تحولات لبنان و فلسطین

شاعر «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» در آستانه میلاد مبارک امام علی (ع)، از چرایی سرودن این شعر و عنایتی گفت که امیرالمؤمنین(ع) به او داشتند.

عنایتی که امام علی(ع) به شاعر کرد

به گزارش قدس آنلاین، هنر متعالی همواره در طول تاریخ رسانه‌ای برای انتقال مفاهیم و اندیشه‌های ناب معرفتی است و در میان تمام هنرها، شعر در جامعه ایرانی همواره بزرگترین رسالت را در این زمینه بر دوش داشته است. گواه آن هم می‌تواند ابیاتی باشد که واقعه‌ای را در دل تاریخ زنده نگاه می‌دارند و با ترسیم حقیقت، جبهه‌ حق و باطل را مشخص می‌کنند. شاعرانی که اینگونه شعر را باور کرده‌اند، همواره می‌کوشند از قریحه‌ خود در حساس‌ترین مواقع به بهترین نحو بهره ببرند و آثاری خلق کنند که بجا و تأثیرگذار باشد. نمونه‌ای از این دست از شاعران در خیل کاروان شعر و ادب این سرزمین کم نبوده و نیستند؛ شاعرانی که صداقت و حقیقت را به ثمن بخس معاوضه نکردند.  

پس از انقلاب اسلامی نیز کم نبودند شاعرانی که با چنین هدفی در میدان حاضر شدند و با هنرشان از دین و میهن خود دفاع کردند. در خیل شاعران انقلاب اسلامی، بخش قابل توجهی از روشنگری بر عهده شاعران آیینی بوده که با الهام از مکتب حسینی، در راه احیای دین گام برداشته‌اند.

محمود اکرامی‌فر از جمله شاعرانی است که او را بیشتر با مصرع «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» می‌شناسیم. اکرامی‌فر از جمله شاعرانی است که در سروده‌هایش ضمن اظهار ارادت به ائمه اطهار(ع)، نگاهی اجتماعی نیز به این موضوع دارد. او شعر آیینی را تنها در مدح خلاصه نکرده است و تلاش دارد از زاویه دید جدیدتری به زندگی و زمانه ائمه(ع) بپردازد.  

«یا علی گفتیم و عشق آغاز شد»، مصرعی از مثنوی بلند اوست که در وصف چهارده معصوم و حضرت عباس(ع) در قالب کتابی با نام «دریا تشنه است» منتشر شده و در ذهن و زبان عامه مردم جا گرفته است. شاعر معتقد است که ماندگاری این مصرع، به دلیل عنایت امام علی(ع) است. در آستانه روز میلاد مبارک امیرالمؤمنین، امام علی(ع)، و روز پدر با محمود اکرامی‌فر درباره این اثرش گفت‌وگو کردیم که می‌توانید در ادامه بخوانید:

آقای اکرامی‌فر! مصرع «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد»، از جمله سروده‌هایی در وصف امام علی(ع) است که اقبال عمومی یافته است. این مصرع بخشی از منظومه بلند شماست که در کتاب «دریا تشنه است» منتشر شده است. کمی درباره حال و هوای این سروده بگویید و اینکه در چه فضایی سروده شد؟

انگیزه سرودن این مثنوی تقریباً از سال‌های ۶۹-۷۰ شروع شد. این اثر، یک غزل‌مثنوی ۳۱۳ بیتی برای ۱۴ معصوم(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) است. دلیل سرودن این اثر، این بود که در آن زمان نگاه مرثیه‌ای غالب بود. از سوی دیگر، به همه ائمه(ع) در ادبیات توجه نمی‌شد. در شب شعرها بیشتر برای امام حسین(ع)، حضرت رسول(ص) و بعضاً در وصف حضرت زهرا(س) شعر گفته می‌شد. این شعرها هم با نگاه مرثیه‌ای بود. فضای کلی شب شعرها پیرامون شعر عاشورایی، شعر نبوی و گاه شعر علوی بود.  

شعر آیینی، شعر، امام علی (ع) ,

حس من در آن زمان این بود که در وهله نخست این نگاه مرثیه‌ای لازم است، اما کافی نیست. دیگر اینکه آنچه امام حسین(ع) را به کربلا برد و ائمه(ع) را به آن عظمت رساند، لزوماً مرثیه نیست. از سوی دیگر، به این می‌اندیشیدم که چرا امام موسی کاظم(ع) در ادبیات ما غریب است؟ چرا در ادبیات ما امام حسن عسکری(ع) به اندازه امام رضا(ع) دیده نشده است؟ این شد که با خود عهد کردم سروده‌ای را به ۱۴ معصوم(ع) اختصاص دهم،  جامع‌نگری داشته باشم و به همه معصومین(ع) در ادبیات بپردازم. همچنین تلاش داشتم که نگاهم به ائمه(ع)، نگاه حماسی عاشقانه باشد و از سوی دیگر، کاری شیرین و خواندنی ارائه شود.  

 چرا ۳۱۳ بیت برای این مجموعه انتخاب کردید؟

چون عددی است که در ادبیات و فرهنگ ما جایگاه خاصی دارد. تعداد یاران امام زمان(عج) در زمان ظهور است. از سوی دیگر،  تعداد یاران پیامبر اکرم(ص) در جنگ بدر ۳۱۳ نفر بود. با این دیدگاه و با عشق شروع به سرودن کردم:

آخرین‌باری که طوفانی شدیم
پیش پای عشق قربانی شدیم

یک دو گام از خویشتن بیرون زدیم
واقف از اسرار پنهانی شدیم ...

 به نظر می‌رسد که این اثر در کنار توجه به مدح و وصف ائمه(ع)، نگاهی متفاوت به زندگی این بزرگواران، در مقایسه با کارهای مشابه در آن زمان، دارد. کمی درباره این موضوع صحبت کنید.

با غزل و عشق شروع کردم و بعد سعی کردم این عشق و مغازله را در وصف همه معصومین(ع) به کار برم؛ حالا یک جا پرداختن از این منظر بیشتر و یک جا کمتر دیده می‌شود. سعی کردم در بخشی از این اثر، تعریفی از عشق را نیز ارائه دهم:

عشق یعنی ما گرفتار همیم
دشمنان هم طرفدار همیم

انتشار بغض و لبخند است عشق
اولین لطف خداوند است عشق

هرچه می‌خواهد دلش آن می‌کند
می‌کشد ما را کتمان می‌کند ...

گفتم آخر عشق را معنا کنم
بلکه جای خویش را پیدا کنم

 آمدم دیدم که جای لاف نیست
عشق غیر از عین و شین و قاف نیست

آمدم گفتم به آواز جلی
عین یعنی عدل مولایم علی

شین شکوه و شور الله الصمد
قاف یعنی قل هو الله احد

عشق تا حد نهایت مال ماست
چهارده خُمّ ولایت مال ماست

و بعد اینطور ادامه دادم:

در خُم اول شناور می‌شوم
می‌روم از خویش و دیگر می‌شوم

یا محمد بر زبانم می‌وزد
آسمان در استخوانم می‌وزد...

شعر آیینی، شعر، امام علی (ع) ,

بعد راجع به حضرت علی(ع) هم به همین ترتیب. ضمن اینکه سعی داشتم نگاه نرم اجتماعی هم در وصف هر کدام از ائمه معصومین(ع) داشته باشم. مثلاً درباره حضرت زهرا(س) اینطور ادامه دادم:

گرچه طوفانی‌ترین دریاست عشق
خاک پای حضرت زهرا(س) است عشق...

در آن زمان بعضی از مداحان، حضرت زهرا(س) را با عنوان «خانم زهرا(س)» خطاب می‌کردند. معتقد بودم وقتی ما مثلاً به همکارمان می‌گوییم «خانم فلانی»، به حضرت زهرا(س)، نباید بگوییم «خانم زهرا(س)». حضرت زهرا(س)، حضرت زهرا(س) است؛  بنابراین سعی کردم در شعرم، واژه حضرت زهرا(س) را حتماً به کار ببرم:

حضرت زهرا(س) خدای عاشقی است
ابتدا و انتهای عاشقی است ...

 اشاره کردید که مجموعه «دریا تشنه است» را در وصف چهارده معصوم(ع) سرودید. چطور شد که بخشی از این مجموعه، به حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیز اختصاص یافت؟

تو نه از رومی نه از زنگی حسین
چهارده قرن است مظلومی حسین ...

من سعی داشتم مظلومیت امام حسین(ع) را در این ابیات نشان دهم. ما امام حسین(ع) را در تمام مدت زمان حیات مبارکشان به مردم معرفی و فقط به حضور ایشان در کربلا بسنده کردیم. کربلا یکی از وقایع و مهمترین واقعه زندگی حضرت سیدالشهدا(ع) است، اما امام حسین(ع) یک شهروند بود، یک پدر بود، یک فرزند و برادر بود. ما از معرفی این نقش‌های امام حسین(ع) غفلت کردیم.  

ما امام حسین(ع) کامل و جامعی به مردم معرفی نکردیم و فقط به معرفی امام حسین(ع) شهید بسنده کردیم. در نقش امامی، همسری، پدری، برادری و ... کمتر توجه کرده‌ایم. نتوانستیم جایگاه ائمه(ع) را آنگونه که بایسته و شایسته است، در نقش‌های مختلف زندگی‌شان معرفی کنیم.  

وقتی در وصف امام حسین(ع) شعر گفتم، خود به خود در وصف حضرت عباس(ع) نیز این شعر ادامه پیدا کرد؛ لذا این مثنوی درباره چهارده معصوم(ع) و حضرت عباس(ع) سروده شد.  

شعر آیینی، شعر، امام علی (ع) ,

 در بخشی از این اثر که در وصف امام زمان(عج) است، ما شاهد تغییراتی در وزن شعر هستیم. این تغییرات چرا اتفاق افتاد؟

وقتی به بخشی که مرتبط با امام زمان(عج) رسیدم،  وزن شعر تغییر کرد و نگاهم ساقی‌نامه‌ای شد. حدود ۲۰ بیت راجع به ایشان آورده‌ام، در این بخش هم وزن شعر و هم نگاه شاعر متفاوت است:

دست‌هایی کز تبار باده‌اند
با وضو مِی خورده و مِی داده‌اند ...

و با این ابیات تمام می‌شود: 

امام زمان خاک راه توام
خمارم خمار نگاه توام

امام زمان تا به کی انتظار
بیا و مرا از خماری درآر 

در این بخش محتوا و وزن تغییر می‌کند؛ چون ایشان حی و حاضر هستند و دیگر ائمه(ع) به شهادت رسیده‌اند.  

 سروده‌های مختلفی در مدح امام علی(ع) گفته شده است. هم از شاعران کلاسیک نمونه‌های درخشانی به یادگار مانده است و هم از شاعران معاصر. بیشترین اثریکه شما را در این مسیر تحت تأثیر قرار داد، کدام بود؟

از همه شاعران قبل از خودم،  همه سخنرانانی که صحبت‌هایشان را شنیده‌ام و همه کتاب‌هایی که خوانده‌ام، تأثیر پذیرفته‌ام. اما در این میان، وقتی کتاب «حماسه حسینی» شهید مطهری را خواندم،  به این باور رسیدم که:

حسین این نوحه و بانگ و علم نیست
حسین این گریه‌های دم به دم نیست

به این نتیجه رسیدم که باید طور دیگری امام حسین(ع) را ببینیم. ایشان و دیگر ائمه اطهار(ع) آنطور که هستند، در هیچ شعری دیده نشده‌اند. ما همه ائمه(ع) را در ادبیات ندیدیم، این بزرگواران را آنگونه که می‌خواستیم، دیدیم نه آنگونه که هستند؛ از این رو سعی کردم با نگاه متفاوتی به سیره این بزرگواران بپردازم.  

آثار متعددی را مطالعه کردم؛ از «علی‌نامه» گرفته تا شعر شعرای متعددی از جمله شهریار. همه این آثار روی من اثر گذاشته است، اما خودم خواستم که در درجه اول عاشقانه بگویم، دیگر اینکه نقبی به فرهنگ مردم بزنم.

وقتی مردم یا علی(ع) می‌گویند و برمی‌خیزند، چرا ما یا علی(ع) نگوییم و از عشق که وجه ممیزه حیوان و انسان است، حرف نزنیم؟ عشق وجه ممیزه انسان و حیوان است و به همین دلیل است که همه انسان‌ها عاشق هستند و بویی از عشق به مشامشان خورده است. من از این وجه ممیزه استفاده کردم و به حضرت علی(ع) پرداختم که همه آدم‌ها، فراتر از جناح‌ها و دسته‌بندی‌ها، دوستشان دارند. در این میان، از فرهنگ عامه نیز بهره بردم و خود امیرالمؤمنین(ع) نیز عنایت کردند و این مصرع «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» مورد اقبال عمومی قرار گرفت.  

 از محتشم تا شهریار و دیگر بزرگان شعر آیینی، معمولاً روایت‌هایی از عنایت ویژه ائمه(ع) در زندگی‌شان نقل شده است. شما پس از سرودن منظومه «دریا تشنه است» این تجربه را داشتید؟

اگر لطف و عنایت خود ایشان نبود، حتماً این شعر هم مانند شعرهای دیگری که قوی‌تر از این اثر هستند، در لابه‌لای کتاب‌ها می‌ماند و در ذهن و زبان مردم جا نمی‌گرفت. دلیل ماندگاری و رواج این شعر در بین مردم، عنایت خود حضرت علی(ع) است.  

من این مثنوی را در شرایط خاصی گفتم که بین من و امام(ع) و خدا است: 

کاش دریا در آستینم بود
کاش خورشید بر جبینم بود

آسمان را به شانه می‌بردم
ماه را شب به خانه می‌بردم

یللی تللی نمی‌کردم
غیر مدح علی(ع) نمی‌کردم

منبع: تسنیم

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.