به گزارش قدس آنلاین، درست است که اسفند حالوهوای عید را با خود میآورد و آدمی را به فکر بدوبدوهای قبل از سال تحویل میاندازد؛ اما چهار دهه قبل وضعیت متفاوت بود و با فرارسیدن این ماه، رزمندهها تلاش میکردند بیش از پیش مقابل ماشین جنگی صدام بایستند و حتی برای چند روزی هم که شده آرامش مردم در آخرین ماه سال حفظ شود. مولفهای که درنهایت باعث میشد هر سال آمار شهدای ایرانی در این ماه بالا برود؛ شهدایی که نام برخی از آنها در ذهن مردم حک شده و حتی گذشت زمان هم نتوانست فاصلهای بین آنها و نسلهای سوم و چهارم انقلاب بیندازد.
از میان شهدای هشتسال جنگ تحمیلی نزدیک به سههزار و ۹۷نفرشان، دانشجو یا فارغالتحصیل بودند؛ آنهایی که رفتند تا ایران به سرنوشت برخی از کشورهای همجوار دچار نشود. شهدایی که یا فارغالتحصیل شده بودند یا همزمان با جنگ کلاس درس را نیمهکاره رها کردند و بهسوی جبههها روانه شدند تا آرزوی فتح ۳روزه تهران توسط صدام برای همیشه به گور برود. در این گزارش به معرفی شهدایی پرداختیم که در اسفندماه به شهادت رسیدند.
شهیدمحمدابراهیم همت؛ مخالفت با تحصیلش در دانشگاه
محمدابراهیم همت دوازدهم فروردین۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات خود را در همان شهر به پایان رساند و توانست در سال۱۳۵۲ دیپلم بگیرد. همت بعد از اتمام دوران دبیرستان، در کنکور سراسری شرکت کرد و علیرغم قبولی، اما در زمان اعلام نتایج نام ابراهیم همت در لیست ذخیره قرار گرفت، اما جالب اینجاست که بعد از پایان ثبتنام و انصراف برخی دانشجویان، وی مشمول پذیرش در دانشگاه شد اما همچنان نامش در پذیرفتهشدگان نهایی قرار نداشت.
اعتراض کتبی این شهید مبنیبر ضایعشدن حقش هم راه بهجایی نبرد؛ چراکه صاحبمنصبان مخالف حضورش در دانشگاه بودند. اعتراضهای وی هم درنهایت راه بهجایی نبرد هرچند جلوی ورود او به دانشگاه گرفته شد اما او بیکار ننشست و در همان سال پس از قبولی در امتحانات ورودی دانشسرای تربیتمعلم اصفهان، به این شهر رفت تا تحصیلاتش را تمام کند. او بعد از دوسال توانست در سال۱۳۵۴ مدرک فوقدیپلم خود را بگیرد و دوباره با اتمام دوره سربازیاش به شهرضا برگشت و در روستاهای اطراف مشغول به تدریس شد.
تلاش او برای آشنایی دانشآموزان با افکار امامخمینی(ره) باعث شد ساواک به او اخطار داده و تحت تعقیب قرار بگیرد، موضوعی که باعث شد او بار دیگر از شهرضا برود. شهیدهمت در سال۱۳۵۷ و با افزایش درگیریهای انقلابیون به شهرضا بازگشت و سازماندهی تظاهرات مردمی را برعهده گرفت. بعد از آغاز جنگ او همراه با احمد متوسلیان و بهدستور محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران، مامور شدند نهتنها به جبهه جنوب بروند بلکه همزمان تیپ محمدرسولالله را هم تشکیل دهند. اولین تجربه او در قامت فرمانده نیروی نظامی نیز به عملیات فتحالمبین برمیگردد، البته حضور او در عملیاتهای مهمی مانند بیتالمقدس باعث شد تیر۱۳۶۱ فرماندهی تیپ۲۷ محمدرسولالله را عهدهدار شود. همت هفدهم اسفند سال۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر، زمانی که برای بررسی وضعیت جبهه مقدم رفته بود، بر اثر اصابت گلوله توپ در نزدیکیاش به شهادت رسید.
شهیدمهدی باکری؛ سرمنشأ تشکل اسلامی در دانشگاه قبل از انقلاب
مهدی باکری در ۳۰فروردین سال۱۳۳۳ در میاندوآب به دنیا آمد. بعد از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. کاظم میرولند از دوران دانشجویی شهید اینطور تعریف میکند: «با او در دانشکده فنی تبریز آشنا شدم؛ اولین گفتوگوی مفصل ما در شبی زمستانی صورت گرفت. او درباره آینده انقلاب و مسائل عقیدتی و مبارزاتی سخن گفت و ما را اسیر خود کرد. آنموقع جو غالب در دانشگاهها مذهبی نبود.
گروهی از دانشجویان مسلمان و کسانی که خط امام را تبیین میکردند، دور هم جمع شدیم. آقامهدی، سرمنشأ تشکل اسلامی بود. در آن زمان مهدی دو چهره داشت: چهرهای در دانشگاه و بین دانشجویان و چهره دیگری در خارج از محیط دانشگاه. معتقد بود باید وظیفه خود را درقبال اسلام و انقلاب ادا کنیم و لذا درباره فعالیتهای خارج از محیط دانشگاهی خود با احدی صحبت نمیکرد. مطالعه آثار حضرتامام(ره) جزء اولین کارهایی بود که با مهدی شروع کردیم. هر جمله کتاب ولایتفقیه امام با تامل و تعقل مطالعه میشد. قرآن و احادیث و روایات بهدقت مورد بررسی قرار میگرفت.
در سال۱۳۵۴ اتفاقی در تبریز افتاد که بهنحوی پای مهدی به میان کشیده شد. در آن سال درکنار فعالیت در دانشگاه، مبارزه در سطح شهر هم کموبیش ادامه داشت. مهدی و همراهانش معتقد بودند باید تظاهرات محدود محیط دانشگاه را به سطح شهر کشاند.» بعد از پیروزی انقلاب مهدی باکری نقش فعالی در ساماندهی سپاه پاسداران داشت. همزمان با فعالیت در سپاه، شهردار ارومیه شد. با شروع جنگ تحمیلی ازدواج کرد و بلافاصله عازم جبهه شد. مهدی باکری در مدت کوتاهی توانست در عملیات فتحالمبین بهعنوان معاون تیپ نجفاشرف حضور پیدا کند که از ناحیه چشم مجروح شد، اما دوباره در عملیات والفجر در قامت فرمانده لشکر عاشورا شرکت کرد. باکری در عملیاتهای بیتالمقدس، رمضان، مسلمبنعقیل، والفجر مقدماتی، والفجر۱ تا والفجر۴ و عملیات خیبر حضور داشت و درنهایت در عملیات بدر درحالیکه توسط نیروهای عراقی در جزیره مجنون محاصره شده بود، با تیر مستقیم نیروهای عراقی، ۲۵اسفند سال۱۳۶۳ به شهادت رسید. پیکر شهید مهدی باکری هیچوقت پیدا نشد و مفقودالاثر باقی ماند.
شهید مهران بلورچی؛ جبهههای جنگ را به دانشگاه شریف ترجیح داد
مهران بلورچی در بهار سال۱۳۴۵ در تهران به دنیا آمد. مهران درکنار تحصیل خود در جلسات مذهبی و جلسات حقشناس حاضر میشد و در هر فرصتی به مطالعه کتب اسلامی و کتابهای شهیدمطهری، شهیددستغیب و اصول کافی میپرداخت. مهران پس از پیروزی انقلاب به جبهه جهاد در عرصه سازندگی رفت. این شهید تا قبل از حمله صدام، در جهاد سازندگی و در حوزه کشاورزی برای رونق بخشیدن به اقتصاد فعالیت میکرد، اما در سال۱۳۶۱ و همزمان با پیشروی عراق در خاک ایران، علیرغم اینکه هنوز دانشآموز بود، راهی جبهه شد.
نکته بارز درباره این شهید آن است که حضور در میدان نبرد باعث نشد او دست از درسخواندن بکشد، بهطوری که در سال۱۳۶۲ موفق به کسب دیپلم خود از دبیرستان مفید شد، جالبتر اینکه در همان سال در رشته برق و الکترونیک دانشگاه شریف قبول شد، اما حتی دانشگاه شریف هم نتوانست مانع بازگشت دوباره او به جبههها شود، بهطوری که دوباره عازم مناطق عملیاتی شد و اینبار نامش را هم به علی تغییر داد. این شهید ۲۲آذرماه۱۳۶۳، یعنی دو سال قبل از شهادتش دفترچهای را برای خود داشت که در آن درکنار ثبت خاطرات، به نوشتن گناهانش هم میپرداخت، شهیدی که درنهایت بعد از چندینسال جهاد در عرصه جنگ و دانشگاه در دوازدهم اسفند سال۱۳۶۵ در عملیات کربلای۵ و منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
شهیداتابک سپهری؛ شهیدی که ۳بار در دانشگاه تهران قبول شد
شهید اتابک سپهری در مرداد سال۴۳ در تهران به دنیا آمد. دوران دبستان و راهنمایی را در همان زادگاهش سپری کرد، دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کرد و بعد از آن بهطور پیاپی سهبار در دانشگاه تهران شرکت کرد. مرتبه اول رشته هلیکوپترسازی و دورههای دوم و سوم در رشته معماری قبول شد؛ اما دوبار اول بهخاطر باقیماندن یک درس ریاضی موفق به شرکت در دانشگاه نشد و درنهایت سومینبار توانست در رشته معماری وارد این دانشگاه شود، درست زمانی که در این دانشگاه گروهکها فعال شده و قدرت را در دست گرفته بودند. این شهید ذهن خلاق و عجیبی داشت و استعداد فوقالعادهای در ساختن کاردستیها و وسایل برقی از خود نشان میداد. شهید سپهری برای اولینبار یکم اسفند۶۴ عازم جبهه شد و روز پنجشنبه ۸اسفند همان سال ساعت ۹صبح حین انتقال مجروحان به بیمارستان صحرایی بر اثر اصابت راکت به شهادت رسید.
شهید علی معقولی؛ فارغالتحصیل دانشگاه تهران و از طراحان پل خیبر
علی معقولی در سال۱۳۳۰ در یکی از محلات لنگرود پا به دنیا گذاشت و توانست بعد از گرفتن دیپلم، در سال۱۳۴۹ در رشته مهندسی برق دانشگاه تهران قبول شود. او پس از مدتی با علاقهمندی به رشته راهوساختمان تغییررشته داد و در سال۱۳۵۵ موفق به اخذ پایان دوره مهندسی راهوساختمان شد. معقولی از همان زمان ورود به دانشکده، در فعالیتهای مذهبی شرکت میکرد و درکنار آن، با حضور در کلاس ایدئولوژی مساجد، در این زمینه سخنرانی میکرد. این شهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای آبادی کشور به جهاد سازندگی پیوست و با آغاز جنگ تحمیلی، ترجیح داد سنگر خود را تغییر داده و برای دفاع از کشور به عضویت سپاه درآید و با توجه به تحصیلات دانشگاهیاش در سمت مسئول واحد مهندسی لشکر۲۵ کربلا به انجام وظیفه مشغول شد. او با توجه به رشته دانشگاهی خود در ساخت پل خیبر دخیل بود، این پل طولانیترین پل شناور نظامی در دنیا محسوب میشود. علی معقولی بعد از چندینبار اعزام ازسوی سپاه، ۱۲اسفند سال۶۲ در اطراف جزایر مجنون به شهادت رسید. از این شهید دو فرزند به یادگار مانده است.
شهیداحمدرضا احدی؛ نفر اول کنکور تجربی سال ۶۴
آبان سال۱۳۴۵ در اهواز متولد شد و همزمان با آغاز جنگ همانند دیگر همشهریهای خود مجبور به ترک خانه و رفتن به ملایر شد. این شهید علیرغم اینکه از شهر خود بهاجبار کوچ کرده بود، اما درسش را رها نکرد و توانست دیپلم خود را در سال۶۳ در رشته تجربی بگیرد. او برای اولینبار در دوران دبیرستان شرکت در جنگ را تجربه کرد و در عملیات رمضان که در سال۶۱ برگزار شد، مجروح نیز شده بود. این شهید استعداد زیادی در یادگیری داشت، بهطوری که در سال آخر دبیرستان پس از ۶ماه حضور در خطمقدم جبهههای جنگ و بازگشت و شرکت در امتحان نهایی بهعنوان دانشآموز ممتاز شناخته شد. احدی در سال۶۴ در کنکور سراسری شرکت کرد و توانست رتبه اول تجربی را بهدست آورده و راهی دانشگاه شهیدبهشتی تهران شود. این شهید همیشه بین جبهه و دانشگاه در رفتوآمد بود تا اینکه درنهایت شب دوازدهم بهمن سال۶۵ به شهادت رسید. پیکر این شهید بالاخره بعد از گذشت دو هفته به ملایر بازگشت و در خاک آنجا آرام گرفت.
شهید احمد آبانیآرانی؛ اولین فارغالتحصیل انستیتو فنی کاشان
احمد آبانی در سال۱۳۳۹ در آران متولد شد. او در سال۱۳۵۴ درحالیکه بیش از ۱۵سال نداشت توانست در شهر کاشان دوران دبیرستان را تمام کند و در همان سال در کنکور سراسری شرکت و موفق به ورود به انیستیتوی کاشان شد. شهیدآبانی اولین دانشجو در اولین دوره انستیتو فنی کاشان بود که این دوره را با موفقیت پشتسر گذاشت.
درس برای این شهید از اهمیت ویژهای برخوردار بود بهطوری که یکبار دیگر در کنکور شرکت کرد و در دانشگاه کرمان در رشته زمینشناسی پذیرفته شد و با انجام کارهای انتقالیاش، به اصفهان بازگشت. بعد از پیروزی انقلاب و همزمان با تعطیلی دانشگاهها بهدلیل انقلاب فرهنگی، به کار جهادی در منطقه محروم کهگیلویهوبویراحمد روی آورد. درنهایت نیز در سال۱۳۶۰ به عضویت سپاه کاشان در آمد و نهتنها در مناطق مختلف جبههها حاضر شد بلکه سهماه نیز به لبنان رفت و درکنار احمد متوسلیان به جنگ با رژیمصهیونیستی پرداخت. او درنهایت دوسال بعد در ۱۸اسفند سال۶۲ در عملیات خیبر در جنوب کشور به شهادت رسید.
شهید حسین امینیمقدم؛ راهاندازی انجمن اسلامی دانشجویان در دانشگاه تبریز
شهید حسین امینیمقدم در سال۱۳۳۶ در شهرستان کاشمر به دنیا آمد و بعد از مدتی برای گرفتن دیپلم و تحصیل در رشته ریاضی به مشهد رفت. فعالیت سیاسی خود را از همین دوران شروع کرد و توانست با ارتباطگیری با طلاب مبارز و دانشجویان دانشگاه مشهد فعالیتهای خود را منسجمتر کند. بعد از شرکت در آزمون ورودی دانشگاه، در سال۱۳۵۶ در رشته مکانیک دانشگاه تبریز قبول شد. از بدو ورود با نام مستعار حسین تبریزی فعالیت خود را ادامه داد و در دانشگاه نیز «کتابخانه اسلامی دانشجویان» را بنا کرد، کتابخانهای که بعد از مدتی به مرکز فعالیت دانشجویان تبدیل شد. وی در دوران دانشجویی خود و با فعالیتهای صنعتی-سیاسی و شرکت در برنامه کوهنوردی و مجالس اسلامی در مدتی کوتاه به نیرویی فعال در دانشگاه تبدیل شد.
او بعد از ورود به دانشگاه همچنان به فعالیتهای سیاسی خود ادامه داد. این شهید در راهپیمایی نوزدهم دی در قم، ۲۹بهمن۵۶ در تبریز، ۱۷شهریور میدان شهدا و ۱۳آبان در دانشگاه فعال و تاثیرگذار بود. علیرغم اینکه این شهید تحت تعقیب قلمداد میشد، اما در فعالیتهای فرهنگی حضور پررنگی داشت بهطوری که برپایی نمایشگاه عکس شهدا و بررسی جنایات رژیم طاغوتی و پخش نوارهای امام ازجمله فعالیتهای او بود. شهید حسین امینیمقدم بعد از پیروزی انقلاب برای ادامه تحصیل به تبریز بازگشت و انجمن اسلامی دانشجویان را تاسیس کرد؛ اما در دوران تعطیلی دانشگاهها دوباره به کاشمر بارگشت تا اینکه با صدور فرمان امامخمینی درباره تشکیل جهاد سازندگی، با جمعی از فارغالتحصیلان اقدام به تاسیس جهاد سازندگی در کاشمر کرد.
در ۱۳آبان۱۳۵۸ به همراهی دانشجویان پیرو خط امام پرداخت و در خارجکردن صداوسیمای مرکز آذربایجانشرقی از دست هواداران حزب خلق مسلمان نیز با سپاه همکاری کرد. شهید حسین امینیمقدم در دوران دفاعمقدس، مسئولیتهایی مختلف از قبیل فرماندهی نیروهای نظامی و ایجاد بسیج مستضعفین را در شهر خود برعهده گرفت؛ همچنین در آغاز عملیات خیبر سمت فرماندهی تیپ امامصادق(ع) را برعهده داشت و درنهایت نیز در ۵اسفند سال۶۲ بر اثر اصابت تیر مستقیم به شهادت رسید.
منبع: روزنامه فرهیختگان
نظر شما