«وی کی پدیا» روابط عمومی را چنین میبیند و تعریفی این گونه در برابر آن میگذارد؛ «روابط عمومی (به انگلیسی Public relations که به اختصارpr خوانده می شود) به علمِ مدیریتِ چرخه اطلاعات، مابینِ یک فرد یا سازمان (اعم از بازرگانی و اقتصادی و دولتی یا سازمان مردمنهاد) با عموم اطلاق میگردد». یعنی روابط عمومی یک علم است. بالاتر از آنکه آن را یک مهارت بدانیم، هرچند مهارت هم هست که چون با دانش غنی شود، دامنه موفقیت آن توسعهای احترام برانگیز خواهد یافت. هر سازمان و نهاد که بخواهد بدرخشد و توفیقات خویش را بگستراند، قطعاً به یک «روابط عمومی دانش پایه و حرفه ای» نیاز دارد. به دیگر تعریف روابط عمومی بخشی مؤثر در تولید اقتدار سازمانی است که با کمترین هزینه میتواند بیشترین فایده را برای نهاد و سازمان خویش آورد. این چیزی است که مدیریت مدرن بدان باور دارد، برخلاف مدیریتهای سنتی که معمولاً روابط عمومی را در حد اطلاعیه چسبان یا همراه مدیر در مراسم، فرو میکاهند.
به واقع، در نگاه حرفه ای و ناظر به آینده، «روابط عمومی مجموعهای از اقدامات و کوششهای حسابشدهای است که هر سازمان برای برقراریِ ارتباطاتِ مؤثر و هدفمند با گروههایی که با آن در ارتباط اند انجام میدهد».
در نگاهی فراسازمانی هم میتوان دانشِ روابط عمومی را به ظرفیتِ نخست درخطِ مقدمِ جهاد تبیین تعبیر کرد. در هنگامهای که دشمنان بر غبار آلودگی فضا میکوشند غبارزدایی از فضا، نخستین بایستگی انقلابی است. ارائه روایت صادق و دست اول از حوزه مأموریتیهای نهاد، دست ما را در جنگ روایتها بالا میبرد. این نبرد را که پیروز شویم در تحکیم پایههای اقتدار نظام، گامی چند جلو میافتیم. موفقیت در این عرصه کلان، توفیق در عرصههای خردتر حوزه سازمانی را هم به دنبال میآورد. این فرایند را می توان به برق رسانی به شهر تشبیه کرد که چون شهر روشن شود همه خانهها هم روشن خواهد شد، اما اگر نگاهها جزئی شود و هرکس برای روشن کردن خانه خود بکوشد، معلوم نیست همه شهر روشن شود. کلان باید نگاه کرد و سازمانی عمل نمود تا موفقیت تمام ساحتی حاصل شود.
نظر شما