«والدآزاری» گرچه اصطلاحی است که این روزها بیش از گذشته آن را میشنویم؛ اما پدیده تازهای نیست. در باب ششم گلستان (در ضعف پیری) این حکایت را خواندهایم: «وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم دلآزرده به کُنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خُردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟»
بر اساس آمارهای غیررسمی، هر ساله از بین ۶۰نفر سالمند حدود ۶نفر مورد آزار قرار میگیرند.اینکه والدآزاری یا سالمندآزاری ریشه در چه عواملی دارد و چگونه باید آن را از میان برد، پرسشهایی است که کارشناسان در گفتوگو با ما به آنها پاسخ گفتهاند.
والدآزاری عاطفی بیشتر شیوع دارد
فربد فدایی، استاد بازنشسته روانپزشکی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی در پاسخ به قدس میگوید: به دلیل آنکه این نوع خشونت که بیشتر از سوی نوجوانان ۱۲ تا ۱۷ ساله انجام میشود معمولاً توسط پدر و مادرها پنهان میماند، آمار و اطلاعات دقیقی از گستره آن در کشور وجود ندارد؛ اما گویا این موضوع در حال افزایش است.
وی سپس به ابعاد پدیده یاد شده میپردازد و میگوید: والدآزاری وجوه گوناگون دارد؛ جسمی، عاطفی و مالی. شایعترین آن والد آزاری عاطفی است که به صورت بیتوجهی به پدر و مادر، بیمهری به آنان، شرکت ندادن والدین در بحثها و تصمیمگیریهای خانوادگی، سرنزدن به والدین، محروم کردنشان از دیدار نوههای خود و شرکت ندادن پدر و مادر در میهمانیهای خانوادگی دیده میشود. متأسفانه گاه والدآزاری جنبه جسمی به خود میگیرد؛ مثلاً گاهی ضرب و جرح پدر و مادر به دلیل عدم کنترل ادار و مدفوع اتفاق میافتد. محروم کردن والد سالمند از نیازهای تغذیهای و بیتوجهی به نیازهای پزشکی آنان نیز از دیگر مصادیق والدآزاری جسمی است.
فدایی با ابراز تأسف از افزایش نسبتاً زیاد شیوع والدآزاری مالی، میافزاید: فرزندان ممکن است به صورتهای گوناگون در دارایی و اموال پدر و مادر دخل و تصرف کنند، مثلاً والدین را مجبور به دادن وکالت در مورد داراییهای خود کنند، از حسابهای بانکی آنان پول برداشت کنند و به طور کلی از ضعف و ناتوانی والد برای سوءاستفاده مالی بهره بگیرند.
وی با تأکید بر اینکه مخارج درمان برای سالمندان که بودجه ضعیفی دارند بسیار بالاست، میافزاید: دلیل این موضوع هم این است که بیمهها بخش اندکی از مخارج درمانی را میپردازند در حالیکه باید تمام مخارج را تقبل کنند.
فدایی به پیامدهای والدآزاری و راههای کاهش این آسیب میپردازد و میگوید: والدآزاری و کنار گذاشتن او موجب گسیختگی نسلی میشود. پدربزرگ و مادربزرگ رابط ارزشهای سنتی هویت و فرهنگ جامعه هستند. تأمین معاش آنها، برآوردن رایگان نیازهای درمانیشان، فراهم کردن مراکزی که سالمندان از صبح تا شب در آنجا مشغول کارهای مورد علاقه خود یا سرگرمی و ورزش باشند و امکان ارتباط با دیگر سالمندان را داشته باشند و حمایت حقوقی از آنان میتواند نویدبخش دوران سالمندی رضایتبخش برای آنان باشد.
خیلی وقتها فرزندان نمیدانند
اما فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک و خانواده، والدآزاری را در جامعه ایران چندان گسترده ارزیابی نمیکند و به قدس میگوید: ما هم با کودکآزاری و هم والدآزاری روبهرو هستیم. به عبارت دیگر والدینی داریم که به دلایل مختلف موجب آزار فرزندان میشوند و همچنین پسران و دخترانی که پدر ان و مادرانشان را مورد آزار قرار میدهند.
وی عوامل شخصی، اقتصادی و اجتماعی را در والدآزاری دخیل میداند و میگوید: برای مثال کودکانی که از سوی والدین مورد آزار قرار میگیرند وقتی به سن نوجوانی و جوانی میرسند بیشتر سبب آزار پدر و مادرشان میشوند یا فقر در خانواده خود دلیلی مهم برای آزار افراد است، خواه این آزار از سوی والدین به کودکان باشد یا برعکس.
قاسمزاده در خصوص روند والدآزاری در کشور میگوید: این مشکل را بیشتر تفاوت دو نسل میدانم چون دو طرف اطلاعی از نگرشها و رفتارهای یکدیگر ندارند و این موضوع موجب ناراحتی و مانع زندگی صلحجویانه بین آنها میشود. یعنی خیلی وقتها بچهها نمیدانند این رفتارشان موجب آزار والدینشان میشود و به آنها آسیب میرسانند.
این روانشناس در پاسخ به اینکه چرا در بین گروههای سنی، نوجوانان و جوانان بیشترین والدآزاری را دارند، میگوید: نوجوانی دوره بحرانی و گذار است و همانطور که دوره گذار برای هر جامعهای سختتر است دوران گذار عمر انسان هم نوجوانی است که خیلی سخت است. در این دوره سنی یکسری مسائل جدید مثل دوره بلوغ و فشارهای جسمی، روحی و... در زندگی فرد پیش میآید که قبلاً تجربهاش را نداشته و راههای کاهش این فشارها را نمیداند چون یاد نگرفته است. بنابراین نه تنها خشونت علیه والدین بلکه خیلی از رفتارهای منفی دیگر در سنین نوجوانی و جوانی بروز میکند.
وی میافزاید: افراد برای اینکه در دوره نوجوانی و جوانی به تعادل رفتاری برسند نیازمند دریافت کمکهای آموزشی هستند، این درحالی است که بسیاری از والدین رفتار درست با نوجوان را نمیدانند چون آن را نیاموختهاند. بارها دیدهام علت درگیری والدین با فرزندان، خود پدران و مادران بودهاند. گاهی اوقات نحوه پرسیدن از بچهها یا چگونگی پاسخ به مسائل و مشکلات آنان را نمیدانند. پدر و مادر یا فرزند خوب بودن آموختنی است و برای این منظور نیز باید در نظام آموزشی کشور، برنامههای آموزشی چگونگی رفتار با یکدیگر را داشته باشیم.
قاسمزاده در خصوص راهکارهای کاهش خشونت علیه والدین از سوی فرزندان هم میگوید: برای کاهش این آسیب باید دلایل بروز آن را از بین ببریم. مثلاً فقر را در بین خانوادهها کاهش دهیم؛ چون اثرات فقر اقتصادی در همه آسیبهای اجتماعی دیده میشود. علاوه بر این باید رفتار با یکدیگر را نیز آموزش داد و موضوع سوم هم به ساختارهای اجتماعی برمیگردد. یعنی هرقدر در جامعه آرامش برقرار باشد و افراد بیشتر با هم تعامل داشته و مهربان و شاد باشند، آن جامعه آرامتر است و هرچه جامعه آرامتر باشد افراد هم احساس آرامش میکنند و کمتر رفتارهای خشونتآمیز از خود بروز میدهند.
نظر شما