تحولات لبنان و فلسطین

کتاب «هدایت سوم»، روایتگر خاطرات روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی و فراز و نشیب‌های این واقعه از نگاه سردار اسدی به زبان روسی ترجمه شد.

«هدایت سوم»؛ جنگ به روایت مسن‌ترین فرمانده برای روس‌ها خواندنی شد

به گزارش قدس آنلاین، کتاب «هدایت سوم»، دربردارنده خاطرات سردار محمدجعفر اسدی از روزهای دفاع مقدس به زبان روسی ترجمه و در کشورهای مقصد منتشر و توزیع شد. این اثر که به قلم زنده‌یاد سیدحمید سجادی‌منش نوشته و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، در راستای تأکید مقام معظم رهبری بر ترجمه آثار شاخص دفاع مقدس و معرفی ادبیات این حوزه به کشورهای منطقه و مخاطبان دیگر زبان‌ها ترجمه و منتشر شده است.

کتاب «هدایت سوم» دربردارنده خاطرات سردار اسدی، از فرماندهان دوران جنگ تحمیلی است. کتاب، خاطرات خود را از دوران انقلاب آغاز کرده و در ادامه به اصلی‌ترین بخش، یعنی دفاع مقدس می‌پردازد. یکی از وجوه حائز اهمیت درباره این کتاب، روایت روزهای ابتدایی جنگ از زبان یک شاهد عینی است که در دل ماجراهای گوناگون حضور داشته است.  

زنده‌یاد سجادی‌منش پیش‌تر درباره اهمیت خاطرات سردار اسدی گفته بود: از ویژگی‌های برجسته این کتاب می‌توان به موضوعات یک‌سال ابتدایی دفاع مقدس اشاره کرد؛  خاطراتی که تاکنون هیج کجا بیان نشده است؛  وقایعی که نشان می‌دهد در یک سال ابتدایی جنگ چه دشواری‌هایی بر رزمندگان وارد شد.

به گفته او؛  وقایعی که در ساختمان گلف یا همان ساختمان منتظران شهادت در ماه‌های ابتدایی جنگ رخ داده نیز در این کتاب آورده شده است که می‌تواند جذابیت‌های خاصی داشته باشد؛ حتی برای افرادی که خود در این جبهه‌ها حضور داشته‌اند. همچنین در رابطه با سردار اسدی جالب است بدانید زمانی که همه فرماندهان سپاه در جنگ مانند شهید همت و شهید خرازی حدود ۲۰ الی ۳۰ سال سن داشتند، سردار اسدی ۴۰ ساله بودند؛  به همین دلیل ایشان همیشه مورد احترام دیگر فرماندهان بودند.

نویسنده کتاب «هدایت سوم» درباره علت این نامگذاری گفته بود: «هدایت سوم»،  برگرفته از نظرات و تأکیدات علما برای انسان‌هاست.  هدایت اول همان مسیر مشخص انسان‌ها به سمت تکامل است، دومین هدایت، الگوهایی هستند که در این راه قرار دارند، مانند پیامبران و ائمه اطهار(ع)  که پیشوایان و الگوهایی مناسب برای ما بودند. سومین هدایت زمانی ایجاد می‌شود که خود خدا دست انسان را می‌گیرد و هدایت می‌کند. هدایت سوم همان هدایتی است که تا مقصد شما را می‌رساند و بنده معتقدم این هدایت نصیب سردار جعفری شد.  

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

عکس یادگاری فرماندهان جنگ با امام خمینی(ره)

در یکی از دیدارها بود که تا امام آمد توی اتاق و روی صندلی نشست، شهید حسن باقری اجازه خواست با دوربینی که خودش آورده بود، دو سه عکس یادگاری بگیرد. امام گفت: «چه ایرادی داره پسرم!؟» یکی از محافظ‌ها که اشاره کرد فلش دوربین برای چشم امام خوب نیست، حسن لامپ اتاق را روشن کرد تا عکس‌ها خراب نشود. زود سه چهار عکس پشت سر هم گرفت و نشست روی زمین. سکوت بر اتاق حاکم شد. آقای رضایی آماده ارائه گزارش بود که امام از روی صندلی بلند شد. همه همراه او بلند شدند و با تعجب به هم نگاه کردند. امام از کنار فرماندهان رد شد و رفت طرف کلید برق و چراغ را خاموش کرد. در آن وقت روز نیازی به لامپ نبود، اما برای همه‌مان جالب بود که چرا هیچ‌کس به این قضیه توجه نداشت و جالب‌تر آنکه چرا امام به کسی دستور نداد چراغ‌ها را خاموش کنند و خودش شخصاً بلند شد و کلید را زد.

منبع: تسنیم

انتهای خبر/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.