با نصیری نیست. در این میان نباید نقش پرویز ثابتی را فراموش کنیم او کمتر از نصیری نبود.
مسئولیت این کار را چه کسی بر عهده داشت؟
مسئولیت آن با تیمسار سپهبد ناصر مقدم بود.
پس نصیری چه کاره است؟
در حقیقت گزارشات را اداره کل سوم میدهد اما گاهی از نصیری زیر نویس داریم. البته نه همه اسناد را استثناً برخی از اسناد این گونه هستند. گزارشاتی که اداره کل سوم میدهد به این گونه است. یادمان باشد ناصر مقدم از او باسوادتر و زیرکتر است و خصوصاً نفوذ او بر روی نهضت آزادی و جبهه ملی زیاد است. طبق اسناد لانه جاسوسی مقدم وابسته به سیاست انگلستان است. به هر صورت گرداننده اصلی اداره کل سوم تیمسار سپهبد ناصر مقدم است. پرویز ثابتی در این دوره رئیس اداره عملیات اداره کل سوم است. میبینیم که ثابتی دانشگاه رفته، حقوق خوانده و مدتی معلم بوده پس نسبت به نصیری با سوادتر است. در عملیات هم موفقتر است. برگ برنده او در منظر شاه قضیه ترور تیمور بختیار است. البته این قضیه احتیاج به مدیریت بالایی داشت. مغز متفکر ساواک در خراسان آرشام بود یکی هم عطارپور است. عطارپور و ثابتی هم وابسته به سیا هستند و هم با موساد ارتباط دارند.
اگر بخواهیم از این بخش فرمایشات شما یک جمع بندی کنیم آیا میتوان گفت ما نمیتوانیم در جنایتکار بودن نصیری تردید کنیم اما او هم به نوبه خود عروسک خیمه شب بازی شاه بود؟
احسنت، در این دوره خصوصاً زندانهای اداره کل سوم ساواک و دستگیری، شکنجه و اعدام از اوایل دهه ۱۳۵۰ش زیر نظر پرویز ثابتی بود. و آموزشها زیر نظر موساد و اسرائیل است. برای این حرف هم سند داریم.
یعنی ثابتی جانشین اداره کل سوم ساواک میشود؟
بله جانشین تیمسار سپهبد ناصر مقدم.
آموزشهای موساد مشخصاً از چه سالی شروع میشود؟
عملاً ۱۳۵۲ش ولی شروع آن از سال ۱۳۵۰ش است. بعد از موفقیت ثابتی در قتل بختیار نظر شاه نسبت به او خوب شد و به عنوان مقام اطلاعاتی و امنیتی یک مصاحبه هم کرد. نصیری بین سالهای ۱۳۴۳ش تا تیرماه ۱۳۵۷ش در مسند ریاست ساواک هست تا این که به دلیل اوج گیری انقلاب و افشاگری های صورت گرفته نسبت به جنایات ساواک و شرایط زندانها یک رفرمی در رژیم پهلوی به وجود آمد و متأسفانه جریانهای ملی و غربگرا فریب این رفرم را خوردند و این قاطعیت و رهبری امام(ره) بود که انقلاب را تا سقوط رژیم پهلوی و کوتاه شدن دست استعمار غرب خاصه آمریکا به ثمر رساند. که تعدادی جا به جا شوند تا حساسیت مردم کاسته شود. لذا نصیری را به عنوان سفیر کبیر ایران به پاکستان میفرستند و نهایتاً در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ش از او میخواهند که به ایران بیاید و او را دستگیر میکنند.
هدف از این دستگیری چه بود؟
تبرئه شاه به همین دلیل و در همین فرایند هویدا، داریوش همایون و شیخ الاسلامی هم دستگیر میشوند. عدهای از زندان فرار میکنند. نصیری دستگیر میشود و در ۲۷ بهمن ماه اعدام میشود.
آیا آقای نصیری فساد مالی هم داشته است؟
بله یک ویلای بزرگی در فرانسه داسته که حتی در سال ۱۳۵۵ش تقاضای بازنشستگی میکند تا در این ویلا زندگی کند. زمینهایی را هم در شمال به او بخشیدند. در مسئله هژبر یزدانی هم رشوه گرفته اما مشکلی که ما در حوزه اسناد داریم این است که نصیری، عطارپور و پرویز ثابتی پرونده ندارند. بلکه پرونده اینها به صورت پراکنده است که میتوان آن را جمع آوری نمود.
یعنی چه؟
یعنی فقط پرونده استخدامی آنها موجود است.
مطلب مهم دیگر این است که آقای تیمسار نصیری در جریان دستگیری در پادگان جمشیدیه یک فرار هم داشت که در هنگام این فرار دستگیر میشود نحوه دستگیری او به چه شکلی است؟
بله عدهای فرار میکنند و او دستگیر میشود. مردم که به داخل پادگان میریزند برخی مانند داریوش همایون فرار میکنند اما نصیری، ربیعی، خسروداد، پرویز نیکخواه، جعفریان و چند نفر دیگر دستگیر میشوند.
آیا درست است که مردم آقای نصیری را میزنند؟
بله میزنند، البته آن زدنشان کار خوبی نبود چون در اسلام کسی نباید اسیر را اذیت کند. ولی آن جنایتهایی که او کرده بود و شور هیجان مردم دیگر ربطی به نظام و انقلاب ندارد. وقتی در مسیر میآمد او را زدند. ولی او محاکمه شد و در محاکمه هم عموماً مطرح میکرد من کاری نکردم و اطلاع نداشتم که این را دروغ میگوید در مورد همه چیز اطلاع داشت و گزارشات به او میرسید. اسناد این را اثبات میکند.
آیا در قضیه تشکیل کمیته مشترک ضد خرابکاری ایشان جزو دست اندرکاران بود یا نه؟
بله طرح تشکیل کمیته مشترک ضد خرابکاری را انگلیسها دادند که اگر شما میخواهید موفق شوید باید نیرویهای نظامی، انتظامی و امنیتی شما مشترک و متحد عمل کنند. به علاوه در دستگیری سوژهها گاهی ارتش یا ژاندارمری و شهربانی مستقل عمل میکردند لذا گاهی تداخل پیدا میشد و کارشان ضایع میشد. ژاندارمری، شهربانی، ارتش و ساواک جلساتی برای تشکیل کمیته مشترک میگذارند. وقتی شاه دستور به تشکیل کمیته میدهد این نهاد در اختیار ساواک قرار میگیرد و از آن به بعد ارتش، شهربانی و ژاندارمری مطیع ساواک میشوند . مضافاً این که شهربانی مجبور میشود چندتا از کلانتریهای خود را در اختیار ساواک قرار دهد. یکی کلانتری خیابان غیاثی نزدیک میدان خراسان واقع در خیابان جهان پناه یکی دیگر هم در سید خندان که به طور کلی دست ساواک بود. به غیر از این دو مورد کلانتریهای دیگری هم بودند که ساواک آن را اداره میکرد به ظاهر شهربانی سوژهها را دستگیر میکرد. ولی گرداننده ساواک بود.
نقش تیمسار نصیری را در اسناد لانه جاسوسی چگونه میتوان دید؟
در اسناد لانه جاسوسی در خصوص تیمسار نصیری مطالب فراوانی وجود دارد. اما آنچه آمریکاییها در ۱۹۷۵م میلادی بررسی کردند این است که از اعضای محفل درونی شاه چند نفر را اسم میبرند که شامل دکتر عبدالکریم ایادی، اردشیر زاهدی، پرویز ثابتی و نعمت الله نصیری میشود. جلد ۱ صحفه ۵۳ تحلیل آمریکاییها از آینده ایران در صورت نبود شاه این است که یکی از افرادی که نسبت به وفاداری وی نسبت به ولیعهد یقین وجود دارد نعمت الله نصیری رئیس ساواک است. در صحفه ۸۳ آمده نمیتوان در رابطه با اشخاص دیگر به روشنی صحبت کرد. بحث دیگری در سند وجو دارد به نام از بختیار تا نصیری میگوید:« ژنرال پاکروان به جای ژنرال بختیار به عنوان رئیس ساواک برگزیده شد او که تحصیل کرده فرانسه، دانشمند و شراب خوار قهاری بود در نحوه برخورد با مخالفین بسیار نرم بود و در عین نا آرامیها در ۱۹۶۳م روش اعتدال پاکروان سبب شروع تظاهرات گردید. شاه از رئیس پلیس نصیری درخواست نمود او نیز با شدت تمام تظاهرات را سرکوب کرد.»
آیا ما موردی در اسناد ساواک یا لانه جاسوسی داریم که خود نصیری مستقیم به یک سرویس اطلاعاتی خارجی وصل شود؟
نه فقط در خاطرات رئیس ایستگاه ساواک در آمریکا یک مورد داریم.
آقای منصور رفیع زاده؟
اسمش یادم نیست اسم کتاب شمع است. نوسنده کتاب و رئیس ایستگاه ساواک در آمریکا از دوستان صمیمی دکتر بقایی است و حتی دکتر مظفر بقایی او را به ساواک معرفی میکند او میگوید:« تیمسار نصیری به خانه ما آمد همسرش به مدت یک هفته در خانه ما بود و خودش با سازمان سیا وارد مذاکره شد.»
آیا میتوان گفت تیمسار نصیری چون سواد و اطلاعات بالایی نداشت برای سرویسهای اطلاعاتی ارزش چندانی هم نداشت؟
نه این که ارزشی نداشته باشد سیا عواملی مهمتر از او داشت. مثلاً قبلاً هم اشاره کردیم که با وجود این که آمریکاییها می دانستند ناصر مقدم وابسته به سیاست انگلیس است. ۴ ماه او را در امریکا آموزش میدهند. ولی در مورد نصیری این آموزش را نداریم. در ساواک هم انگلیسیها نفوذی داشتند و هم آمریکاییها به دلیل سلطه بر حکومت و وجود ۱۰ مستشار آمریکایی در این سازمان و حضور امثال پرویز ثابتی و عطار پور نفوذ بالایی داشتند. همچنین نفوذ آمریکایی ها در اداره کل هشتم بالا بود و آمریکا سرنوشت خود را فقط با رئیس گره نمیزد.
نظر شما