در این مجموعه، اسامی و کاراکترها واقعی نیستند اما اصل داستان واقعی است. این مجموعه با روایت یک راوی همراه بوده و در ساخت آن از حضور عوامل حرفهای سینما و تلویزیون استفاده شده است. مجموعه داستانی شفایافتگان با نام «گره» به سفارش مدیریت رسانههای صوتی و تصویری آستان قدس رضوی تهیه و تولید شده و شخصیت داستانها پس از بررسی پروندههای پزشکی و راستیآزمایی دقیق از سوی آستان قدس رضوی به گروه سازنده معرفی شدهاند. درباره جزئیات بیشتر ساخت این سریال با امیرمهدی پوروزیری، تهیهکننده مجموعه تلویزیونی «گره» گفتوگو کردیم که میخوانید.
مضمون سریال «گره» حساسیتهایی دارد که کمتر سازندهای را ترغیب به ورود به این عرصه میکند، چه شد که تصمیم به ساخت سریالی با موضوع شفایافتگان و کرامتهای امام هشتم(ع) گرفتید؟
به نظرم اتفاقات مادیگرایانه روز به روز در حال بیشتر شدن است که این اتفاق آدمهای اهل یقین را برای بیان اتفاقات ماورایی، محافظهکار کرده است. در همین ماجرای کرونا، رسانههای جهان این مسئله را ترویج دادند که توسل و دعا، آدمها را از بیماری نجات نمیدهد بلکه علم به داد شما خواهد رسید در حالی که این طور نیست. همین فشار رسانهای موجب سکوت اهل یقین شده بود اما اتفاق مبارکی رخ داد و آستان قدس رضوی با جسارت وارد فضایی شد که بسیاری سعی میکنند با بیتوجهی از کنار آن عبور کنند.
این نهاد فرهنگی، اقدام به انتشار موضوعاتی کرد که با باورهایمان گره خورده است و قدم محکم و درستی بود که از سوی تولیت آستان قدس رضوی و مدیران فرهنگی و رسانه ای این نهاد برداشته شد. ما در این سریال فقط بر محور شفا تأکید نداریم بلکه کرامتهای حضرت رضا(ع) هم بیان میشود. اتفاقات ساده و روزمرهای که با توکل و توسل حل میشود.
درباره چگونگی روایت در کار و حساسیتهای اجرا هم توضیح میدهید؟
این سریال، قصههای مستندی دارد که با ساختاری داستانی ساخته شده است. ما در تجربههای قبلی خودمان که دو قسمت مستند داستانی را سال گذشته همزمان با میلاد امام رضا(ع) پخش کردیم به این نتیجه رسیدیم که در هر قسمت، روایت داشته باشیم و روایتها توسط یکی از شخصیتها گفته شود که این سبب نزدیکی بیشتر مخاطب با قصه میشد.
ضمن اینکه چنین شیوهای به مدیوم آثار تلویزیونی با زمان کوتاه نزدیکتر است چون نمیتوانستیم یک قصه کامل را در یک قسمت با پیشزمینه و پسزمینه روایت کنیم به همین دلیل حکایتهایی ساده داریم که در قالب داستانی گفته میشود. تمام سعی ما این بود که قصهها را مردمیتر و سادهتر بیان کنیم.
دو قسمت مستند داستانی که سال گذشته با همین موضوعات ساخته شد با کارگردانی ابوذر حیدری بود و امسال سه کارگردان جوان دیگر هم به کار اضافه شد، دلیل اینکه سریال با چهار کارگردان ساخته شود، چه بود؟
به خاطر محدودیت زمانی برای رساندن کار به آنتن. یک ماه پیش از ماه مبارک رمضان، تولید سریال قطعی شد بنابراین چند گروه به صورت همزمان کار را تولید کردند تا به پخش در این زمان برسد. سعی کردیم کارگردانهای جوان و خوشفکری را به کار اضافه کنیم. علاوه بر ابوذر حیدری که هنوز در حال انجام کار و رساندن اپیزودهاست، محمد فراهانی، مسعود دهنوی و حسین امانی هم از کارگردانهای جوان و مستعد کشورمان هستند که ما را در این کار همراهی میکنند. فشار کار برای تولید این سریال بسیار بالاست چون زمان کمی برای تولید آن داشتیم و بچهها همچنان در حال کار هستند.
ضمن اینکه لوکیشنهای متعددی داشتیم از شهرهای بندرعباس، قشم و دزفول گرفته تا رشت، لاهیجان، انزلی، اصفهان، مشهد و تهران. اگر فرصت داشته باشیم برای ساخت قسمتهای پایانی این سریال به مناطق غرب و شمال غرب کشور هم خواهیم رفت.
بازخوردهای دوقسمتی که سال گذشته ساخته بودید چطور بود که تصمیم به ساخت این سریال ۳۰قسمتی گرفته شد؟
خوشبختانه بازخورد بسیار خوبی از سوی مخاطبان شبکه۳ داشت و خود ما هم بازخوردهای خوبی گرفتیم به طوری که این دو مستند داستانی در عراق هم پخش شده بود و آن قدر تأثیرگذار بود که از ما خواستند ساخت چنین آثاری از عنایتهای امام حسین(ع) و امام علی(ع) را برایشان انجام دهیم. همین موضوع موجب شد آستان قدس رضوی و شبکه۳ تصمیم بگیرند که این سریال ساخته شود. بهترین زمان برای پخش هم ماه رمضان بود چون آمادگی روحی و روانی مخاطب برای پذیرش چنین مضامینی بیشتر است. البته یکی از آسیبهای جدی به این سریال، دو تکه شدن قصههاست که وسط پخش سریال ۱۵ تا ۲۰ دقیقهای، بخشی از گفتوگوی زنده برنامه «مثل ماه» روی آنتن میرود ولی دیده شدن این سریال در برنامهای ماه رمضانی برایمان اهمیت بیشتری دارد. احتمالاً در بازپخش این سریال، قسمتها به صورت کامل روی آنتن میرود.
آیا برنامهای برای تولید سریالی با قصههای عنایات و کرامات حضرت رضا(ع) که بسط داستانی بیشتر و زمان طولانیتری داشته باشد را دارید؟
یک زمانی تلویزیون میخواست سریالهایی شبیه «کلید اسرار» ترکیهای بسازد که زمان هر قسمت آن بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه بود و یک راوی داشت. در رسانه ما سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» را در قسمتهای ۴۵ تا ۵۰دقیقهای ساخته شد که تأثیرگذاری «کلید اسرار» را نداشت چون در مدیوم تلویزیون، زمان اهمیت دارد. مخاطب دوست دارد روایتها و حکایتهای کوتاه ببیند، وقتی قرار باشد روایت تبدیل به قصه شود، پیچیدهتر شده و این پیچیدگی نیاز به زمان و پرداخت بیشتری دارد که ممکن است مردم به راحتی آن را تماشا نکنند.
به نظرم کارهایی از این جنس میتواند در تعداد بالا برای تلویزیون ساخته شود مثلاً در ۱۲۰ یا ۱۵۰ قسمت و پخش در بخشی ثابت، اما مهم است که زمان هر قسمت کوتاه باشد با روایتی سرراست و ساده. اکنون صحبتهایی برای ساخت ادامه سریال «گره» انجام شده اما نمیدانم عملیاتی میشود یا نه. امیدوارم اگر نهایی شد، زمان بیشتری برای ساخت به ما بدهند.
با وجود اینکه قصه آدمها در هر قسمت متفاوت از دیگری است اما اتفاق ثابت معجزه در بیشتر قصههای سریال گره وجود دارد و شاید احساس تکراری بودن قسمتها در مخاطب ایجاد شود برای عبور از این ماجرا چه کردید؟
مخاطب تلویزیون خیلی نیاز به شوک و اتفاق غیرمنتظره ندارد و بسیاری از مواقع ته قصه را میداند، چگونگی و پردازش قصه برایش مهم است. تماشاگر تلویزیون، مخاطب عامتری است و این طور نیست که مثل مخاطب سینما منتظر پایانبندی غیرمنتظره باشد. مشکل رسانههای ما این است که سلیقه مخاطب را براساس نظر منتقدان و خاصپسندان میبینند در حالی که تلویزیون، رسانه عمومی است و باید براساس سلیقه عامه مردم، فیلم و سریال ساخت. مخاطب میداند که آخر قصه، شخصیت شفا پیدا میکند اما چگونگی این اتفاق برایش مهم است. پرداخت درست به این چگونگی، نیازمند زمان است ولی ما یک ماه پیش از ماه رمضان، کار را شروع کردیم و کار با حدود ۲۰۰نفر عوامل در گروههای متعدد و مناطق مختلف ایران، بسیار دشوار است.
به نظرم تا الان هم کرامت و عنایت امام هشتم(ع) نصیب ما شده که توانستیم کار را به پخش برسانیم. بچههای ما اصلاً خواب ندارند و تمام وقت کار میکنند. به نظرم قصههای این سریال مثل حکایتهای مادربزرگهایمان به تکرار نمیافتند بلکه چگونگی و پردازش آنها مهم است.
لوکیشن در بسیاری از قسمتهای این سریال از فضای آپارتمانی خارج شده و وارد بوم و مناطق مختلف ایران میشود، لهجههای مختلف دارد، چهرههای جدید در بازیگری دارد، درباره این شکل از ساختار که به باورپذیرتر شدن قصهها هم کمک میکند، توضیح دهید.
همین طور است؛ این تنوع به باورپذیرتر شدن قصهها کمک میکند. سعی کردیم کارها رئال باشند و بازی بازیگران در حد امکان، مستند. البته چند کار نمایشی هم در میان قصهها داریم که سعی شده از تنوع سلیقه و نوع کار کارگردانها بیشترین بهره را ببریم. حتی در برخی از قسمتها، حکایتها شیرین و طنازانه است و هر چه به روزهای عید فطر نزدیکتر شویم این شیرینی روایتها بیشتر میشود.
ساخت سریال «گره» مسیر را برای ساخت تولیداتی با مضامین شفا و عنایت ائمه اطهار(ع) هموارتر کرد، فکر میکنید پس از این، چنین قصهها و روایتهایی از میان آرشیو بیرون کشیده شوند و شکل نمایشی پیدا کنند؟
ببینید در عرصه فرهنگ، آدمها وارد جایی میشوند که برایشان آشنا باشد و خطری نداشته باشد چون پای آبروی هنری سازندگان اثر در میان است برای همین سعی میکنند جایی چادرشان را برپا کنند که کمترین خطر را داشته باشد نه بر دامنه کوه آتشفشان. بسیاری برای پخش این سریال ترسیدند و حتی تلاش کردند روایت این کرامات و عنایات امام در آرشیو بماند در حالی که اگر این معجزات گفته نشود، رو به فراموشی میرود. نبود حضور ما در رسانه و حرف نزدنمان، چیزی جز باخت ندارد. بهترین دفاع در این عرصه، حمله است چون اینها بخشی از باورهای ماست. باید برای رسانهای کردن این عنایات و کرامات برنامه مدون داشته باشیم و برخورد مناسبتی هم با آنها نشود. باید برای مردم و تماشاچی عام فیلم و سریال ساخت نه یک عده خاص. مخاطب عام امروز، مخاطب تلویزیون است و نهادهای فرهنگی باید به این مهم فکر کنند نه اینکه روی پروژههای خاص سینمایی، سرمایهگذاریهای کلان داشته باشند.
برخی از فیلمسازان به خاطر اینکه آثارشان برچسب سفارشی نخورد وارد این حوزه نمیشوند، چرا سفارشیسازی در کشور ما این قدر معنای بدی پیدا کرده است؟
به نظرم ما چیزی به اسم آثار سفارشی و غیرسفارشی نداریم بلکه آثار براساس جهانبینی خالقانشان ساخته میشوند، وقتی اثری را همراستا با اعتقاداتتان میسازید، سفارشی ساختن معنا
ندارد. آیا فیلمسازی که باب سلیقه جشنوارههای خارجی فیلم میسازد، کار سفارشی نمیکند؟! اندیشکدهها و اتاقهای فکری باید وجود داشته باشند تا نیاز و سلیقه عام مردم را شناسایی کرده و براساس آن خوراک فرهنگی خوبی برای جامعه تولید کنند. اگر عرصه را خالی کنیم، خوراک فرهنگی خوبی ساخته نمیشود بنابراین سفارش تولید در این حوزه لازم است.
نظر شما