حدود ۴۰۰ سال قبل، در چنین روزی، نیروهای دلاور ارتش ایران، با فرماندهی امامقلیخان، سردار نامدار دوره صفوی، پس از بیرون راندن استعمارگران پرتغالی از بندر گمبرون (بندرعباس) و قشم، خود را به جزیره زیبای هرمز، مروارید خلیج فارس رساندند و بعد از درگیری شبانه و سنگین با استعمارگران، به حضور آنها در بخشی از خاک مقدس ایران پایان دادند. این عملیات، بخش اصلی عملیات بزرگی بود که در سراسر حاشیه خلیجفارس انجام شد و طومار استعمارگران پرتغالی را که بیش از ۱۰۰ سال، امان مردم منطقه را بریدهبودند، در هم پیچید. این اتفاق، نخستین رویارویی جدی ما ایرانیان، با پدیدهای به نام استعمار بود؛ یک رویارویی پیروزمندانه که به لطف دلاوریهای اجداد ما، با پیروزی کامل به پایان رسید. با این حال، انتخاب چنین روزی بهعنوان روز ملی خلیج فارس، صرف نظر از دلیل اصلی این انتخاب که بر همیشگی بودن این نام زیبا تأکید دارد، از منظر تاریخی
و به دو دلیل، انتخابی هوشمندانه و دقیق است.
ایران، حافظ همیشگی خلیجفارس
نخستین موضوعی که با مطالعه تاریخ واقعه ۱۰ اردیبهشت سال ۱۰۰۰ خورشیدی به ذهن میرسد، این است که ایران، به عنوان مالک طولانیترین بخش سواحل خلیج همیشه فارس، در طول تاریخ همواره مدافع و محافظ این آبراهه نیلگون بودهاست. پیش از صفویه و پس از آن، در ادوار گوناگون تاریخی، ما ایرانیان همیشه بهدنبال بیرون راندن بیگانگان و نامحرمان از
خلیج فارس بودهایم. در دوره افشاریه، نادرشاه کوشید تا با تأسیس نخستین ناوگان مدرن کشتیهای جنگی، حضور ایران در تأمین امنیت و آرامش خلیجفارس را مانند گذشته پررنگ کند؛ اقدامی که البته، با دخالتها و کارشکنیهای کمپانی هند شرقی انگلیس، بهجایی نرسید. در واقع، آنچه در سیاست خارجی و منطقهای ایران، همواره وجود داشتهاست، تلاش برای مدیریت این منطقه آبی بسیار مهم، توسط صاحبان اصلی آن است. بهجز دوره پهلوی که سردمداران آن، در راستای منافع دولتهای استعماری از برخی حقوق حقه ایران در خلیج فارس چشم پوشیدند و حتی جولان ناوهای آمریکایی و انگلیسی را در آن بهرسمیت شناختند، ما حتی در دوره قاجار نیز، با آن همه ضعف و فتور، زیر بار این مسئله نرفتیم که
خلیج فارس باید با مدیریت غیر اهالی این منطقه اداره شود. امیرکبیر در تنها قرارداد تحمیلی دوران خودش با انگلیسیها که بهمنظور جلوگیری از تجارت برده در خلیج فارس منعقد شد، فعالیت کشتیهای انگلیسی را زمانی قانونی دانست که در آنها مستشاران ایرانی حضور داشتهباشند و بازدید و کنترل محمولههای دریایی، تنها با نظارت مستقیم آنها و بدون دخالت مأموران بریتانیایی صورت گیرد. این امر، البته با استقبال مردم حاشیه جنوبی خلیج فارس نیز، روبهرو شد. در آن زمان، دودمانهایی مانند «آلعلی» که بر مناطقی مانند بحرین، قطر و نواحی امروزی امارات حاکمیت داشتند، حکمیت ایران و حضور مأموران ایرانی را برای برقراری نظم در خلیج فارس، بر حضور بیگانگان در این منطقه ترجیح میدادند؛ شاید بههمین دلیل بود که انگلیس با تحریک خاندانهای وابسته به خود، زمینه سقوط این شیخ نشینها را فراهم کرد و سببساز بحرانهای آینده شد؛ بحرانهایی که صرفاً بهدلیل حضور بیگانگان در خلیج فارس بهوجود آمد.
دوم: جشن پیروزی ایرانیان بر استعمار
هرچند که در تقویم رسمی ما، روز ۱۲ شهریور، روز شهادت رئیسعلی دلواری را، روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس نامیدهاند که البته انتخابی درست و بجاست، اما نباید از یاد برد که در روند مبارزات ایرانیان با پدیده شوم استعمار، پیروزی بر پرتغالیهای مهاجم در سال ۱۰۰۰ خورشیدی، سرفصلی درخشان محسوب میشود. در واقع باید مناسبت روز ملی خلیج فارس را، رویدادی مبارک در مسیر همه اتفاقاتی بدانیم که طی ۳۶۰ سال پس از آن رقم خورد؛ بخشی از رویدادها و تلاشهای خستگیناپذیر ایرانیان در مسیر حفظ استقلال و مبارزه با استعمار؛ رویدادهایی مانند انقلاب مشروطه، قیام مردم تبریز علیه سربازان تزار، نهضت میرزاکوچکخان جنگلی، مبارزات شیخ محمدخیابانی، تلاشهای شیخ عبدالحسین لاری، رشادتهای رئیسعلی دلواری، ملی شدن صنعت نفت و بالاخره، پیروزی انقلاب اسلامی را باید در همین مسیر و در همین فضا بررسی و تحلیل کرد. افتخار ما ایرانیان این است که بیش از ۴۰۰ سال، در مسیر مبارزه با استعمار و حفظ استقلال گام برداشتهایم و ارمغان این تلاشها، استقلال امروزی ماست؛ استقلالی که نوید آیندهای طلایی را برای خلیج همیشه فارس و همسایگان آن میدهد.
نظر شما