۱-از شواهد و قرائن پیداست این اقدام خبیثانه، نه تنها اتفاقی نیست، بلکه هوشمندانه است؛ عبداللطیف مرادی، ضارب ازبکتبار، شهر مشهد و آنهم حرم مطهر و ماه مبارک رمضان را برای جنایت خود انتخاب کرده و میدانسته عملش در این مکان و زمان، میتواند بمب خبری باشد. کاملاً روشن است اگر این جنایت در مکانی دیگر و زمانی متفاوت انجام میشد، این میزان بازتاب و حساسیت را نداشت.
۲- اتفاقات اخیر در افغانستان و پاکستان و سوءقصدهای مکرر و زنجیرهای به جان شیعیان و اهل سنت، ورود غیرقانونی این فرد خبیث در یک سال پیش از مرز پاکستان به ایران در کنار یکدیگر، نشان از برنامهریزی جدی آمریکا و ناتو برای برافروختن جنگی قومی-مذهبی پس از خروج از افغانستان در منطقه دارد. حال اگر این رویدادها را کنار ماجرای شب اول ماه رمضان در گنبدکاووس نیز بگذارید، صحنه روشنتر میشود و ما را به این نتیجه که اقدام فوق اتفاقی و مبتنی بر یک تصمیم فردی نمیتواند باشد، بیشتر دلالت میکند.
۳- به خط شدن فوری شیعه انگلیسی و پیاده نظام آنها در فضای مجازی برای زیرسؤال بردن مشی عقلانی و تقریبی نظام اسلامی و تحریک گروههای مذهبی برای برخوردهایی تند و احساسی و در کنار آن خط خبری بیبیسی فارسی، من و تو و تلاش برخی رسانههای معلومالحال دیگر در ساعتهای گذشته، برای جدایی ملت ایران و افغانستان با چاشنی اختلافافکنی مذهبی نیز بسیار قابل تأمل است.
۴- بافت شهر مشهد و شهرستانهای اطراف به لحاظ گرایشهای مذهبی نیز حساسیت ویژهای دارد که به گمان دشمن بستر مساعدی برای برانگیختن و شعلهور کردن احساسات مذهبی است و دشمن روی این موضوع برنامهریزی بلندمدت و ویژهای دارد.
۵- همدلی و همزیستی تاریخی شیعیان و اهل سنت در ایران قدمتی ریشه دار و دیرینه دارد، اما روشنگری و تبیین نقشههای شوم اختلافافکنی و ایجاد ناامنی و هوشیارباش مردم بهخصوص استانهایی با ترکیب جمعیتی شیعه و سنی، ضروری و فوری به نظر میرسد. پادزهر دسیسههای دشمنان، آگاهی آحاد جامعه است.
نظر شما