ترانه علیدوستی در جشنواره کن مدعی شد: «وقتی در کشوری همهچیز ممنوع باشد، پس شما از صبح که بیدار میشوید تا شب، مشغول جنگیدن خواهید بود! از لباسی که با آن سرکار میروید گرفته تا موسیقیای که در ماشین گوش میدهید، روابط شخصی و رابطه با همکارانتان، اینها سراسر یک مبارزه است؛ مبارزه با برخی موانع که باعث میشود، زیست شما حالت غیرعرفی و غیرقانونی داشته باشد.» این میزان دروغگویی بیشرمانه برای این جماعت منفعتطلب تا جایی پیش رفته که اصولا فکر نمیکنند نقض گفتار در کلامشان جاری است. از آنها باید پرسید اگر این میزان خفقان در ایران جاری است، پس شما چگونه فیلم سهساعته برادران لیلا را ساختهاید و بدون اخذ مجوز رسمی از سازمان سینمایی، راهی کن شدهاید؟ حالا فارغ از رفتوآمد دائمی به جشنوارهها، از جمله جشنواره کن و تنها براساس این میزان بگیر و ببند که در ذهن شماست، چگونه میخواهید به ایران بازگردید و به مبارزه ۲۴ساعتهتان ادامه دهید؟ اگر درمورد لباس و پوشش، این میزان سختگیری در ایران وجود دارد، پس چطور با آن لباس قیف بستنی و آن کت و شلوار صورتی و روسری پشت گوش و گردننما بر فرش قرمز پا گذاشتهاید؟
تا جایی که مخاطب ایرانی به خاطر دارد، شما در مهمترین مبارزهتان با تهیهکننده سریال شهرزاد -که متهم به پولشویی بود و بعدها در دادگاه محکوم شد- با وجود خواسته مردم برای محاکمه او، با گرفتن دستمزد و بازی در سری دوم سریال، پیروز بیرون آمدید! معلوم نیست با این همه سختی، چطور این تعداد فیلم، سریال و نمایش در ایران بازی کردهاید. واقعا شما هنوز هم درخصوص موسیقی گوش کردن در خودرو نگرانیای دارید؟ الان دیگر حتی برای بدحجابی، سگگردانی، بوسه عاشقانه در خیابان، ازدواج سفید و... هم که قانون مصوب دارد، اعمال قانون نمیشود. با این همه سختگیری در موسیقی گوش کردن، پس این تعداد مغازه فروش سیستمهای صوتی در خیابانها چیست؟ میتوانید بگویید آنها غیر از سیستمهای گران تفکیک صدا و تقویت موسیقی و باندهای پرتوان مطابق با آخرین فناوریهای دنیا، چه چیزی عرضه میکنند؟
اگر در ایران بگیر و ببند هست، پس رانندگان چگونه روی خودرویشان سیستمهای پاور نصب میکنند و در خیابان و کوچه پسکوچهها، صدای موسیقی را تا جایی که پرده گوششان جواب دهد، بالا میبرند؟ شاید پیرمردی یا بیمار بستری هنگام ظهر به صدای گوشخراش اعتراضی بکند.
درخصوص محیط کاری هم در ایران، روابط آنقدر رها و آزاد است که سرکارعالی پس از سالها مبارزه و کتمان وجود بیاخلاقی و تعرض مقابل افشاگری مرحوم سلحشور، حالا در میانسالی در اقدامی خودجوش و ناگهانی به اعتراض «میتو» در سینمای ایران پیوستید و در همین آخرین مبارزه هم با رفتارهای متناقض - انتشار عکس بازیگر مرد فیلم برادران لیلا که به نوعی متهم به آزار جنسی است - در جشنواره کن باعث ناامیدی این جریان شدید.
از حرفهای متناقض ترانه علیدوستی که بگذریم، حرفهای سعید روستایی، کارگردان برادران لیلا را کجای دلمان بگذاریم که گفته: «هنوز مجوزی برای نمایش این فیلم نگرفتهایم؛ البته یک فهرست سانسور به ما دادهاند ولی من چیزی را سانسور نخواهم کرد.»
همچنان که روستایی گفته این فیلم، بدون مجوز سازمان سینمایی و بهصورت غیرقانونی و براساس لابی مدیران دولت گذشته و همچنان حاضر در سازمان سینمایی به کن رفته و بازبینی نشده است که بخواهند فهرست سانسوری به دست کارگردان بدهند.
اگر هم به فرض محال، بعد از بازگشت از کن، برای اکران داخلی اصرار کنید و فیلم بازبینی شود، بازهم بدون مجوز شرکت تولیدکننده، نمیتوانید فریمی از آن را کم کنید، مگر اینکه آن شرکت برای اکران داخلی -که شرط حضور در جشنواره اسکار است- رضایت دهد. آنگاه باید گفت خاک بردهان مدیر و مسوولی که بخواهد این فیلم را بازبینی و برسر آبروی یک ملت معامله کند.
پیمان معادی هم که تکلیفش روشن است. حالا از معادی، ترانه علیدوستی و سعید روستایی باید پرسید، با این همه موانع و مبارزه ۲۴ساعته، چگونه توانستهاید این همه فعالیت هنری کنید؟ عجیب نیست که سعید روستایی به عنوان یک کارگردان ۳۲ساله، درست مثل نخبگان هالیوودی، این تعداد فیلم در پرونده دارد؟! خانمها و آقایان به یقین خودشان میدانند چه هزل و هجوی میگویند. مگر میشود دورغگو تا این حد بیحافظه شود؟! اما شاید این بندگان خدا هم روزی در مکانی از سوی شخصی، پاکت عکسی، فیلمی یا سندی دریافت کردهاند که مجبورند برای خوش رقصی مقابل رقیب فرهنگی، اینطور شفاف دروغ بگویند و کشور و ملت خودشان را بفروشند؟
منبع: جام جم
نظر شما