تحولات منطقه

نشست نقد و بررسی کتاب «هیچکاک فلسفی» نوشته «رابرت ب.پیپین» با حضور امیرخضرایی منش، مترجم اثر، مجتبی آل سیدان، منتقد سینمایی و علاقه‌مندان به کتاب و سینما ظهر دیروز در کافه کتاب آفتاب مشهد برگزار شد.

«سرگیجه» علیه روان‌شناسی زرد
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

مجتبی آل‌سیدان با بیان اینکه نویسنده اثر سعی کرده در کتابش درگیری اندیشمندانه و وفادارانه‌ای به فیلم «سرگیجه» هیچکاک داشته باشد، گفت: مهم‌ترین نکته‌ای که هیچکاک در فیلمش روی آن دست می‌گذارد، سوءتفاهم نظام‌مند است؛ اینکه آدم‌ها برای فهمیدن مقاصد و شخصیت یکدیگر و مقاصد و شخصیت خودشان با دردسرهای زیادی مواجه‌اند. در واقع جهان هیچکاک، وضعی از زندگی بشری را ترسیم می‌کند که نام آن را «وضع بی‌خبری» می‌گذارد، در این وضع، خودشناسی و فهم ما از شرایط بسیار سخت و حتی ناممکن است.
این منتقد سینمایی افزود: همه این‌ها گردابی را در وضعیت بی‌خبری می‌سازد و فیلم «سرگیجه» نشان‌دهنده گرداب وضعیت بی‌خبری بشریت است که از آن نجات پیدا نمی‌کند.
به باور او، فیلمساز در اثرش نشان می‌دهد رسیدن به فهم متقابل و نظام‌مند بسیار سخت است و به سوءتفاهم متقابل و نظام‌مند بدل می‌شود. این نشان‌دهنده بی‌فکری و بی‌میلی ما دربرابر وضعیت بی‌خبری است چون در روابطمان محتاج دانستن چیزهایی هستیم که در وضعیت بی‌خبری می‌خواهیم آن را بفهمیم ولی نمی‌توانیم و همیشه جایی در زندگیمان فانتزی قدرت توانایی خوانش افکار دیگران را داریم.

نبرد بر سر فهم از خود و دیگری
آل‌سیدان با بیان اینکه نویسنده در کتاب اشاره دارد که بشر امروز در غفلت مضاعفی به سر می‌برد، گفت: بخشی از گرداب شخصیتی ما را شخصیت نمایشی ما تشکیل می‌دهد و «سرگیجه» تصویری متحرک از نبرد بر سر فهم از خود و دیگری است. او درباره نگاه نویسنده به تأکید بر بی‌خبری در جهان فلسفی هیچکاک خاطرنشان کرد: این توان و ظرفیت در ما تعبیه نشده که از بی‌خبری‌هایمان آگاه شویم در حالی‌که سعی در نمایش باخبری داریم. کتاب پیپین و فیلم هیچکاک، ما را به وضعیت امروزمان متصل می‌کند.
این منتقد معتقد است: دایره روان‌شناسی زرد خیلی وسیع است و سعی در انکار وضعیت بی‌خبری دارد، مدعیان روان‌شناسی زرد می‌گویند ما قادر به خبردار شدن هستیم. نمودهای خودشناسی آن‌ها نمودهای خودفریبی است چون میل به انکار بی‌خبری دارند به همین دلیل خودفریبی در روان‌شناسی زرد، لایه‌های عمیقی دارد و آثار مبتنی بر این دیدگاه بر مبنای وضعیت باخبری نوشته شده‌اند. کتاب «هیچکاک فلسفی» با بررسی جهان فیلمساز و واکاوی فیلم «سرگیجه» عبث بودن روان‌شناسی زرد را به چالش می‌کشد چون نمود به باخبری، بخشی از وضعیت بی‌خبری بشر است و نقد کردن روان‌شناسی زرد هم راه به جایی نمی‌برد زیرا این خودفریبی در دوره‌های مختلف تاریخی بنا به نیاز بشر وجود داشته است.
او معتقد است: فیلم «سرگیجه» یکی از گزنده‌ترین و تلخ‌ترین فیلم‌های هیچکاک به شمار می‌رود چون جایی برای وهم و خیال نمی‌گذارد و وفاداری عجیبی به حقیقت دارد به همین دلیل جایگاه یگانه‌ای در تاریخ سینمای جهان یافته است.

کتابم درگیر سلبریتی بازی نشد
امیر خضرایی منش، مترجم کتاب «هیچکاک فلسفی» با بیان اینکه حدود ۱۰ سال زمان برد تا تصمیم گرفتم این کتاب را ترجمه کنم، افزود: در دوره‌ای سینمای مدرن و هنری اروپا به نسبت سینمای کلاسیک برایم اهمیت بیشتری داشت ولی هرچه پیش رفتم متوجه شدم با دقیق شدن در هنر انتزاعی و مدرن، هنر کلاسیک جدی‌تر می‌شود.
خضرایی منش اظهار کرد: آثار کلاسیک، جهانی غنی و عجیب را می‌سازند اما زبان ساده‌ای دارند. سینمای کلاسیک گویی کار پیچیده‌تری می‌کند اما تأکید زیادی بر وجوه پیچیده ندارد به همین دلیل مخاطب احساس می‌کند این مفاهیم ساده‌اند.

فیلمساز فلسفی ژانر دلهره
او با بیان اینکه «هیچکاک» استاد دلهره و سرگرمی قلمداد می‌شود در حالی‌که فیلمسازی جدی و فلسفی است، عنوان کرد: وقتی کتاب پیپین را می‌خواندم متوجه جزئیاتی از فیلم «سرگیجه» شدم که پیش از این طی چندبار دیدن فیلم، متوجه آن نشده بودم و احساس کردم با ترجمه این اثر، نیاز به بازنگری در فهم سینمای کلاسیک داریم.
خضرایی منش خاطرنشان کرد: ویژگی شاهکارهای هنری جهان این است که مفسران قلابی خودشان را نمایان می‌کنند چون این آثار ماندگار می‌شوند اما تفسیر مفسران قلابی مختوم به فراموشی می‌شوند و پیپین با اثرش نشان داد مفسری قلابی و نمایشی نیست. این مترجم با بیان اینکه «پیپین» باور دارد ادبیات و سینمای کلاسیک به نحو احسن فلسفه را متبلور می‌کند، گفت: در اضطراب فزاینده مدرنیته جهان، پیپین قائل به این است که ادبیات و سینما به درک ما از پیچیدگی جهان کمک می‌کنند.
او یادآور شد: نویسنده در این کتاب تأکید بر تفسیر روابط دارد و فیلم «سرگیجه» نشان می‌دهد چه عوامل پیچیده‌ای در قضاوت‌های اخلاقی ما وجود دارد که شرایط را برای بشر، اضطراب‌آور می‌کند.

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.