از ۱۳ آبان ۵۸ تا ۵ اردیبهشت ۵۹ هیئت حاکمهی آمریکا در التهاب کمسابقهای به سر میبرد، زیرا تمام راههای ممکن را برای نجات گروگانهای جاسوس خود بهکار برده بود. آمریکاییها در این مدت بسیار کوشیدند تا افکار عمومی جهانیان و بهویژه دولتهای غربی و متحد خود را علیه ایرانیان بسیج نمایند.
بنابر اعلام مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با وجود این در همان هفتههای اول بحران روابط، به نیروهای مخصوص خود دستور دادند تا مانور یک عملیات نظامی را بهخوبی تمرین و آماده سازند. تمام تلاشهای آمریکاییها در گرو یک عمل سیاسی ساده بود؛ آنها اگر شاه را تحویل ایران میدادند تمام قضایا حل میشد. ولی غرور آمریکاییها اجازه نمیداد تا یک عنصر وابسته را تحویل و خود را از بحران گروگانگیری رهایی بخشند. پس از قطع رابطهی سیاسی کامل در فروردین ۱۳۵۹، شرایط توسل به زور و عملیات نظامی قوت بیشتری یافت.
در جلسه ۱۱ آوریل ۱۹۸۰ (۲۲ فروردین ۵۹) و در نشست صبحانه سیاست خارجی، رئیسجمهور کارتر به مسئلهی مهمی اشاره کرد. وی گفت: «همانطوریکه میدانید هفته اولی که گروگانها را گرفتند من به نیروهای ستاد مشترک دستور دادم که یک عملیات نجات را طراحی کنند تا در شرایطی که نیاز مبرم وجود داشت مورد استفاده قرار بگیرد».
کارتر متذکر شد که این گروه فعلاً آمادگی کامل دارند تا عملیات نجات را انجام دهند. سایروس ونس وزیر خارجه که مخالف عملیات نظامی بود برای تعطیلات در فلوریدا بهسر میبرد و جانشین وی وارن کریستوفر در جلسه حضور داشت.[۲]کارتر قبل از این به حرف مشاورین گوش میداد که نگران آیندهی سیاسی او در انتخابات بودند. روزالین همسر کارتر، والتر ماندپل، هامیلتون جردن و جودی پاول او را برای عملیات نجات کاملاً متقاعد ساخته بودند.
ژنرال جونز نقشهی بزرگی را روی میز پهن کرد و مراحل عملیات نجات را تشریح نمود. استفان ترنر رئیس سازمان سیا نیز با عملیات موافق بود. کارتر یک بار دیگر از اعضای جلسه درخواست کرد تا روی آن فکر کنند و در جلسهی هفته آینده نظر نهایی خود را اعلام نمایند. سایروس ونس پس از بازگشت از تعطیلات به کارتر گفت باید به تلاشهای خود برای ازسرگیری مذاکرات ادامه دهیم. وی گفت: «من قویاً با یک مأموریت نجات مخالفم».
آمریکاییها باید بسیار زود متوجه این مسئله میشدند که در مقابل ایران جدید باید تغییر استراتژی دهند. از دیگر سو، مقامات آمریکایی با خانوادهی گروگانها دائماً در تماس بودند و گاهی آنان را به واشینگتن دیسی دعوت میکردند تا ظاهراً با آنها همدردی کنند. کلیسای منزلیستهای متحد اقدام به رد و بدلکردن برنامهها بین خانوادهها و گروگانها میکرد. این تحرکات به منظور حفظ روحیهی گروگانها و خانوادههایشان انجام میگرفت. آمریکاییها تمام راههای ممکن را میآزمودند. قطع رابطهی سیاسی، بلوکهکردن داراییهای ایران، قطع خرید نفت از ایران، اذیت و آزار ایرانیان مقیم آمریکا و اخراج دانشجویان ایرانی واکنشهایی بود که صورت گرفت و در مدت ۵ ماه انزجار فراوانی از ایرانیان در آمریکا بهوجود آورد. این در حالی بود که هرگز خود را مقصر جلوه ندادند.

سرانجام پس از ۵ ماه مذاکرات و فشارهای ناموفق، دولت کارتر تصمیم گرفت واحدهایی از کماندوها را برای نجات گروگانها به ایران اعزام نماید: «آنها یک عده نظامی حرفهای بودند که برای یک مأموریت خطرناک داوطلب شدند». رئیسجمهور جیمی کارتر معتقد بود: «دیگر نباید در انجام این عملیات تأخیر به خرج داد».
از اینرو پس از ماهها تمرین مانور عملیاتی، نیروهای آمریکایی در صحرای طبس پیاده شدند تا خود را به تهران رسانده و عملیات نجات جاسوسها را به انجام برسانند. اما این عملیات در همان مرحله اول با شکست مفتضحانهای روبهروشد.
در ساعت ۱ بامداد ۲۵ آوریل کاخ سفید بیانیهای صادر کرد و کارتر نیز با ظاهر شدن در دوربین تلویزیون شخصاً مسئولیت شکست عملیات را برعهده گرفت. متعاقب این شکست مفتضحانه بود که؛ گروگانها در نقاط مختلف ایران پراکنده شدند تا از دسترس آمریکاییها دور بمانند هشت تفنگدار آمریکایی کشته شد و پنج نفر زخمی شدند. متحدان آمریکایی که در مجازات اقتصادی ایران، با آمریکاییها همکاری کرده بودند به شرط اینکه اقدام نظامی صورت نگیرد، به آمریکاییها بیاعتماد شدند. شهرت نظامی آمریکا صدمه ویرانکنندهای دید. مهمتر از همه شکست سیاسی کارتر بود که شانس هرگونه پیروزی در انتخابات بعدی را از دست داد، و روحیهی ملی آمریکاییها تحقیر شد.
گروهی از منتقدین عملیات دلتا، شکست آمریکا در همان ابتدای عملیات را یک موفقیت تلقی میکردند زیرا این شکست مانع حضور آمریکا در سفارت شد.
پس از ناکامی آمریکا در واقعهی طبس، دانشجویان مسلمان پیرو خط امام با صدور اطلاعیه ۱۱۲ خود، بزرگترین تهدید را متوجه آمریکاییها کردند. این تهدید جدی آمریکاییها را بر آن داشت تا پایان سرنوشت گروگانها، خویشتندار باشند. دانشجویان گفتند اگر آمریکا برای آزادی جاسوسان به چنین شیوههای ناشیانهای متوسل شود نه تنها با اجساد بیجان جاسوسان مواجه خواهد شد، بلکه همهی عاملان این طرحهای شیطانی نیز در خاک ایران مدفون خواهند شد.
صادق قطبزاده وزیر خارجه و منصور فرهنگ نمایندهی ایران در سازمان ملل متحد با زبان دیپلماسی، اخطارهایی به دبیرکل و آمریکاییها دادند. در همین راستا کورت والدهایم دبیرکل نیز ضمن ابراز نگرانی عمیق، طرفین را به خویشتنداری دعوت کرد.

واکنشهای جهانی متفاوتی نسبت به عملیات نظامی آمریکا صورت گرفت. آندره گرومیکو وزیر خارجهی شوروی گفت چنین اعمالی به حلِ صلحآمیزِ بحران کمکی نخواهد کرد.[۸] سخنگوی ناتو در بروکسل اعلام کرد آمریکا پیش از اعزام نیروهای خود با همپیمانان خودش در ناتو مشورت نکرده است. رادیو مسکو ادعای واشینگتن را دربارهی هدف این عملیات ــ که کاهش تشنجات بینالمللی عنوان شده بودــ ادعایی خندهدار دانست. ریچارد نیکسون رئیسجمهور اسبق ایالات متحده، که به درستی شرایط روحی یک آمریکایی را درک میکرد، در برلین غربی اعلام کرد ایالات متحده با شکست در عملیات نجات گروگانها بسیار بیوجهه و شدیداً خوار و خفیف شده است.
اسحاق شامیر وزیر خارجهی رژیم صهیونیستی تأکید کرد این کشور بههیچوجه در عملیات نافرجام نجات گروگانها دخالت نداشته است. همچنین مقامات دفتر نخستوزیری اسرائیل اعلام نمودند این کشور قبلاً از چنین برنامهای بیاطلاع بوده است. درحالیکه رادیو لندن عنوان کرد دولت اسرائیل از طریق دستگاههای جاسوسی خود قبلاً از ماجرا باخبر بوده است.
هرچه زمان به جلو میرفت ابعاد رسانهایشدن این عملیات و تحلیلها و ارزیابیها نیز عمق بیشتری مییافت. علاوه بر ابعاد بینالمللی ماجرای طبس، نظرات مختلف پیرامون این واقعه در داخل ایران نیز گسترش مییافت.
مقامات ایرانی هم واکنشهایی داشتند. آیتالله مهدویکنی سرپرست وزارت کشور طی اطلاعیهای اعلام نمود از آنجا که رادارها تحتِ کنترلِ ایران، آمریکایی هستند به احتمال زیاد این رادارها تحت کنترل آمریکاییها بودهاند و به همین دلیل ایران با تأخیر متوجه این عملیات شده است.
صادق خلخالی که از منطقهی سقوط و آتشگرفتن هواپیمای آمریکایی بازدید کرده بود، در یزد اعلام نمود ۹ جسد از میان لاشهی هواپیماها و هلیکوپترها به دست آمده است. ضمناً وی از پیدا شدن مبلغ ۷ میلیون ریال پول ایرانی و مقداری اسناد و مدارک در مورد جزئیات مسیر پرواز در یکی از هلیکوپترها خبر داد.




نظر شما