این اتفاق در سال ۲۰۰ قمری رقم خورد. آنچه قابل بررسی و توجه ویژه است، نتایجی است که این هجرت تاریخی در پی داشت. چنان که بسیاری از مورخان و تحلیلگران تاریخ اسلام و تشیع گفتهاند، هجرت امام(ع) ساختارهای سیاسی در ایران و به ویژه خراسان را دستخوش تغییر کرد و نتایج بزرگی را به بار آورد.
از کدام ایران صحبت میکنیم؟
ایران در زمان هجرت امام رضا(ع)، از سالهای نخست پذیرش اسلام، فاصله گرفتهبود. با وجود آنکه هنوز مسلمانان اکثریت مطلق ساکنان این سرزمین را تشکیل نمیدادند، اما بسیاری از مناطق داخلی ایران، به محل حضور جریانهای سیاسی و اعتقادی مختلف تبدیل شده بود که برخی از آنها، به طور جدی علیه خلافت عباسی فعال بودند و همیشه اسباب نگرانی خلفا را فراهم میکردند. در عین حال، مهمترین جریانی که قیامهای ضدخلافت عباسی را در ایران سازماندهی میکرد و به دلیل رویکرد عدالتطلبانه، طرفداران بسیاری در میان مسلمانان و غیرمسلمانان داشت، جریان علویان بود. این جریان که همواره خود را وابسته و پیرو حکومت امیرمؤمنان(ع) و رهرو راه سیدالشهداء(ع) و شهدای کربلا معرفی میکرد، به دلیل پشتوانه اعتقادی محکم، همیشه خلفا را به وحشت میانداخت، تا آنجا که حتی هارون عباسی، خود شخصاً برای سرکوب یکی از این قیامها به خراسان آمد و در همین لشکرکشی، اَجَل مهلتش نداد و بر اثر بیماری، مُرد. بنابراین، تصویری که میتوان از ایران در زمان آغاز هجرت امام رضا(ع) ارائه کرد، فضایی ناآرام از منظر اعتقادی و متزلزل از نظر سیاسی است. نباید از یاد برد دهقانان، به عنوان بزرگ مالکان باقیمانده از عهد ساسانی، همچنان در ایران و به ویژه مناطق شرقی و به خصوص در خراسان فعال بودند و حتی افرادی وابسته به آنها، مانند فضل بن سهل، نفوذ سیاسی خود را در دربار خلفای عباسی نیز، گسترش دادند.
تأثیر هجرت رضوی بر غیرمسلمانان
هجرت امام رضا(ع) از همان گام نخست ورود آنحضرت به ایران، تأثیر عمیق خود را بر جامعه ایرانی و طرز فکر آن گذاشت. مأمون به رجاء بن ضحّاک دستور داده بود ثامنالحجج(ع) را از مناطقی بگذراند که یا مسلمان نباشند و یا دستکم، جمعیت شیعه در آنها، اندک باشد. چنین بود که رجاء، امام(ع) را از آن مسیر معروف به سمت خراسان آورد. اما دستگاه خلافت از این نکته غافل بود که عبور علی بن موسیالرضا(ع) علاوه بر آنکه میتواند سبب انتشار معارف اهلبیت(ع) در میان ایرانیان مسلمان شود، قادر است یک نسخه بیبدیل و خالص از اسلام را پیش روی غیرمسلمانانی بگذارد که طی یک قرن قبل، همواره شاهد ظلم و ستم حُکّامی بودهاند که به نام اسلام و با دستور فردی که خود را خلیفه مسلمانان مینامید، به جان و مال آنها تعرض میکردند هرچند تاکنون پژوهشی دقیق درباره این تأثیرگذاری صورت نگرفتهاست، اما کثرت اماکنی که با عنوان «مصلّی» یا «قدمگاه» امام رضا(ع)، از حدود خوزستان تا خراسان و به طور عمده در مرکز فلات ایران وجود دارد، نشان میدهد تأثیر حضور ثامنالحجج(ع) در این مناطق، باوجود مدت اندک، عمیق و پایدار بودهاست. یادمان باشد بسیاری از این قدمگاهها، نه در عصر استقرار دولت شیعی صفویه، بلکه قرنها قبل و حدود ۱۰۰ سال بعد از شهادت امام رضا(ع)، در دوره غزنوی و سلجوقی، صاحب بنا و عمارت شدند و این امر، میتواند تأییدی بر مدعای ما باشد.
تشکیل مدارس ایلامی در ایرانِ شرقی
تا پیش از ورود امام رضا(ع)، حجاز و عراق، مراکز اصلی علوم اسلامی و فعالیت مدارس علمیه محسوب میشد؛ تا جایی که در متون تاریخی و فقهی، با اصطلاحاتی مانند «اهل مدینه» یا «سبک کوفی» روبهرو میشویم. اما با ورود و استقرار امام(ع) در مرو و تأسیس نخستین مدرسه علمیه شرق ایران در آن و تشکیل حلقه درس امام رضا(ع) در این منطقه، ایرانیان و به ویژه خراسانیان این فرصت را یافتند که علوم اسلامی را از منبعی دست اول و مطمئن دریافت کنند و به ایجاد مدارس علمیه و شکل گرفتن حلقههای علمی در این منطقه مشتاق شوند. این مسئله، تنها به شیعیان مربوط نمیشد، بلکه اهلسنت نیز، از فضای به وجود آمده، نهایت استفاده را بردند. طبق مستندات تاریخی، برخی از مذاهب اهلسنت، حتی مجالس درس خود را به مشهد و جوار بارگاه منوّر رضوی منتقل کردهبودند تا با استعانت از این مکان مقدس و الهی، بتوانند در حل مسائل دینی و شناخت آنها، توفیقاتی بدست آورند. بنابراین، باید هجرت امام رضا(ع) به ایران را سرآغاز شکل گرفتن ساختارهای علمی و مدارس اسلامی در این سرزمین بدانیم.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما