البته بسیاری از این مهاجران غیرقانونی به امید ورود به اروپا به ایران میآیند اما به دلیل محدودیتهای مالی و کنترلهای مرزی نمیتوانند به این هدف برسند و در ایران ماندگار میشوند.
از سویی بخشهای غیررسمی اقتصاد کشور پذیرای این نوع مهاجران هستند چرا که حقوق کمتری به آنان میپردازند، بیمهشان نمیکنند و مالیاتی برای بهکارگیری آنان نمیدهند. بنابراین بخش غیررسمی اقتصاد که تا همین چند دهه پیش توانسته بود در حوزه اشتغال جور بخش رسمی اقتصاد را بکشد الان این فضا و فرصت را در اختیار مهاجران غیرقانونی قرار داده است.
براساس گزارش وزارت معلومات افغانستان حدود ۲.۷ میلیون از مهاجران بدون مدرک این کشور در ایران حضور دارند. همچنین بر اساس گزارش منبع یاد شده، مهاجران برگشت داده شده از ایران به افغانستان حدود یک دوازدهم کشور پاکستان بوده است که این نشان میدهد ایران هیچ حساب و کتابی برای نگهداری این عده ندارد.
پس از سقوط دولت پیشین افغانستان و ظهور طالبان در این کشور و سقوط پول افغانی شاهد موج تازه مهاجرت مهاجران بدون مدرک به ایران بودهایم. از سوی دیگر اگر مهاجران قبلاً بیشتر در بخشهای ساختمان مشغول به کار میشدند و پول درمیآوردند از این پس با رکودی که در این بخش حاکم است آنان را بیشتر در مغازهها و سوپرمارکتها یعنی بخش خدمات و خردهفروشیها خواهیم دید.
ورود مهاجران غیرقانونی به کشور دو پیامد بزرگ دارد که یکی مربوط به بازار کار و دیگری هم مربوط به فشار بودجهای است. در خصوص تأثیر آن بر بازار کار داخلی، با توجه به لشکر بیکاران ایرانی، قطعاً مهاجران، جایگزین نیروی کار بومی میشوند. البته هرچند در مشاغل پایین و غیرتخصصی بهکار گرفته میشوند اما بهتدریج دارای مهارت شده و در شرایط یکسان دارای اولویت جایگزینی میشوند، چون به آنان کمتر حقوق پرداخت میشود و از مزایای قانون کار و بیمه برخوردار نمیشوند. پس نیروی کار بومی بدون مهارت بیشترین آسیب را از ورود مهاجران بدون مدرک به کشور میخورد.
در خصوص تأثیر پدیده یاد شده بر بودجه هم باید گفت؛دولت بهشدت با کسری بودجه مواجه است. در چنین شرایطی ورود مهاجران غیرقانونی در سطح زیاد و استفاده آنها از خدمات عمومی مثل آب، برق، گاز و حمل و نقل عمومی و... فشار مضاعفی به دولت از نظر بودجه وارد میکند. ضمن اینکه خدمات رفاهی به دهکهای پایین جامعه کم میشود. چون مهاجران معمولاً به مناطقی میروند که دهکهای پایین جامعه در آن ساکناند بنابراین سطح رفاه کاهش مییابد.
کشورهای اروپایی با اینکه دارای جمعیت پیری هستند و نرخ رشد جمعیت در آنها بسیار پایین است اما حاضر نیستند مرزهای خود را برای پذیرش کسانی که به دلیل جنگ در کشورشان به آنها پناه میبرند، باز کنند؛ یعنی به صورت خیلی معدود پناهنده میپذیرند و مشخصات کامل آنهایی هم که وارد کشورشان میشوند ثبت میشود و ارزیابی دقیقی صورت میگیرد تا مشخص شود کدام گروه بیشترین آسیب را از ورود آنان میخورد تا آن را کنترل کنند. اما در ایران چنین سازوکاری نداریم و شواهد و آمارهای مهاجران نشان میدهد دولتها در کنترل مرزهای ایران و جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی ناتوان بودهاند.
نظر شما