در یک تقسیمبندی کلی خواص اهل لغزشی را که در حکومت علی(ع) محدودیتهایی را برای اقدام مناسب و عمل به موقع آن حضرت ایجاد کردند در سه جریان میتوان دستهبندی کرد. دسته اول کسانی بودند که میگفتند ما انقلاب کردیم که حکومت کنیم و حرص و ولع به حکومت، آنها را به مانع تراشی و فتنهگری در برابر طرحهای اصلاحی امام علی(ع) وادار میکرد.
دخالت نجاشی در عزل حسانبنمخدوج و نصب اشعث بن قیس
به عنوان نمونه هنگامی که حضرت بزرگترین فتنه جامعه را امویان و مبارزه با آنان را اولویت نخست طرح ساماندهی سیاسی جامعه میدانست، و سعی داشت تا فرماندهان شایستهای را برای جنگ با معاویه بگمارد؛ افرادی چون نجاشی بسترساز نصب چهره منافقی چون اشعث بن قیس کندی به عنوان فرمانده سپاه آن حضرت در جنگ صفین شدند.
نقش اشعث در میان یاران امیرمؤمنان(ع) مانند عبداللهبناُبَی در میان اصحاب پیامبر(ص) بوده، به طوری که هر یک از آنها سردسته منافقان زمان خود بودهاند.۱
مراحل زندگی او را در یک خط تاریخی چنین میتوان گزارش داد؛ ابتدا کافر بود، زمان رسول خدا(ص) مسلمان شد، سپس بعد از رحلت رسول خدا(ص) مجددا کافر شد، بعد وقتی سپاه خلیفه اول بر او مسلط شد دوباره مسلمان شد و ابتدای حکومت حضر امیر(ع) با آن حضرت موافقت و بیعت کرد، ولی در جنگ صفین به مخالفت با آن حضرت پرداخت و سرانجام در قتل امام(ع) مشارکت نمود.
هنگامی که امیرمومنان(ع) به حکومت رسید اشعث والی آذربایجان بود و امام وی را از آنجا عزل کرد. و تصمیم به حذف او از مناصب سیاسی و نظامی گرفت، به دنبال اتخاذ این سیاست، حضرت از جبهههای مختلف مورد حمله قرار گرفت. پیشتر ریاست و فرماندهی دو قبیله کنده و ربیعه که از قبایل مهم و نیرومند جنگی کوفه به حساب میآمدند، با اشعث بود.
حضرت در آستانه حرکت به سوی جنگ صفین اشعث را از ریاست این دو قبیله عزل کرد و به جای او حسانبنمخدوج را در رأس این دو قبیله قرارداد.۲ این اقدام میتوانست از نفوذ اشعث در میان افراد این دو قبیله تا حد زیادی بکاهد؛ بهگونهای که دست او برای اعمال نفوذ در جریان جنگ صفین کوتاه شود. ولی اشعث با ابراز ناراحتی از این اقدام حضرت، موجب تحریک یمنیها شد؛ به طوری که برخی از خواص یاران یمنی نزدیک و خالص حضرت، به حضرت انتقاد کرده و گفتند: «یا أمیرالمؤمنین، إن ریاسة الأشعث لاتصلح إلّا لمثله و ما حسانبنمخدوج مثل الأشعث؛۳ ای امیرمؤمنان! مدیریت اشعث تنها مخصوص مثل خودش است؛ هر شخصی نمیتواند مثل او ریاست کند و حسانبن مخدوج مانند اشعث نیست».
این افراد از یاران خاص حضرت به حساب میآمدند؛ به گونهای که حضرت به آنها افتخار میکرد. اعتراض آنها به حضرت نشانگر دشواری مبارزه با جریان نفاق است؛ زیرا شناخت و مبارزه با امثال اشعث آن قدر پیچیده است که گاه خواص اهل حق نیز فریب آنها را خورده، کار حاکم اسلامی را در برخورد با آنها دشوار میکند. به دنبال مخالفت کندیها با اقدام حضرت، افراد قبیله ربیعه که «حسانبن مخدوج» از میان آنها بود، برآشفتند و حریثبن جابر مدعی شد حسان نه در شرافت و نه در دلاوری و نه در توانایی ریاست، نسبت به اشعث کمبودی ندارد.۴
در این میان نجاشی یکی از شعرای بنام یمنی و سلبریتیهای جامعه علوی و از حامیان آن حضرت در جنگ صفین به حمایت از اشعث برخاست و شعری در وصف برتری و لیاقت اشعث برای ریاست سرود. وی خطاب به حریثبنجابر گفت: «اگر حقی که امیرمؤمنان(ع) بر گردن ما دارد در بین نبود، ما حریثبنجابر را از گفتهاش پشیمان میکردیم».۵
پانوشتها:
۱- بنگرید به: ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج ۱، ص ۲۹۷.
۲- بنگرید به: منقری، همان، ص ۱۳۷.
۳- همان.
۴- بنگرید به: پیشن، همان.
۵- فلولا أمیرالمومنین و حقّه علینا لأشجینا حریث بن جابر فلا تطلبنا یا حریث فإنّنا لقومک ردء فی الأمور الغوامر.
نظر شما