هنگامیکه آن حضرت به خلافت رسید، سراسر بلاد اسلامی از ظلم و بیعدالتی حاکمان جامعه در رنج و سختی بود. امام در فرازی از نهجالبلاغه، هدف از قبول حاکمیت جامعه اسلامی را برپا داشتن حدود الهی، رساندن حقوق به صاحبان آنها و حرکت در مسیر پیامبر خدا(ص) دانسته است.
به مناسبت سالروز ولادت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) در زمینه اخلاق حکومتی و چگونگی بازخوانی آن برای حکمرانی با حجتالاسلام والمسلمین رمضان محمدی، مدیر گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم به گفتوگو نشستهایم.
حجتالاسلام محمدی، علاوه بر مقالات متعدد تاریخی، دو کتاب «تاریخ تشیع» و «شرح حال صحابه رسول خدا(ص)» را نیز در کارنامه علمی خود دارد.
یکی از مهمترین وظایف حاکمان جامعه اسلامی که در آیات قرآن به آن تأکید فراوان شده، رعایت شئونات اخلاقی در اداره کشور است. امام علی(ع) در سیره حکومتی خود تا چه حد به شئونات اخلاقی پایبند بودند؟
یکی از ابعاد مهم سیره حکومتی در دین مبین اسلام، رعایت اخلاق در اداره حکومت است. یعنی وقتی عملی از حاکم جامعه اسلامی صادر میشود باید هدف آن رضایت الهی باشد، دستورات خدا را به کار ببرد و هرگز به مخلوقات خدا ستم نکند. هدف حکومت الهی این است که انسانها تربیت شوند و به قرب الهی برسند. سیره اخلاقی امام علی(ع) به عنوان یک رهبر الهی در پنج سال حکومتشان، مورد استناد بسیاری از اندیشمندان مهم شیعه و سنی و حتی غیرمسلمان واقع شده است. یکی از محققان مصری میگوید: من کسی را جز علی ندیدم که اخلاق را در حکومت روایت کرده باشد. نخستین اصل اخلاقی که امام علی(ع) به عنوان یک حاکم به آن معتقد بودند خدامحوری و غایتمداری است. محور حکومت امام علی(ع) همچون حکومت پیامبر(ص)، توحید و تقرب به ذات خدا بود. ایشان اخلاق را رعایت میکرد و اگر عملی برخلاف مشیت الهی و رضایت خدا بود جلو آن را میگرفت. ما پس از رسول خدا(ص) جز علی(ع) کسی را نداریم که تا این حد اخلاق را در همه سطوح نسبت به همه مردم رعایت کرده باشد.
شایستهسالاری از مصادیق اخلاق در حکومت است. امام در انتخاب کارگزاران حکومتی چه معیارهایی را مد نظر داشتند؟
معیار امام علی(ع) برای انتخاب کارگزاران حکومتی میزان شایستگی و توانمندی افراد بود. طلحه و زبیر با اینکه در اسلام هم سابقه داشتند ولی وقتی امام شایستهتر و دیندارتر از آنها پیدا میکند طبعاً طلحه و زبیر را نمیپذیرد. حتی این کار موجب شورش آنها میشود. معیارهای شایستگی هم از نظر امام در درجه اول پرهیز از سوءاستفاده از موقعیت سیاسی بود؛ یعنی اگر حضرت کمترین احتمالی میداد که کسی از موقعیت خود سوءاستفاده کند او را به عنوان کارگزار خود تعیین نمیکرد. کاردانی و تخصص، توانمندی، تقوا، تجربه، حیا و پاکدامنی، امانتداری و مردمداری از دیگر معیارهای امام برای تعیین کارگزاران حکومتی بود. البته مسئولیت را پس از آزمایش به کارگزاران خود میسپرد و اگر میدید توان کار ندارند فوراً آنها را تغییر میداد. وقتی آن حضرت مالکاشتر را به مصر فرستاد، فرمود: من خیلی اینجا به مالک نیاز داشتم ولی ایثار کردم، چون میدانم او فردی کاردان و مردمدار است و میتواند از عهده کارهای شما بربیاید. آن حضرت میفرماید: بدترین حاکمان سیاسی کسانی هستند که مردم از جانب آنها احساس ناامنی کنند. امام با اینکه عقلکل بودند و نیازی به مشورت نداشتند در اداره امور حکومت با علما و اندیشمندان جامعه مشورت و به والیان خود نیز توصیه میکردند در اداره امور با افراد کاردان و دانشمند مشورت کنند. نکته دیگر اینکه امام بر رفتار والیان خود نظارت مستمر داشتند. یعنی وقتی کارگزاری را به منطقهای میفرستاد، عیون و جاسوس هم داشت تا اعمال آنها را گزارش کنند. حتی امام شرح وظایف والیان را به مردم هم نشان میداد تا در صورت تخلف والی، آن را به امام گزارش کنند و اگر والی خطایی انجام میداد که حکومتی بود او را تنبیه و توبیخ یا عزل میکرد. حتی در دوره حکومت امام، نامه دادخواهی یک پیرزن از والی ستمگر موجب عزل این مأمور حکومتی شد.
یکی از اصول مهم اخلاق حکومتی، عدالتمحوری است. امیرالمؤمنین(ع) برای رفع تبعیض و اصلاح نابرابریهای اجتماعی چه اقداماتی انجام دادند؟
بنیادیترین ملاک و مقیاس سنجش حکومتها که آیا بر اساس دینداری عمل کردند یا خیر، رعایت عدالت است. عدل امام علی(ع) در حکومت بسیار معروف است و میتوان آن را محوریترین شاخص در سیره حکومتی ایشان دانست. اگر برخورد امام را با اصحاب و نزدیکانشان بهویژه هنگام تقسیم بیتالمال ببینید متوجه میشوید عدالتمحوری ایشان تا چه اندازه بود. ابن ابیالحدید نقل میکند وقتی امهانی، خواهر امام علی(ع) به تقسیم بیتالمال اعتراض کرد که چرا او و غلام سیاهش هر دو، دو درهم دریافت کرده و بین آنها تفاوت قائل نشدهاند، امام پاسخ میدهد: «در کتاب خدا تفاوتی بین عرب و عجم و برده و آزاده ندیدم». اینها واقعاً اوج اخلاق است که بین خواهر خودش و بردهای سیاه که خدمتکار او است تفاوتی نمیگذارد. در توصیههای آن حضرت به زمامدارانش هم آمده: «اگر رهبری ۱۰ نفر را برعهده داشته باشید باید عدالت را رعایت کنید چون در روز رستاخیز باید پاسخگو باشید». ببینید توحیدمداری و عُقبیمداری این است. پس از پیامبر(ص)، مدتی در تقسیم بیتالمال، تبعیض و تفاوت بهوجود آمد و در نهایت هم برخی اموال حکومتی و بیتالمال در اختیار بنیامیه قرار گرفت. وقتی امیرالمؤمنین(ع) به حکومت رسید اعلام کرد: اگر این اموال به کابین زنانشان رفته باشد من آنها را به بیتالمال برمیگردانم. عدهای که از طریق بیتالمال، باغها و ثروتهای زیادی اندوخته بودند شروع به مخالفت با امام نموده و جنگهای سنگینی را به آن حضرت تحمیل کردند. امام در نهجالبلاغه برقراری عدالت را بزرگترین وظیفه حاکم اسلامی میداند و فرموده: اگر عدالت نباشد مردم دیگر امیدی به حکومت نخواهند داشت و بر رهبر عادل واجب است عدالت را اساس کار خود قرار دهد. ما نمونهای در تاریخ نداریم که بتواند تا این حد اخلاق و عدالت را در حکومت خود و در برخورد با اقشار مختلف جامعه رعایت کند. بنابراین عدالت، اساس حکومت علی است و در راه این عدالت جان عزیزش را در راه اسلام تقدیم کرد.
مردمداری و رأفت اسلامی در سیره حکومتی آن حضرت چه جایگاهی داشت؟
یکی از اصول مهم اخلاقی که در سیره حکومتی امام علی جلوه بارزی داشت، اصل کرامت و عزت انسانهاست. آن حضرت در نامه به مالکاشتر میفرماید: مردم چند دستهاند؛ یا برادر دینی تو هستند یا غیردینی و هر چه باشند انساناند و باید حق و کرامت انسانی در حکومت شما رعایت شود. امام با وجود همه مدارج عالی و داشتن امکانات دولتی، خود را بالاتر از دیگر مردم نمیدانست، پایینتر از حد متوسط مردم زندگی میکرد و مثل پیامبر(ص) با فقیرترین مردم نشست و برخاست داشت و سخن میگفت. مردمداری امام بهحدی است که به طور ناشناس به منزل یک زن بیسرپرست میرود و برای او نان میپزد. آن حضرت با وجود منابع دولتی و باغها و حلقههای چاهی که در مدینه داشت و خودش همه را به وجود آورده بود، میفرماید: شما نمیتوانید مثل من باشید من به دو قرص نان جوین اکتفا میکنم.
نظر شما