تحولات لبنان و فلسطین

هرچه باشد، پارادایم‌های سازمان سینمایی، این‌بار نیز دامن کارگردان بزرگ این سینما را گرفت تا «رستاخیز» تنها یک عرضه کم‌رمق را تجربه کند. فیلمی که قرار بود با اکران منظم در ایران و خارج از کشور، مسبب بسیاری از اتفاق‌های خوب در حوزه سینمای دینی ما باشد، حالا اینچنین به این اکران برخط رسید تا تنها نفع آن، نمایش اثر برای قشر گسترده‌ای از مردم که احتمالا نسخه آن را به شکلی رایگان و از طرق غیرقانونی دریافت می‌کنند، فراهم شود.

عاقبت انحراف

به گزارش قدس آنلاین، فیلم «رستاخیز» پس از یک دوره مرارت ۹ساله، بالاخره از دوشنبه این هفته به‌صورت برخط اکران شد تا تنها، مشکل نمایش این فیلم حل شود اما صورت‌مساله آن همچنان به قوت خود باقی باشد.   شاید کمتر کسی فکرش را می‌کرد که روزگاری، کارگردانی مانند «احمدرضا درویش» با آن سابقه قابل‌قبول در رابطه با فیلمی با محوریت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا، ۹سال انزوا و خانه‌نشینی را تجربه کند و در انتها به خفیف‌ترین شکل ممکن مورد عنایت قرار بگیرد.   اما هرچه باشد، پارادایم‌های سازمان سینمایی، این‌بار نیز دامن کارگردان بزرگ این سینما را گرفت تا «رستاخیز» تنها یک عرضه کم‌رمق را تجربه کند.

فیلمی که قرار بود با اکران منظم در ایران و خارج از کشور، مسبب بسیاری از اتفاق‌های خوب در حوزه سینمای دینی ما باشد، حالا اینچنین به این اکران برخط رسید تا تنها نفع آن، نمایش اثر برای قشر گسترده‌ای از مردم که احتمالا نسخه آن را به شکلی رایگان و از طرق غیرقانونی دریافت می‌کنند، فراهم شود.   در تمام این سال‌ها، محوریت مساله روی همان اعتراض ۹ سال پیش باقی ماند و هیچ پیشرفتی حاصل نشد. در برخی از این سال‌ها و در موسم محرم، هرازچندگاه اخباری مبنی‌بر تعیین‌تکلیف این فیلم در برخی رسانه‌ها منتشر می‌شد اما در عمل، هیچ‌گاه اتفاقی برای این ساخته احمدرضا درویش رخ نداد تا وی در تمام این سال‌ها، فعالیت چندانی در سینما نداشته باشد و به‌نوعی، به همان سرنوشتی دچار شود که پیش از او بسیاری از بزرگان این سینما دچارش شده بودند.

رستاخیز چگونه ساخته شد

احمدرضا درویش بلافاصله پس از «دوئل»، درگیر تحقیق و پژوهش این فیلم می‌شود. مراحل تحقیق و نگارش فیلمنامه، چیزی حدود ۴ سال زمان می‌برد و یک سال هم مراحل پیش‌تولید آن طول می‌کشد. فیلم در بهمن ۸۸ کلید می‌خورد و پس از یک سال، فیلمبرداری آن به پایان می‌رسد.   مراحل فنی اثر نیز ۲ سال به طول می‌انجامد. این فیلم با سرمایه‌گذاری شخصی افراد و نهادهایی از ایران، کویت و انگلستان ساخته شد و در تولید آن، برخی چهره‌های مطرح بین‌المللی حضور داشتند که ازجمله آنها می‌توان به «طارق انور»، تدوین‌گر و «استفن واربک»، آهنگساز اشاره کرد.

ماجرا از کجا شروع شد؟

نخستین نمایش عمومی فیلم، شب ۱۶ بهمن ۹۲ در برج میلاد و سالن اهالی رسانه ترتیب داده شد. اما اگر بخواهیم ریشه این مشکلات را آسیب‌شناسی کنیم باید به یک ماه و نیم قبل از این تاریخ بازگردیم. یعنی عصر ۲دی ۹۲ که فیلم به‌صورت محدود برای برخی اعضای کابینه دولت وقت به نمایش گذاشته شد و درواقع ریشه اختلاف درمورد فیلم، از همان زمان آغاز شد.   خروجی آن نشست تعریف‌ها و خداقوت‌گفتن‌ها بود؛ اما یک جریان خزنده، استنباط خود را از این فیلم به آدم‌هایی که در آن جلسه حضور نداشتند، منتقل کرد. درنتیجه این اتفاق‌ها بود که از اواسط دی‌ماه، برخی زمزمه‌ها علیه فیلم آغاز شد.

فیلمی که تا آن زمان تلاش کرده بود اطلاعات چندانی را در اختیار رسانه‌ها قرار ندهد، حالا با این زمزمه‌ها، مشخص شد که چهره تنی چند از معصومان(ع) را به شکلی واضح به تصویر کشیده و این، برای نخستین‌بار است که چنین اتفاقی در سینمای ایران رخ می‌دهد.   هدف از بروز چنین زمزمه‌هایی آن بود که جلوی پذیرش فیلم در جشنواره فجر گرفته شود اما شأن کارگردان و محوریت سوژه‌ای که بدان ورود کرده بود، به‌اندازه‌ای بود که اساسا نمی‌شد جلوی آن را گرفت. آن زمزمه‌ها نیز در آن زمان چندان جدی گرفته نشد و در هیاهوی ذاتی زمان جشنواره گم شد.

آغاز علنی مخالفت‌ها

با آغاز جشنواره، طیف مخالفان این فیلم در روزهای قبل و در جریان آن زمزمه‌ها، کنجکاوی بالایی برای تماشای فیلم از خود نشان می‌دادند، در همان روزهای نخستین، به تماشای فیلم در سینماهای مردمی نشستند. این عده، نه‌تنها به نشان دادن چهره برخی معصومان اعتراض داشتند که فیلم را دچار اشکالات محتوایی نیز دانستند.   آنها اعتراض خود را از طریق تریبون‌های خود مطرح کردند و این اعتراض، شکل بیرونی به خود گرفت تا هجمه‌ای علیه فیلم شکل بگیرد. این اعتراض‌ها به‌اندازه‌ای بود که فشارها را به دبیر وقت جشنواره فجر وارد آورد تا فیلم را از فرآیند داوری خارج کند اما با ایستادگی سازمان سینمایی، فیلم داوری شد و علاوه‌بر نامزدی در ۱۱ بخش، موفق به دریافت ۸ سیمرغ ازجمله سیمرغ بهترین فیلم و کارگردانی شد.   این اتفاق، آتش خشم مخالفان را بیشتر کرد تا جایی که کار را به تحصن و اعتراض‌هایی در قالب سخنرانی کشاندند.

نخستین واکنش مقامات رسمی

 در میان اعتراض‌کنندگان به این فیلم، اسامی برخی آیات عظام نیز دیده می‌شد. همین عامل سبب شد یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور که در ایام جشنواره موفق شده بود به‌صورت شفاهی، گفت‌وگویی با وزیر ارشاد وقت بگیرد، مدعی شد که وزیر گفته: «فیلمنامه «رستاخیز» با شخصیت‌های حوزوی هماهنگ شده و مشکل تاریخی ندارد و کامل منطبق با تاریخ صحیح عاشوراست و بسیاری از مراجع همچون آیت‌الله سیستانی آن را تایید کردند.»

این اظهارات که آتش مخالفان را بیشتر کرد، در کمتر از ۲۴ ساعت توسط دفتر وزیر تکذیب شد. این تکذیبیه به مخالفان این جرات را داد تا دایره مخالفت‌هایشان را با فیلم بیشتر کنند؛ چراکه این تکذیبیه را در قامت عقب‌نشینی وزارت ارشاد در برابر خواست خود تفسیر می‌کردند.

در همین بحبوحه، موسسه فرهنگ تماشا که از سرمایه‌گذاران فیلم بود، با انتشار متنی به‌صراحت اعلام کرد که هیچ‌یک از مراجع تقلید، در جریان این فیلمنامه قرار نداشته‌اند. با این اظهارنظر، برخی آیات عظام نظیر آیت‌الله وحیدخراسانی، آیت‌الله مکارم‌شیرازی، نوری‌همدانی و مقتدایی اعتراض‌های گسترده‌ای را علیه فیلم ابراز داشتند.

در این میان، جامعه مداحان نقش جالب‌توجهی در بسط این اعتراض‌ها داشت. سیدمجید بنی‌فاطمه، عبدالرضا هلالی، حاج‌منصور ارضی و وحید یوسفی از طلیعه‌داران این اعتراض‌ها بودند.

مجتبی بنی‌فاطمه یادداشتی انتقادی نوشت و آورد: «وقتی نمی‌توانیم اثری در خور ‌شأن واقعه عاشورا بسازیم، بیاییم و برای امام‌ حسین(ع) فیلم نسازیم. چه اصراری داریم تصورات مردمی که از کودکی با امام‌ حسین(ع) خو گرفته‌اند با تخیلات خود تخریب کنیم؟ چطور جرات کردید تصویر حضرت ‌عباس(ع)، حضرت‌ علی‌اکبر(ع) و... را در فیلم خود نشان دهید؟ بالاتر از همه اینها چطور این حق را به خود دادید که صدای حضرت ‌زینب(س) را شبیه‌سازی کنید؟ گستاخی تا کجا؟»

در همین بحبوحه، حاج‌منصور ارضی در مراسم دعای کمیل با انتقاد شدید از این فیلم و مسئولان سینمایی کشور گفت: «مراجع تقلید درباره حرام بودن نشان دادن تصویر معصومان(ع) فتوا داده‌اند. اما نشان دادن عکس و صورت اینها، تنها بخشی از مشکلات این فیلم است؛ حالا هر چقدر هم ‌می‌خواهند به طراح و سازنده و هنرپیشه‌های داخلی و رقاصان خارجی آن جایزه بدهند.»

عبدالرضا هلالی نیز در مراسم هفتگی خود حمله شدیدی را علیه فیلم و کارگردان آن صورت داد. این مداح گفت: «شما می‌خواهید مثال بزنید و از تخیل‌تان استفاده کنید، خب این همه سوژه تاریخی. اما شما حق ندارید درمورد مبدا تاریخی و تعامل و تعالی بشر نظر بدهید. چرا گیر دادید به امام حسین(ع)؟ آنقدر قشنگ به این مسائل وارد ‌می‌شوند و تحریف می‌کنند. آقای درویش مبنای تاریخی ساخت این فیلم کجاست و از کجا درآمده است؟ شما یک سند آوردی که پسر حر در شام و کوفه بوده، من دست شما را می‌بوسم.»

واکنش درویش به این اعتراض‌ها

در برابر این حجم از اعتراض‌ها برخی کارگردان‌های سینمای ایران ازجمله ابراهیم حاتمی‌کیا و مجتبی راعی، تلاش کردند با بیان این موضوع که اجازه ندهیم با این شکل انتقاد، مسیر برای فعالیت دیگر کارگردانان دشوار شود، معترضان را به آرامش دعوت کنند اما آتش اعتراض‌ها، روزبه‌روز بیشتر می‌شد.

دربرابر همه این اعتراض‌ها، احمدرضا درویش سیاست سکوت را درپیش گرفته بود و مانند همیشه، هیچ اظهارنظری نکرد. البته که شاید درویش فارغ از خصلت ذاتی خود که چندان اهل رسانه‌ای کردن و حاشیه‌پردازی نیست، گوشه‌چشمی هم به اتفاق‌های اواخر دهه ۸۰ داشت. جایی که مساله نشان دادن چهره حضرت عباس(ع) در سریال «مختارنامه» و بازی یک هنرپیشه به جای ایشان، جامعه متدینان را به‌شدت نگران کرد و سرانجام با مواضع محکم مراجع عظام تقلید حضرات آیات‌عظام صافی‌گلپایگانی، وحیدخراسانی، مکارم‌شیرازی، مظاهری‌اصفهانی، علوی‌گرگانی، محمدصادق روحانی، موسوی‌اردبیلی، ملکوتی‌تبریزی و حسینی‌شاهرودی این کار صورت نگرفت.

درویش البته بعدها در تنها اظهارنظر خود، به این اعتراض‌ها واکنش داد و گفت: «بعد از جشنواره فیلم فجر افرادی به مشورت گرفته شدند تا اگر نقد و نظری وجود دارد، ارائه دهند. این فیلم برای کسب پروانه نمایش بیش از ۵۰ نمایش خصوصی برای مسئولان، روحانیون محترم و استادان دانشگاه و قشرهای مختلف مردم داشت و نکاتی که می‌توانست محل اختلاف باشد، موردنظر گرفته شد و اصلاحاتی را خودمان انجام دادیم، یعنی فارغ از حوزه قانون و ممیزی قبل از اکران عمومی، همه نوع پالایشی را صورت دادیم و بعد هم شورای پروانه نمایش فیلم را دید و مجوز صادر شد. حتی مجلس شورای اسلامی، کمیسیون فرهنگی و رئیس کمیسیون هم تایید کردند که فیلم رستاخیز بدون اشکال است و حجت را تمام‌شده دانستند. مسئولان قبلی وزارت ارشاد (در زمان مدیریت حجت‌الله ایوبی در سازمان سینمایی و وزارت علی جنتی) هم با خیال راحت سخنانی در دفاع از فیلم و مفتخر بودن به ساختش ارائه دادند و فیلم اکران شد، اما در همان روز اول دچار مشکل شد.»

روز نخست اکران

از زمان بروز اختلاف‌ها تا زمان نمایش فیلم، ۱۷ ماه طول کشید و صاحبان فیلم که در آن مدت، رایزنی‌های گسترده‌ای را انجام داده و در برخی جزئیات فیلم نیز دست برده بودند، با خیال نسبتا راحت امیدوار بودند که اکران این فیلم از ۲۴ تیر ۹۴ آغاز می‌شود.

فیلم در این تاریخ روی پرده رفت اما تنها چند ساعت دوام آورد و با فشار نیروهای خارج از وزارت ارشاد و البته اعتراض برخی از آنها که به‌صورت فیزیکی در برخی سینماها حضور یافته و پوستر و بنر این فیلم را پایین می‌کشیدند، تجمعی مقابل وزارت ارشاد شکل گرفت و زنی، اقدام به قمه‌زنی کرد. تمام این تحرکات سبب شد تا فیلم، بالاجبار از پرده پایین کشیده شد و این آغازی بود بر ۶ سال و نیم توقیف ناخواسته این اثر.

در آن زمان، همان افرادی که تصور می‌شد که درنتیجه رایزنی‌ها، از موضع ابتدایی خود پایین آمده و به تفاهمی با عوامل فیلم رسیده‌اند، در صف نخست این اعتراض‌ها دیده شدند. سازمان سینمایی نیز بلافاصله به درویش پیشنهاد داد برای رفع این مشکل، چهره معصومان فیلم را با هاله نور بپوشاند که این پیشنهاد، با مخالفت شدید درویش مواجه شد. ایستادن دوطرف ماجرا بر سر اصول خود سبب شد فیلم در همان ساعت از پرده پایین آمده و دیگر هیچ‌گاه در سینما، نمایش داده نشود.

صاحبان فیلم که از انفعال سازمان سینمایی در این ماجرا مطلع شده بودند در آخر این ماه، طی نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی گفتند: «اقدام تاسف‌بار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در توقف اکران عمومی فیلم سینمایی «رستاخیز»، موجب حیرت و پرسش‌های فراوان درخصوص این اقدام مغایر با تدبیر و روندهای قانونی، حقوقی و شرعی شده و دامنه آن در افکار عمومی داخلی و خارجی درحال گسترده شدن است.»
البته که این تلاش نیز از پیش مشخص بود که به جایی ختم نخواهد شد. این اتفاق افتاد و فیلم دیگر هیچ‌گاه در ایران، رنگ پرده را به خود ندید.

فیلمی که لو رفت

در عصر روز ملی سینما در سال ۹۸، برخی رسانه‌ها از لو رفتن نسخه باکیفیتی از فیلم خبر دادند که به زبان عربی بود. خیلی زود مشخص شد که نسخه کامل این فیلم که برای جشنواره‌ای در عراق ترتیب داده شده بود، بدون اجازه از صاحبان فیلم سر از فضای مجازی درآورده است.

عوامل فیلم خیلی زود دست به‌کار شدند و جلوی انتشار بیشتر فیلم در یوتیوب را گرفتند و سبب شدند خسارتی بیش از این، متحمل پروژه نشود. درویش بلافاصله طی بیانیه‌ای اعلام کرد که تماشا و دانلود نسخه لورفته این فیلم حرام است.

شاید به همین دلیل بود که مجوز نمایش خانگی این فیلم در همان سال صادر شد. اتفاقی که امروز برای این فیلم رخ داد، می‌توانست در سال ۹۸ اتفاق بیفتد اما شاید صاحبان فیلم، همچنان امید داشتند تا بتوانند فیلم را در تور اکران گسترده داخل و خارج از کشور ببینند اما عملا اتفاق چندانی برای این فیلم نیفتاد.

تهیه‌کننده فیلم، در گفت‌وگویی از اکران آنلاین فیلم استقبال نکرد و گفت: «طبیعتا مطلوب من به‌عنوان تهیه‌کننده و آقای درویش به‌عنوان کارگردان، تنها اکران آنلاین نیست، چون عرضه خانگی بخشی از پروسه عرضه فیلم است، به‌خصوص فیلمی که کادر اسکوپ و صدای دالبی دیجیتال دارد و برای ابعاد روی پرده ساخته شده است. وقتی فیلمی روی پرده به نمایش دربیاید به‌عنوان مکمل برای دی‌وی‌دی و عرضه خانگی آن برنامه‌ریزی می‌شود، اما به‌هرحال تلاشی شده و تصمیم دولت این بوده که پروانه نمایش خانگی فیلم را صادر کند. البته پروانه عرضه خارجی فیلم سال ۱۳۹۵ صادر شده که هر دو قابل تقدیر است. اما پاسخ به این سوال، منفی است و ما فعلا تمایلی به اکران آنلاین به مفهوم رایج در کشور نداریم. اگر فیلم «رستاخیز» در شبکه نمایش خانگی به نمایش دربیاید، قطعا برای مخاطب، پس از تماشای فیلم این ابهام به‌وجود می‌آید که اساسا چرا در این سال‌ها، این فیلم به نمایش درنیامد و چه چیزی مانع نمایش آن شد؟ به‌هرحال خارج از وضعیت فعلی و کرونا، شروع عرضه فیلم «رستاخیز» با اکران سینمایی در ایران در اولویت ما بوده است.»  اتفاقی که متاسفانه طی دو سال اخیر نیز به وقوع نپیوست تا این فیلم از دوشنبه این هفته به‌صورت برخط به نمایش درآید.

باید به فال نیک گرفت

حالا که نسخه کامل «رستاخیز» به‌صورت برخط اکران شده، حتما بسیاری از معترضان به این فیلم خوشحال هستند که حرف آنها به کرسی نشسته و توانسته‌اند در تمام این سال‌ها، از اکران سینمایی فیلم خودداری کنند.
اما از منظر دیگر، این اکران آنلاین را باید به فال نیک گرفت. این‌که کارگردان صاحب‌سبکی چون احمدرضا درویش روی عقاید خود پابرجا ماند و از آن کوتاه نیامد تا بالاخره فیلم با همان سروشکل موردنظر کارگردان به نمایش عمومی برسد، اتفاق بسیار مهمی است.

اکران آنلاین فیلم «رستاخیز» بار دیگر ثابت کرد که در روزگار کنونی، این مدل توقیف و جلوگیری از عدم اکران فیلم، هیچ توجیهی نداشته و اتفاق خوشایندی را رقم نمی‌زند. شاید مخالفان نمایش پرده‌ای این فیلم، تنها به یک خواسته خود که عدم نمایش سینمایی فیلم بود، رسیدند اما در صورت‌مساله آن اتفاقی نیفتاده و فیلم در همان نسخه سال ۹۱، اکنون در سال ۱۴۰۰ نمایش داده شده است.   شاید فارغ از این خواست مخالفان، که محقق شد، این همه سروصدا و جنجال، نوعی تبلیغات برای این فیلم محسوب شد تا حواس مخاطبان بسیاری به‌سمت این فیلم جلب شود و نسبت به خریداری نسخه قانونی آن اقدام کنند. اتفاقی که طی ساعات نخست فروش آنلاین این فیلم رقم خورد. میزان استقبال مخاطبان و داوران چند جشنواره‌ای که فیلم در آنجاها نمایش داشته نیز بسیار خوب و مطلوب گزارش شده است.   آنچه اما امروز ماند، پافشاری درویش روی آرمان‌های خود و تصویرگری اندیشه‌هایی است که از بابت آنها مطمئن بود. نه مانند حجم بسیاری از آن اعتراض‌هایی که در همان زمان به بار نشست و دیگر همه آن را فراموش کرده‌اند. رستاخیز در تمام این سال‌ها، مانند صاحب واقعی‌اش، امام حسین(ع) و یاران باوفایش، مظلوم واقع شد و در همین مظلومیت قربانی شد تا فیلمی که قرار بود از شرق تا غرب جهان را عالمگیر کند، اینچنین مهجور به یک اکران آنلاین وطنی تن دهد.
خداوند متعال خود نظاره‌گر همه‌چیز است.

فریم‌های دینی سینمای جهان

فیلم‌های تاریخی مذهبی همزمان با تاریخ سینمای ایران به‌وجود آمدند و تولید این جنس آثار سینمایی همچنان ادامه دارد

تولد، زندگی و مرگ مسیح -۱۹۰۶ / کارگردان آلیس گای

 ممکن است این فیلم با معیارهای امروزی کوتاه درنظر گرفته شود؛ اما برای مخاطبان ابتدای قرن بیستم و روزهای آغازین سینما، بازخوانی ۳۳دقیقه‌ای آلیس گای از زندگی مسیح در سال ۱۹۰۶ چیزی شبیه حماسه بود. این فیلم در دوران صامت سینما ساخته شد و به قوام این هنر-صنعت در جامعه غربی کمک قابل‌قبولی کرد. ساخته شدن چنین فیلمی ثابت می‌کند که حتی از نخستین روزهای سینما، مسیحیت زمینه‌ مساعدی را برای ولخرجی‌های جاه‌طلبانه فراهم می‌کرده است. این فیلم از ۲۵ تابلوی تصویری عمدتا ثابت، از تصاویر کتاب مقدس، اثر جیمز تیسوت الهام گرفته است. هر قسمت به زیبایی در عمق به صحنه می‌رود، تقریبا مانند تابلویی تجسم‌یافته از چرخه نقاشی‌های دیواری کلیسا، با طبیعت نقاشی‌شده و دکور و لباس‌هایی که نوع مشابهی از زیبایی محترمانه را به فیلم می‌بخشند. چنین مقایسه‌ای با این واقعیت تقویت می‌شود که هر صحنه، بدون هیچ‌گونه اطلاعات زمینه‌ای، فراتر از میان‌نوشته‌هایی که قسمت‌ها را نام‌گذاری می‌کند، ارائه می‌شود. امروزه، قدمت و سادگی فیلم، حسی واقعی از لطف خداپسندانه به آن بخشیده است.

این فیلم که در حومه پاریس فیلمبرداری شد، روی روندهای آتی سینما هم تاثیر گذاشت. ریچارد آبل درباره این فیلم خاطرنشان می‌کند که وجه تمایز اصلی فیلم «ترکیب منحصربه‌فرد آن از عناصر رئالیستی و ملودراماتیک» است، چیزی که او به دو گفتمان «مردانه» و «زنانه» تعبیرش می‌کند. به‌عنوان نمونه از ویژگی اول، او «تلاش عمدی برای دستیابی به اندازه‌ای از واقعیت را- هم از طریق فیلمبرداری در لوکیشن و هم با استفاده از وسایل معتبر» ذکر می‌کند، درحالی‌که ویژگی دوم ناشی از این واقعیت است که فیلم مکرر بر امتیاز دادن به زنان در روابط اصرار دارد. آبل همچنین بر تکنیک‌های سینمایی استفاده‌شده توسط گای تاکید می‌کند، به‌ویژه استفاده از نماهای متوسط در صحنه ۱۹، سنت ورونیکا، یا پنل ۹۰درجه در صحنه ۲۰؛ صعود از گلگوتا. این فیلم همچنین به‌دلیل مدیوم‌شت‌هایش در تاریخ بصری سینما تاثیر فراوانی گذاشت. گوندولین آدری‌فاستر معتقد است این فیلم یکی از دستاوردهای بزرگ گای بود و متوجه می‌شود که گای یک دیدگاه کمی فمینیستی، هرچند عمدتا سفیدپوست و نژادپرستانه را درنظر گرفته است که تصنع و واقع‌گرایی را به شیوه‌ای بی‌سابقه در هم می‌آمیزد.

مصائب ژاندارک - ۱۹۲۸/ کارگردان کارل تئودور درایر

مصائب ژاندارک، یکی از مهم‌ترین‌ آثار درایر است که‌ با اندیشه مقدس قربانی شدن در راه عشق و ایمان در انجیل عجین شده است. این فیلم یک اهمیت استثنایی در تاریخ سینما دارد: اولین فیلمی است که تقریبا اکثر نماهای آن کلوزآپ است؛ به این معنی که دوربین تا حد افراط به‌صورت ماریافالکونتی، بازیگر نقش ژاندارک نزدیک می‌شود. ژاندارک درایر برخلاف روایت دیگران صرفا یک‌ قهرمان تاریخی با ابعاد حماسی نبود، بلکه قدیسه‌ای بود که چونان مسیح‌ به‌ قربانگاه‌ فراخوانده می‌شد و مصداقی روایی-سینمایی بود بر این آیه در انجیل متی که می‌گوید: «آنکه جانش را حفظ می‌کند، آن را از دست خواهد داد و آنکه‌ جانش‌ را برای خدا فدا می‌کند، زنده خواهد ماند.»  با تم مذهبی‌ای که دارد سعی می‌کند تا تسلط و خشکی اعتقادات کلیسا را به‌گونه‌ای تلخ و تراژیک روایت کند. ژاندارک قهرمان ملی، مذهبی و سیاسی فرانسوی نماد شجاعت و شهامت، از جان گذشته و بی‌باک، باکره و پرهیزگار، در عین سادگی کودکانه‌اش، خشن و خستگی‌ناپذیر است.

شنیدن نداهای آسمانی و قوه درک فرازمینی‌اش، وجوهی متعالی و والا به او می‌بخشد که این زوایای دینی و الهی محبوبیت مردمی‌اش را می‌افزاید. او برای جنگیدن با دشمن، ظاهر و آرایشی مردانه به‌خود می‌گیرد. در میدان رزم، لباس مردانه به تن کرده و جنسیت خود را فراموش می‌کند. او با انجام این عمل بر حاکمیت مردسالار دورانش صحه می‌گذارد.   گویی خود نیز با ظاهری زنانه، خویشتن را لایق میدان نبرد نمی‌داند و اساسا اعتراض، شهامت، مخالفت و قهرمانی را اعمالی مردانه می‌پندارد که انجام آنها، هیات و هیبتی مردانه می‌طلبد. اما به‌نظر می‌رسد ژاندارک هم جایگاه قهرمانی خود را تا اندازه‌ای مرهون جنسیتش است و هم مکافات سنگین آن قهرمانی را. براساس تفکر اسطوره‌ای، زن پذیرنده و رویابین است و مرد مهاجم و جنگجو. در قرن ۱۴ میلادی، ژاندارک این تعریف ازلی-‌ابدی را درهم می‌شکند و وارونه می‌کند و دست آخر، شهید همان نگرش و روش مردسالاری، کلیسامحور و قربانی‌گیرنده می‌شود. فیلم تنها راوی محاکمه و سوزاندن ژاندارک است و در بیشتر مدت آن شخصیت‌های مختلف دادگاه از نقطه نظر ژاندارک به تصویر درآمده‌اند. نماهای سربالای دوربین باعث شده است تا سیطره شخصیت‌ها بر ژان و موقعیت متزلزل و درحال رنج کشیدن او به‌شدت چشمگیر باشد. دوربین درایر در مصائب ژاندارک شاید یکی از دقیق‌ترین دوربین‌های تاریخ سینما باشد. درایر از نماهای درشت و امکانات توصیفی زاویه دوربین حداکثر استفاده را کرده است. استفاده نکردن وی از گریم به چهره بازیگران نیروی غریب و وحشتناکی داده و به آنها اجازه می‌دهد تا احساس و اندیشه‌های درونی خود را به‌طرز استثنایی نشان دهند.

فرانچسکو، بنده خدا- ۱۹۵۰/ کارگردان روبرتو روسلینی

«فرانچسکو، بنده‌خدا» یا گل‌های سنت‌فرانسیس، فیلمی ایتالیایی به کارگردانی روبرتو روسلینی محصول ۱۹۵۰ است که نامزد دریافت شیر طلایی جشنواره ونیز بود. فیلم در اولین نمایش خود در جشنواره ونیز توسط بینندگان مورد تشویق فراوانی قرار گرفت، اما بعضی منتقدان این فیلم را بیش از حد فرمالیستی دانستند. پیر پائولو پازولینی، فیلمساز مشهور ایتالیایی، فرانچسکو، بنده خدا را زیباترین فیلم سینمای ایتالیا دانست و اندرو ساریس، یکی از بزرگ‌ترین منتقدان تاریخ سینما، این فیلم را در رتبه هشتم محبوب‌ترین‌های عمر خود قرار داد. در سال ۱۹۹۵ واتیکان این فیلم را در رتبه ۴۵ بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ قرار داد. این فیلم فروتنانه درباره فروتن‌ترین قدیسان مسیحی، از ۱۰ صحنه جدا از زندگی سنت ‌فرانسیس و پیروانش ساخته شده است.

این سازه از دو متن ناشناس قرن چهاردهمی الهام گرفته که رویکردی مشابه دارند: گل‌های کوچک سنت‌فرانسیس (که اکنون به اوگولینو برونفورته نسبت داده می‌شود) و زندگی برادر جونیپر. اندکی پس از اعطای مجوز به فرانسیس برای موعظه توسط پاپ اینوسنتی سوم، فیلم از بسیاری از لحظات مشهورتر زندگی فرانسیس دوری می‌کند تا بر اپیزودهای سبک‌دلی تمرکز کند که شادی محض و معصومیت ساده تجربه اولیه فرانسیس را نشان می‌دهند. لحن شاد بسیار باوقاری که اغلب در آثار مسیحی با آن مواجه می‌شویم، فاصله دارد و استفاده از راهبان واقعی برای ایفای نقش برادران، به فیلم اصالتی می‌دهد که با آثار نئورئالیستی قبلی روسلینی آشناست. روسلینی سال‌ها روی فیلمی درباره سنت‌فرانسیس کار می‌کرد و بعد این فیلم را اثر مورد علاقه‌اش از میان آثار خود نامید. روسلینی و فدریکو فلینی فیلمنامه‌ای را نوشتند که ۲۸ صفحه بود و فقط ۷۱ خط دیالوگ داشت. این فیلمنامه تا حدی از افسانه‌های سنت‌فرانسیس مانند Fioretti و Life of Brother Ginepro الهام گرفته بود. روسلینی گفت که قرار نبود این یک فیلم بیوگرافی باشد، بلکه بر یک جنبه خاص از شخصیت سنت‌فرانسیس تمرکز خواهد کرد: هوس‌های او. روسلینی برای ساخت این فیلم از آنجلو ریزولی و از واتیکان کمک مالی دریافت کرد. فیلمبرداری در ۱۷ ژانویه ۱۹۵۰در حومه ایتالیا بین رم و براچیانو آغاز شد. فلینی در طول فیلمبرداری حضور نداشت. در طول فیلمبرداری، رناتو پسر روسلینی و اینگرید برگمان در ۲ فوریه ۱۹۵۰ هم به دنیا آمد؛ پسری که همسن فیلم «فرانچسکو بنده خدا» است و حالا حدود ۷۲ سال دارد.

ده فرمان - ۱۹۵۶/ کارگردان سیسیل بی. دمیل

فیلم ده فرمان که سیسیل بی‌دمیل آن را کارگردانی کرده است، محصول سال ۱۹۵۶ است که توسط کمپانی آمریکایی پارامونت ساخته شده است. فیلم از زمان از آب گرفته شدن موسی در سبد آغاز می‌شود و تا فرزندخواندگی وی توسط فرعون ادامه می‌یابد. قوم موسی بردگانی هستند که با آنان همانند حیوانات رفتار می‌شود. موسی در یکی از اقدام‌های بزرگ خود درهای انبارهای غله را روی مردمان در زنجیر باز و بردگان را روز شنبه تعطیل می‌کند. در فیلم گفته می‌شود که موسی‌(ع) چهارصد سال بعد از ابراهیم‌(ع) برگزیده شده است تا برده‌ها را به‌سوی آزادی هدایت کند که همانا آنان قوم ابراهیم(ع) هستند.   این فیلم خیلی زود موردتوجه منتقدان و تماشاگران عام، نه‌تنها در ایالات‌متحده‌ که در تمام نقاط جهان قرار گرفت. چندی نگذشت که محبوبیتی بی‌نظیر کسب کرد تا آنجا که هنوز هم براساس محاسبه سایت‌های سینمایی، ششمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است. از نظر ساختار فیلم و تکنیک‌های به‌کار گرفته شده، فیلم ده فرمان یکی از فیلم‌های خوش‌ساخت است، اما در پی این ساختار اهداف سیاسی، صهیونیستی قد برافراشته است و هدف از آن ساختن یک فیلم صرفا دینی نیست.

  ده‌ فرمان یک پیام مهم دیگر هم برای جامعه جهانی داشت: «فلسطین سرزمین تاریخی یهودیان است و یهودیان بی‌وطن و آواره جهان حق دادند پس از گذشت قرن‌ها در سرزمین اجدادی‌شان، حکومت تشکیل بدهند.»  گفتنی است، سرجان ملکم‌خان ارمنی ایرانی؛ رهبر اصلی فراماسونری در سال ۱۹۸۸ در روزنامه آبزور نوشت: «راه عادلانه، اسکان دادن یهودیان در سرزمین فلسطین است. در فیلم ده فرمان گرویدن به دین امری درون‌جوش و ایمانی نیست، تنها شکوه و فر بیرونی است که آن را عظمت می‌بخشد. ابتدا و انتهای فیلم یعنی قبل از آغاز رسالت حضرت موسی‌(ع)  و بعد از آوردن کتیبه‌های ده فرمان به میان قوم احدی از آنان گمشده‌ای به نام حضرت ابراهیم‌(ع) که چهارصد سال پیش رسالتی بر قوم داشته است و آنها را از بت‌پرستی بر حذر داشته بود، ندارند. رفتارشان در همراهی با موسی(ع) به‌نوعی اطاعت از یک امیر نظامی است که می‌توانند دربرابرش مطیع باشند، اما هنگامی که ناظر اعمال آنان نیست بی‌درنگ پی هوا و هوس خود هستند.»

آخرین وسوسه مسیح -۱۹۸۸  / کارگردان مارتین اسکورسیزی

«آخرین وسوسه مسیح» که پس از انتشار بسیار بحث‌برانگیز شد، به‌دنبال انسان‌سازی از پسر خداست و از نمایش‌های زیبا به نفع رئالیسم سنگدلانه‌اش اجتناب می‌کند. تز اصلی فیلم و کتابی که نیکوس کازانتزاکیس براساس آن در لیست سیاه واتیکان قرار گرفته، این است که عیسی، هم خدایی و هم انسانی بود و بنابراین مستعد وسوسه‌هایی مشابه با بقیه انسان‌ها، ازجمله وسوسه‌های جسمانی. درواقع، بحث در این زمینه ادامه دارد و دقیقا به‌دلیل قدرت غلبه بر این وسوسه‌هاست که مصلوب شدن عیسی اهمیت دارد: بدون وسوسه، هیچ قربانی و هیچ ایثاری وجود ندارد. بسیاری از مسیحیان از این فیلم، به‌ویژه نمایش آن از وسوسه‌ای که طبق آن عیسی برای ازدواج و تشکیل خانواده از صلیب فرود می‌آید، آزرده‌خاطر شدند.

در این فیلم عیسی‌مسیح نه به‌عنوان فردی «مقدس» یا «پیامبری معصوم» بلکه به‌صورت فردی عادی با «وسوسه‌های شهوانی» که همواره با «نفس اماره» درگیر است و از درد و شکنجه هراسان، به تصویر کشیده شده ‌است. در آمریکا یک انجمن مسیحی در نامه‌ای به شرکت یونیورسال، شرکت سازنده فیلم پیشنهاد داد، آماده است تمام نسخه‌های فیلم را خریداری کرده و نابود کند. فیلم در کشورهایی مانند ترکیه، شیلی، مکزیک، فیلیپین و سنگاپور ممنوع شد و در آمریکا تنها پس از حذف چند صحنه روی اکران رفت. در ۲۲ اکتبر ۱۹۸۸ یک گروه کاتولیک، سینمای سنت‌میشل پاریس که این فیلم را اکران کرده بود، بمب‌گذاری کردند. آنها نیمه‌شب یک وسیله انفجاری حاوی پتاسیم‌کلرات را در زیرزمین آنجا قرار دادند و از یک ویال حاوی سولفوریک‌اسید به‌عنوان چاشنی انفجار استفاده کردند. در نتیجه این رخداد، سینما آتش گرفت. ماجرای این فیلم که به‌رغم اعتراضات شدید کلیسا، اسکورسیزی را نامزد اسکار کارگردانی هم کرد، از اینجا شروع می‌شود که عیسی ناصری، یک نجار در یهودیه تحت اشغال رومیان است و بین امیال و دانش خود مبنی‌بر اینکه خدا برای او نقشه‌ای درنظر گرفته و او را برای ماموریتی بزرگ برگزیده، سرگردان است. درگیری او منجر به بیزاری از خود می‌شود و او با رومی‌ها برای مصلوب کردن شورشیان یهودی همکاری می‌کند.

منبع: فرهیختگان

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.