تحولات منطقه

ایجاد ارتباط بین جوانان و مهدویت یعنی همان تربیت نسل منتظر، یکی از کارهای مهمی است که سیاستگذاران و برنامه‌ریزان فرهنگی جامعه باید به آن توجه کنند. مساله مهدویت یکی از ارکان اندیشه‌ای و تمدنی تفکر شیعه و فراتر از آن باوری بین‌الادیانی است. باوری که به اعتقاد دین‌پژوهان در امتداد تاریخ همواره همراه زندگی انسان بوده است اما این باور در جامعه ما که نظام سیاسی آن براساس احکام و اعتقادات مذهبی شکل گرفته چه جایگاهی دارد؟ آیا با وجود همه شعارها، همایش‌ها و کنفرانس‌هایی که برای تحقق شعارهای موجود برپا شده توانسته‌اند نسل منتظر را آن‌گونه که در آموزه‌های دینی آمده و آن‌طور که امام‌خمینی(ره) فرموده تربیت کنند؟

همه ما عامل تحقق آرمان منجی هستیم
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، حجت‌الاسلام علی سرلک در گفت‌وگوی پیش‌رو به بیان چالش‌ها و راهکارهای ایجاد رابطه دوستانه جوان و فرهنگ مهدویت پرداخته است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین سرلک، روحانی نام‌آَشنا و فعال در عرصه جوانان است. او دانش‌آموخته سطح ۴ حوزه است. از محضر بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب، آیت‌ا... جوادی‌آملی و آیت‌ا... هاشمی‌شاهرودی بهره برده است. او علاوه‌بر فعالیت‌های تبلیغی برای جوانان عضو هیات‌علمی دانشگاه هنر است و در قامت مشاور نیز همراه جوانان است. به مناسبت میلاد حضرت ولی‌عصر(عج) با حجت‌الاسلام سرلک درباره جوانان و زندگی جوانان با اندیشه امام عصر(عج) گفت‌وگو کرده‌ایم.

زیست و زندگی با امام‌زمان(عج) چه تفاوتی با زندگی بدون امام‌عصر(عج) دارد؟ آیا چنین زندگی‌ای را می‌توان متصور بود؟ 
زندگی واقعی یعنی زیست با خدا، برای خدا و با اولیای خدا و قرآن می‌فرماید: یا ایهاالذین‌آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم.
زندگی حقیقی در پرتو همراهی و همرنگی با خواسته‌ها و قواره‌های زندگی ترسیم‌شده از سوی خداوند و ولی خداست. زندگی غیر از این تصویر روشنی ندارد و به تعبیر قرآن در زندگی بی‌خدا انسان در تنگنا و بن‌بست قرار می‌گیرد. زندگی با امام عصر(عج) معیار است. به این معنا که جریان‌های روزمره زندگی اقتضا می‌کند برای زندگی اهداف، نیت، جهت‌گیری و چارچوب‌های روشنی از زندگی توام با نگاه خدایی برای ترسیم کنیم. در غیر این صورت زندگی انسان به لهو و لعب کشیده می‌شود.
بنابراین زندگی واقعی، تنها با وجود خدا و ولی خدا متصور و گریزناپذیر است. زندگی با امام‌زمان(عج) و برای امام‌زمان(عج)، زندگی واقعی و گریزناپذیر است. یعنی هدف ظهور امام‌زمان(عج) تحقق انسان آرمانی و ترسیم مقصد همه انسان‌ها برمبنای عدالت و اخلاقیات حقیقی است. امروز هم اگر ما در محیطی قرار داریم که محیط کسب‌وکار، زندگی و کسب علم و دانش است باید معیار رفتار ما شکل‌دهنده قطعات پازلی باشد که قرار است در زندگی با امام‌عصر(عج) مهندسی شود. هریک از ما باید خود را عامل تحقق آرمان منظور امام(عج) بدانیم. به همین دلیل زندگی با امام‌زمان(عج) یعنی زندگی به سوی آرمان‌شهر، زندگی با آرمان‌های بزرگ و این همان چیزی است که انسان‌ها را از روزمرگی‌ها و اخلاقیات اشتباه خارج می‌کند.
گفتید زندگی بدون امام‌زمان(عج) تصویری از یک زندگی مبهم است. امروز یکی از مشکلاتی که جامعه ما با آن مواجه هست تاخیر در تربیت نسل منتظر امام‌عصر(عج) است. چرا این اتفاق رخ داده است؟ 
اصل ماجرا این است که تربیت نسل منتظر امری بسیار دشوار و طاقت‌فرساست. طولانی‌شدن دوره غیبت امام‌عصر(عج) موجب شده تا تربیت نسل منتظر را برای ما مشکل کند. نسلی که باید افق نگاه والایی داشته باشند تا گرفتار دام‌های روزمرگی‌ها و هوس‌های دنیا نشوند. علاوه‌براین موانع زیادی نیز سر راه وجود دارند که کار را بسیار سخت‌تر کرده است. همواره افراد و جریان‌هایی در تقابل با نور، حیات طیبه و زندگی معنادار بوده‌اند. در طول تاریخ همواره صف‌های طولانی از مخالفین و معاندین با انبیا و اولیای الهی بوده‌اند که با هزینه‌های بالا و سنگ‌اندازی‌های مداوم سعی در توقف حرکت انسان‌ساز جریان وحی داشته‌اند و تحقق آرمان‌های اولیای الهی را بسیار دشوار کرده‌اند. در زمانه ما، قدرت باطل با استخدام ابزارهای پیچیده و ترکیبی توانسته بسیاری از دل‌ها را مردد، بسیاری از انسان‌ها را زمینگیر و انحرافاتی در عقیده مردم ایجاد کند.
تولید پدیده‌هایی مانند وهابیت، داعش، طالبان و جبهه‌النصره که منشا ظلمانی دارند ریشه همین انحرافات عقیدتی است. دلیل تشکیل این جریان‌ها نیز این است که جوانان را از مسیر روشن مهدویت و حرکت مهدوی منحرف کنند. به همین منظور بدل‌های جعلی را به میدان می‌آوردند اما این‌که ما چرا نتوانستیم آن‌گونه که شایسته است مهدویت را ترویج کنیم، دو پاسخ دارد: اولا اصل ظهور موعود، امر دشواری است و ثانیا در میدان واقعیت دشمن‌های قسم‌خورده از تبار ابلیس و دشمنان انبیا هستند که کارشان سنگ‌اندازی در مسیر هدایت است. در این شرایط کسانی که اهل تامل و تفکر نیستند، گرفتار افق‌های تاریک می‌شوند و باورهای راستین از دسترس آنها خارج می‌شود.
چه باید کرد تا نسل جوان در مواجهه با جریان‌های انحرافی مهدی‌باور و مهدی‌یاور باقی بماند؟
 
حضرت امام جمله‌ای دارند که به نظر من معیار است: «منتظران مصلح خود باید صالح باشند.» یعنی ما باید ماموریت اولیه را از انقلاب انفسی آغاز کنیم. حقیقت وجود این است که هرکسی در محیطی که حضور دارد باید تلاش کند تا در ردیف منتظران واقعی قرار گیرد همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی.
 این‌که انسان در هر مقام و جایگاهی که قرار دارد؛ کارمند، دانشجو، خانه دار، عالم و هنرمند؛ در گستره زندگی و قلمرو فعالیت خود تلاش کند تا خود و اطرافیانش را با زندگی مهدوی، مهدی باوری و مهدی یاوری همراه و هماهنگ کند و نورانیت مهدوی را در زندگی خود جاری سازد. بنابراین تلاش فردی برای قرار گرفتن در زمره منتظران باید توسط افراد مورد توجه قرار گیرد. گام دوم این است که باید برای تربیت نسل منتظر نگاه جهادی داشت. این‌که بدانیم این کار نفس گیر است و تلاش و کار ما برای دشمن هزینه ساز است. مانند راهی که حاج قاسم سلیمانی پیمود و برای دشمن هزینه ساز بود.

ایشان به گونه‌ای زندگی کرد که دشمن با همه ادعاهای عجیب و غریبش در بحث‌های دموکراسی و حقوق بشر نتوانست دوام بیاورد و رئیس‌جمهور آمریکا شخصا فرمان شهادت حاج قاسم را صادر کرد. چرا؟

چون وجود سردار عرصه را برای آنها تنگ کرده بود. حاج قاسم سلیمانی می‌گفت شبی نیست که من به شما فکر نکنم و برای شما برنامه ریزی نکنم. برای ساختن چنین جامعه‌ای که همه افراد با نگاه جهادی به فکر ساخت زندگی مهدوی و تربیت نسل منتظر باشند باید نگاه تمدنی داشته باشیم.
یکی از اشکالاتی که سبب شده بسیاری از سختی ها، اشتباهات، تلخی‌ها و مشکلات جامعه و برخی از خطاها بیش از حد آزار دهنده بشود بخاطر این است که از نگاه تمدنی دوریم. نگاه تمدنی یعنی این‌که در مسیر این رودخانه پرتلاطم دلهایی به لطف خدا سد را بشکنند. حضرت امام(ره) این سد را شکست و این رودخانه را در بستر تاریخ راه انداخت. البته در این مسیر آلودگی‌هایی هم وجود دارد. قرآن کریم می‌فرماید: اگر شما آسیب دیدید دشمن شما هم آسیب دیده است. بنابراین باید نگاه خود را تاریخی کنیم. این‌که کسی خلافی می‌کند و یا حرف نامربوطی می‌زند به این معنی نیست که ما از این‌که در یگ جریان تمدن ساز قرار داریم غافل بشویم. بله باید نگاه تمدنی را نسبت گسترش بدهیم و بر اهداف خود تاکید کنیم. راهی که ما انتخاب کرده ایم قطعا ریزشهایی هم دارد همانگونه که رویش دارد. من معتقدم شیوه حکمرانی بسیاری از کسانی که در جایگاه مسوولیت حکومتی قرار می‌گیرند، تناسبی با تمدن سازی ندارد و متاسفانه نگاه‌ها محدود و بعضا حزبی است. اهداف والای تمدنی در زیر همین نوع نگاه‌های حزبی مدفون می‌شود و موجب هدررفتن سرمایه‌ها و امکانات می‌شود. بنابراین باید همه توان خود را برای میدان داری و آرایش میدان بکار ببریم و کار جهادی بکنیم. جهاد یعنی رفتار علمی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی که برای دشمن هزینه ایجاد کند اما متاسفانه نتوانستیم به جریان مهدی یاوری کمک کنیم.

دشمنی‌های تاریخی چه اندازه ما را از این نگاه تمدنی مهدی یاوری دور نگه داشته است؟ آیا حملات بیرونی بیشتر مانع بوده یا ضعف‌های داخلی؟
 
من فکر می‌کنم عمده مشکل، ضعف‌های درونی خود ماست. کسانی که جریان‌های فکری ما را به عهده می‌گیرند، باید نگاه مهدی باوری و مهدی یاوری داشته باشند. این‌که بعضی مسوولین در دام قدرت طلبی‌ها می‌افتند و از یکدیگر سبقت می‌گیرند زنگ خطر است. درحالی که به تعبیر شهید بهشتی باید شیفتگان خدمت باشند، تشنه قدرت هستند. این رویکرد برای نسل جوان ما سوال برانگیز است، وقتی می‌بیند مسوولی فارغ از دردهای جامعه زندگی لاکچری دارد و غم حزبی دارد تا غم مردم، از اصل فاصله می‌گیرد.
همانطور که زمان امیر المومنین کسانی از اطرافیان امام بودند که حضرت را وادار به گریه کردند نه از دشمنان، در زمان ما هم عده‌ای از داخل متن جامعه به ما ضربه می‌زنند. یعنی حضرت علی از دسیسه‌های معاویه گریه نمی‌کرد بلکه آن صحنه‌هایی را که معاویه طراحی می‌کرد فرصتی بود که امیر المومنین به جهاد بپردازد، اما وقتی که اطرافیان نغمه‌های غلط سر می‌دادند امام می‌فرمود: دلم از این همراهان سست عناصر گرفت. به هر حال قصه این است که اصل مشکل از خود ما است.
در زمان جنگ تحمیلی، ما با دست خالی وارد جنگ شدیم و امکانات نظامی هم نداشتیم. ارتش جهانی رو به روی ما بود، با همه اطلاعات و تجهیزات نظامی، اما رزمندگان ما چون دفاع را باور داشتند، توانستند بایستند و آن شاهکار را خلق کردند ...

برای رفع این مشکلات و دشمنی‌های درونی نخبگان ما چه باید بکنند؟
 
مهم ترین کار همین است که رهبری فرمود: روشنگری و جهاد تبیین، یعنی نخبگان مساله را با رفتارهای اشتباه شبهه دار نکنند. بلکه در مورد مساله مهم مهدویت و باورهای تمدنی این حوزه باید حقایق را گفت، تبیین و روشنگری کرد قطعا مواضع اشتباه موجب انحراف جامعه می‌شود. کار اصلی نخبگان این است که منطقی و منسجم حرف بزنند و موضع بگیرند. آن چیزی که نسل جوان را آزار می‌دهد تناقض در گفتار و رفتار بزرگان است. عدم صداقت و نداشتن نگاه تمدنی و جامع باعث دور شدن نسل جوان از اصول مهم تمدنی مانند مهدویت می‌شود. بنابراین باید جامعه نخبگان به رفع این موانع آسیب زا بپردازند.

با این رویکرد می‌توان امیدوار بود که امید به جامعه مهدوی میان جوانان شکل بگیرد؟
 
 امید از سپاهیان عقل هست، همانطور که ناامیدی از سپاهیان جهل است. برای این‌که امید به وجود بیاد هرقدر بیشتر عاقلانه و با تفکر در نتایج کارها نگاه کنیم امیدواری بیشتر رخ می‌دهد. در یک کلمه امیدواری آن شجره طیبه‌ای است که در زمین، فداکاری و خردمندی رشد می‌کند. باید از خودخواهی‌ها واقعا دست برداریم و زمینه تربیت نسل منتظر را که بسیار فراهم است، گرفتار چالش نکنیم. در غیراین صورت نه تنها نسل جوان را که همه جامعه را گرفتار سرگردانی می‌کنیم.
اندیشه مهدویت یک اندیشه فراگیر و بزرگ است و در همه ادیان وجود دارد. اگرچه ممکن است موعود آنها نام دیگری داشته باشد. جهان در انتظار است، جهان بدون آمدن منجی، ابرمرد و انسان نجاتگر بی‌مفهوم است. اما اشکالی که وجود دارد این است که این اندیشه بزرگ بدل‌هایی دارد که باید مراقب باشیم.
حضرت امام کار بزرگی که کرد این بود که اندیشه فطری انسان‌ها را برای آمدن منجی با مصداق فراهم کرد. مردم ما چه در شکل گیری انقلاب و چه دفاع مقدس و در ادامه راه از عهده امور به خوبی برآمد. باید بدانیم که مهدویت ناب، مهدویتی است که مدیون امام است اگر این ایده جذاب نبود مثل باکری، همت، قاسم سلیمانی و حججی نبودند.   

منبع: جام جم

انتها ی خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.