بر این موضوع نتایج عملکرد دانشآموزان ما در آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز، نمرات امتحانات نهایی و تحلیل درصدهای کنکور هم مهر تأیید میزند.
عملکرد ضعیف دانشآموزان در این آزمونها موجب شد تا شورایعالی آموزشوپرورش در جلسه اخیر خود برنامهها و راهبردهای ارتقای کیفیت نظام آموزشوپرورش مبتنی بر تحلیل نتایج مطالعات بینالمللی (تیمز و پرلز) درباره دروس ریاضی و علوم را به تصویب برساند.
حال پرسش این است که افت تحصیلی یا کیفی دانشآموزان ریشه در چه عواملی دارد و وزارت آموزشوپرورش برای ارتقای کیفیت آموزش چه راهبردهایی را در پیش خواهد گرفت؟
کیفیت آموزش اولویت نخست نیست
مسعود کبیری؛ مدیر دادهپردازی مطالعات تیمز و پرلز، با اشاره به بحث کیفیت آموزش در ایران به قدس میگوید: معمولاً کشورهایی که در آزمون تیمز شرکت میکنند توسعهیافته هستند که پس از تأمین نیازهای اولیه آموزشی به کیفیت آموزش میپردازند. بنابراین اگر در این آزمون برخی کشورها جایگاه بهتری از ما دارند تا حدی طبیعی است.
اما جدا از این نکته وضعیت ما به لحاظ کیفیت آموزش خوشایند نیست. یعنی در آزمون تیمز اگر میانگین نمره ۵۰۰ باشد شاید همه دانشآموزان ما به مقیاس ۵۰۰ نرسیدند که این بحث دیگری است ولی دغدغه اصلی اینجاست درصد قابل توجهی از دانشآموزان ما به نمره ۴۰۰ که به اجمال «یک» محسوب میشود، نرسیدند. در حالی که انتظار اولیه از یک دانشآموز پایه چهارم این است که حداقل توانایی سواد را داشته باشد. مثلاً در درس ریاضی چهار عمل اصلی را باید بلد باشند اما حتی همین را هم نمیدانند! و اینکه حدود یکسوم دانشآموزان ما حداقل سواد را ندارند نگرانکننده است. البته چنین دانشآموزانی در کجا تمرکز دارند و چه گروهی از افراد هستند خودش قابل بررسی است. هرچند میشود حدس زد که چه کسانی هستند. مثلاً عملکرد دانشآموزان روستایی و عشایری معمولاً از سایر دانشآموزان حتی دولتیها ضعیفتر است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش تصریح میکند: دسترسی ۱۰۰ درصدی ما به آموزش منجر به بهبود کیفیت آموزش نشده است در واقع نتایج مطالعات نشان میدهد به قیمت از دست دادن کیفیت آموزش در بعضی جاها دسترسی به آموزش را زیاد کردیم.
وی در خصوص عوامل پایین بودن کیفیت آموزش بهویژه در دروس ریاضی و علوم میگوید: براساس دادهها علاوه بر عواملی مثل معلم، محتوای آموزشی و... دو عامل در پایین بودن کیفیت آموزش در ایران پررنگ است. یکی از اینها کمبود زمان آموزش است. براساس نتایج مطالعات تیمز، ما در آموزش سالیانه دانشآموزان پایه هشتم و چهارم، زمان خیلی کمتری نسبت به دیگر کشورهای شرکتکننده در آزمون ۲۰۱۵ داریم. یعنی در هر دو پایه جزو کشورهای آخر هستیم. مثلاً زمان آموزش ما در پایه هشتم ۷۶۸ ساعت، اما میانگین کل کشورهایی که در آزمون شرکت کردند هزارو۲۳ ساعت بوده است. در پایه چهارم هم میانگین کشورهای دیگر ۸۹۵ ساعت است اما دانشآموزان ما ۶۲۵ ساعت به کلاس درس میروند که قاعدتاً سهمی که از کیک آموزش به دروس ریاضی و علوم میرسد به ترتیب ۱۰۹ و ۷۶ ساعت است که کم است.
وی بی توجهی به عدالت آموزشی را دومین عامل مهم در پایین بودن کیفیت آموزش در کشور میداند و با طرح این پرسش که آیا اهمیت کیفیت آموزش برای همه مسئولان یکسان است؟ میگوید: نمیخواهم بگویم نظام آموزشی ما دغدغه کیفیت آموزش را ندارند اما اولویت نخست آنها نیست.
امیدی به این مصوبه نیست
اما مصطفی قادری، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی در رشته مطالعات درسی به قدس میگوید: وقتی یک نظام ارزیابی نداریم که به صورت دائمی پیشرفت دانشآموزان و عملکرد معلمان را رصد کند باید شاهد افت تحصیلی دانشآموزان باشیم که البته هستیم. به طوری که مثلاً در حاشیه شهر تهران دانشآموز پایه ششم سواد خواندن و نوشتن ندارد.
وی با ابراز تأسف از اینکه اصلاح برنامههای درسی در کشور به کُندی انجام میشود، میگوید: دلیل این موضوع هم به نظام متمرکزی بر میگردد که در سازمان پژوهش شکل گرفته است. در حقیقت نظام برنامه درسی ما در خدمت تألیف کتابهای درسی است و نقش و کارکردی در نظارت و تبیین استانداردها ندارد. به طوری که هنوز نتوانستهایم کتابهای چندتألیفی و یا کتابهایی مبتنی بر نیازهای استانی تألیف کنیم. بنابراین باید آزمونهای استاندارد ملی داشته باشیم چون آزمونهای ملی مقدمهای برای ارزیابی دانشآموزان در سطح بینالمللی هستند. ضمن اینکه اجرای آن به نسبت آزمونهای بینالمللی مثل تیمز و پرلز هم راحتتر و کمهزینه تر و هم نتایجش بهتر و کاربردیتر است.
وی در همین زمینه میافزاید: آموزشوپرورش در سیاستگذاریهای کلی باید استانداردهای ملی پیشرفت تحصیلی را تدوین کند. البته برای این منظور باید اداره و یا حتی سازمانی تشکیل شود چون تمام کار دفتر سنجش وزارت آموزشوپرورش برگزاری امتحانات نهایی و کنکور است و نمیتواند بار اضافی را متحمل شود.
قادری در خصوص مصوبه اخیر شورای عالی آموزش هم میگوید: امید زیادی به این مصوبه نیست چون نظام برنامهریزی درسی ایران در طول ۱۰۰ سال گذشته بدون تغییر باقی مانده است ضمن اینکه از این مصوبات در گذشته زیاد داشتهایم که چندان تأثیر مثبتی نداشتهاند. برای ارتقای کیفیت آموزشی باید یک برنامه درسی مردمی داشته باشیم. یعنی در اختیارات نظام برنامه درسی معلمان، خانوادهها و مردم شریک باشند؛ وگرنه با محول کردن مرتب سیاستگذاریها به خیابان ایرانشهر، آنچه انجام میپذیرد همین است. یعنی همین تکالیفی که به عهده سازمانها گذاشته میشود و آنها هم از عهده این تکالیف بر نمیآیند.
نظر شما