آیندهنگری و تنظیم و اجرای راهبردهای کلان منطبق با نیازهای سیاسی جامعه ایرانی، اولویت مهمی است که باید به عنوان کلید راهگشا در مدیریت و حکمرانی آینده انقلاب اسلامی به آن توجه شود. با توجه به بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، حرکت به سمت دولت سازی اسلامی نیازمند نگاه بنیادینتر به مسائلی است که مربوط به نسل آینده نیز میشود و نباید نسبت به تلاش برای تحقق آنها فروگذار کرد.
در طول سالهای گذشته، حلقه گمشده مدیریت راهبردی و منافع ملی و اجتماعی وقتی ملموس میشود که بشر امروزی در فرایندی از نبرد در میدانهای جنگ سخت به تلاش مستمر برای دسترسی به منابع تأمینکننده حیات جمعیتی رسیده است. بر این اساس حیات حکومتها در گرو حیات جمعیتی آنها قرار گرفته و آنگاه که حیات جوامع با مشکل روبهرو شود، میتوان گفت این شاکله نظم و حکمرانی هم آسیب میبیند.
با این اوصاف امروز نظم اجتماعی دولت ملتها از جمله ایران اسلامی در گرو منابعی است که حیات به منزله زندگی مردم آنها را تأمین میکند. از جمله این موارد میتوان به حوزههای جدید تنشزا، مثل تنش آبی و محیط زیستی و جمعیتی اشاره کرد. برای فهم بهتر این مسئله باید به اقدامات ترکیه در حوزه بستن آبهای منتهی به عراق و یا اقدامات دولت پیشین و فعلی افغانستان در حوضه آبریزی به هیرمند در شمالشرق ایران اشاره کرد.
ماجرای دیگری که محل تنش و زیان برای ایران اسلامی خواهد بود، بحران فراگیر جمعیت است که به واسطه سیاستهای نادرست و دقیقتر نامدون دولتها از اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ به وجود آمده است. در حوزه سیاستگذاری جمعیتی پس از یک دوره مهار جمعیت به صورت غیرمعمول و شتابزده شاهد منفی شدن هرم جمعیتی کشور هستیم و این هولناک است. این خطر آنقدر غیر معمول است که از تبعات آن میتوان به مشکلاتی از جمله نیازمندی کشور به واردات جمعیت کار طی دهههای آینده و سالمندی نخبگان و عدم زاد و ولد و تغییر در ژنوم انسان بومی ایران اشاره کرد.
برپایه آمارهای منتشر شده در صورت تداوم وضعیت رشد منفی جمعیت، ایرانیها در آینده مسنترین جمعیت منطقه غرب آسیا خواهند بود. برهمین اساس این روزها دولتمردان برای جلوگیری از این خسارت راهبردی به دنبال برنامههای تسهیلی حقوقی و رفاهی هستند، اما حقیقت این قضیه یک امر روانی است و بیش از اینکه معلول مسائل اقتصادی باشد، متأثر از یک دور تغییر روانی در انگارههای فردی جامعه ایرانی است. لازمه خروج از این تنش ابتدا اعتمادسازی بین دولت و ملت برای ثبات شرایط حیات و زندگی است. دومین اقدام ضروری، آموزش و آگاه سازی اقشار جامعه نسبت به این امر مهم است و سومین امر و مهمترین آن جلوگیری از مهاجرت نخبگان و تمرکز بر اجرای سیاستهای صحیح کلان کشور در مرتفعسازی موانع بحران زا در سه امر تولید، اشتغال و بهره وری است.
مسئله دیگری که جامعه ایران را تهدید میکند، تنشهای زیست محیطی و سلامت است. کمپینهای محیط زیستی نا متعارف، تولید گازهای گلخانهای، عدم آمایش سرزمینی در اجرای طرحهای صنعتی و بیتوجهی به ضرورت شکلگیری شهرهای کم آلایش و سبز و بیمیلی صنعت کشور به سمت منابع تجدیدپذیر از جمله کانونهای بحرانساز این عرصه هستند.
بنا بر موارد گفته شده آنچه باید در آینده حرکت انقلاب اسلامی به آن توجه کرد، مقوله نگاه راهبردی برای دفع بحرانهای فعلی و چالشهایی است که در آینده به سراغ کشور می آیند و ما برای حل آنها باید آمادگی لازم را داشته باشیم. در این میدان نباید از نقش تئوریک و عملیاتی اتاق فکرهای جوان خوشفکر غافل شد؛ زیرا سرعت تحولات جهان امروز نیازمند تعدد و تکثر اتاق فکرهای علمی و اجرایی است.
نظر شما